|
|
کدخبر: ۱۴۶۰۵۲

تازه ترین تمهید مخالفان ده نمکی که بیشتر به شوخی می ماند، این است که اغلب مخاطبان معراجی ها دانش آموزانی هستند که معلم هایشان به اجبار آنها را برای دیدن فیلم ده نمکی به سینما کشانده اند و همان ها باعثفروش میلیاردی فیلم شده اند.

گروه فرهنگی مشرق- چند سال قبل وقتی مسعود ده نمکی با «اخراجی های ۱» رکورد فروش را جابجا کرد و فیلمش در آن زمان پرفروش ترین فیلم سینما شد گروهی که داعیه روشنفکری هم داشتند نه تنها به تجزیه و تحلیل این اتفاق و چرایی استقبال مردم از این اثر نپرداختند و دلایل موفقیت آن را بررسی نکردند که حتی به مچ گیری و تضعیف کار او برآمدند. این گروه باور نمی کردند جوانی که تنها چند کار مستند ایدئولوژیک و اجتماعی انجام داده و پیش از آن در فضای رسانه ای حاضر بوده، یکباره وارد گود سینمای حرفه ای شود و فیلمش به فروشی دست یابد که بسیاری از بزرگان سینما در خواب و رویا هم نمی دیدند.

اخراجی های۱ را حرفه ای های سینما ساخته اند نه ده نمکی!


این مخالفان که فضا را برای خود نا امن می دیدند در گام اول سعی کردند اینگونه القا کنند که اخراجی ها را گروهی از بزرگان و حرفه ای های سینما ساخته اند و کارگردان صرفا حضوری تشریفاتی داشته است. اما وقتی این تدبیر مؤثر نیفتاد و کارگردان با حضور در مجامع مختلف از زوایای گوناگون کارش گفت و سایر عوامل بر حضور مؤثر او در هدایت و کارگردانی اثر تاکید کردند، در گام بعدی تلاش کردند تا رفتار سیاسی او را در گذشته عامل کنجکاوی مردم بدانند و این گونه القا کنند که گیشه فیلم به این دلیل پررونق است که مردم می خواهند بدانند ده نمکی چگونه از فضای پرتنش سیاسی به دنیای سینما رفته و کنجکاویشان را ارضا کنند.

از سوئی تمام این مخالفان و منتقدان با اطمینان پیش بینی می کردند که سایر فیلم های ده نمکی بعد از فروکش کردن کنجکاوی مردم به شدت شکست خواهد خورد و گیشه بی رونقی خواهند داشت.

عبور از خط قرمزها

فروش بسیار بالای اخراجی های ۲ و ۳ آنان را وا داشت تا برای تضعیف این نگاه و این کارگردان که با فروش بسیار بالای فیلم هایش حتی احساس تحقیر شدن به بعضی مدعیان سینما داده بود دستاویز های دیگری برگزینند. این بار عبور از خط قرمزها بهانه آنها بود تا فروش دو فیلم دیگر ده نمکی را نامربوط و غیر سینمائی جلوه دهند و با همین دستاویز فروش بالای فیلم های اورا توجیه کنند.

جماعت شبه روشنفکری که تا آن زمان ظاهرا به رأی و نظر مردم اهمیت می دادند و فروش فیلم ها را مهم می دانستند، در مورد سه گانه اخراجی ها معتقد بودند چون ده نمکی به واسطه روابطش توانسته خط قرمزها را بشکند و رد کند فیلم هایش مورد استقبال قرار گرفته اند.

اما قطار فیلم هائی که انواع خط قرمزها را رد می کردند و کمترین فروش را داشتند، دلیل محکمی برای ابطال این ایده بودند.

سلیقه مردم نازل است!

بعد از فروش بالای رسوائی هم این بار همان حضرات که به شدت عصبانی بودند و هضم فروش حدود ۵ میلیاردی فیلم برایشان سخت بود، یکراست به سراغ مردم آمدند و سلیقه و علاقه آنها را مورد حمله قرار دادند. همان جماعتی که به فروش فیلم ها اعتقاد داشتند و معتقد بودند فقط فیلمی موفق است که بتواند به فروش گیشه ای دست پیدا کند و موفق شود مردم را به سینما بکشاند، نمونه درست و اصیل سینماست این بار دیگر حتی سلیقه مردم را هم منکر می شوند.

حالا دیگر همان ها اعتقاد داشتند سلیقه مردم به قاعده ای نازل و سطحی است که فروش خوب یک فیلم به هیچ وجه نشان دهنده موفقیت و خوب بودن آن نیست.

و اما حالا معراجی ها که تازه ترین کار ده نمکی است دوباره دارد می فروشد و در چند روز قبل از عید یک میلیارد را رد کرده و دارد به دو میلیارد می رسد و بعید نیست حتی رکورد فیلم های قبلی ده نمکی را بشکند.

بچه مدرسه ای هایی که معراجی ها را پرفروش می کنند

و حالا تازه ترین تمهید مخالفان او دیگر به قاعده ای مضحک است که به شوخی بیشتر شبیه است تا مطلبی جدی.

ترفند این بار استفاده از این مطلب است که بیشتر افرادی که بابت تماشای معراجی ها به سینما رفته اند بچه مدرسه ای هائی هستند که معلم هایشان به اجبار آنها را سوار اتوبوس کرده اند و برای دیدن فیلم ده نمکی به سینما کشانده اند.

به نظرم این ادعا به قاعده ای مضحک است که جای بحثندارد و صرفا باید ابراز امیدواری کرد این حضرات به جای این قبیل مچ گیری ها و آسمان ریسمان بافتن ها به فکر این باشند که چطور می شود با مردم ارتباط برقرار کرد. چطور می شود مردم را به سالن های سینما کشاند و چطوری می شود با حرف های ساده و با ساده حرف زدن ارتباط مناسبی را با مردم شکل داد؟

آنچه در این مجال رفت دفاع از ده نمکی و فیلم های او نبود و نگارنده معتقد است همه فیلم های ده نمکی و از جمله معراجی ها از قضا در کنار نقاط قوتشان در قصه گویی و روایت سرراست و درست قصه، ضعف های تکنیکی زیادی هم دارند. اما این که چرا همین فیلم ها تا این اندازه با مردم ارتباط برقرار می کند، می فروشد و چراغ سینماها را روشن نگاه می دارد همان نکته ای است که اگر مدعیان سینمای حرفه ای درعوض مچ گیری و تلاش برای کوچک شمردن این آثار به آن توجه می کردند و زوایای مختلفش را می کاویدند به سینمایی پر مخاطب می رسیدند. این متن نیز صرفا مجالی بود برای شرح روایتی از لجاجت بچه گانه جماعتی که حاضر نیستند باور کنند با مردم فاصله زیادی گرفته اند و واکاوی اولیه آن.

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار