|
|
کدخبر: ۱۵۱۰۳۸

آیت الله مجتبی تهرانی با اشاره به مبانی خطبه فدکیه می گوید: همه این مباحثمقدمه ای برای نیل به هدف از خلقت یعنی آدم شدن است؛ زیرا مکتب آدم ساز، تنها مکتب اهل بیت(ع) است و غیر از راه آنها راهی وجود ندارد.

به گزارش مشرق، سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری، مصادف با شهادت دخت گرامی رسول خدا(ص) حضرت زهرا(س) است، به همین مناسبت در ادامه گفت وگوی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)، زمانی که این بانوی بزرگوار از خواندن خطبه فدکیه در مسجدالنبی(ص) فارغ شد و به منزل بازگشت به روایت مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی می آید:

پس از اتمام این سخنان حضرت زهرا(س) به خانه بازگشت > در حالی که امیرالمؤمنین(ع) انتظار بازگشت او را می کشید.

«و یتطلّع طلوعها علیه»

و علی(ع) چشم به راه حضرت بود. «تطلّع» یعنی سر کشیدن. حضرت علی(ع) دائماً از در خانه سر می کشید تا ببیند حضرت زهرا(س) کی می آید؛ یعنی دلواپس شاید هم نگران، که نکند این جماعت دوباره صدمه ای به زهرا(س) بزنند.

«فلمّا استقرّت بها الدار، قالت لامیرالمؤمنین علیهماالسلام: یَابْنَ اَبی‏طالِبٍ! اِشْتَمَلْتَ شِمْلَةَ الْجَنینِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنینِ»

وقتی حضرت زهرا(س) وارد خانه شد رو به علی(ع) کرد و گفت: آیا مانند یک طفل در رحم، کنجی نشسته ای و مثل افراد متهم در گوشه ای جای گرفته ای؟ شاید این تشبیه حضرت زهرا(س) به این دلیل باشد که وقتی وارد خانه شد دید که علی(ع) گوشه خانه نشسته و مثل بچه در رَحِم مادر زانوی غم بغل گرفته است.

شاید حضرت می خواهد بگوید: تو همان بچه اسلام هستی که همین طور باید بنشینی و هیچ تکان نخوری، چون اگر تکان بخوری رحم پاره می شود و به مادر لطمه می خورد؛ یعنی ناچاری که صبر کنی تا اسلام صدمه نبیند.

«نَقَضْتَ قادِمَةَ الْاَجْدَلِ، فَخانَکَ ریشُ الْاَعْزَلِ»

تو کسی بودی که بال های باز شکاری را در هم کوبیدی، حال این کسانی که بی سلاح هم هستند به تو خیانت می کنند! «قادمه» آن پر جلوی باز شکاری است که بسیار هم قدرت دارد، «اجدل» به معنای باز شکاری و «اعزل» هم به شخص بی سلاح گفته می شود.

حضرت زهرا(س) می فرماید: تو کسی بودی که قهرمانان عرب مثل عمروبن عبدودها را از بین بردی، حال کار به جایی رسیده چند آدم ضعیف با هو و جنجال به تو خیانت می کنند!

این پسر ابوقحافه است که عطیه پدرم و وسیله فرزندانم را از من ربود و کوشش کرد با من دشمنی کند. او را در مکالمه ای که با من داشت دشمن ترین و لجبازترین دشمنانم یافتم تا جایی که فرزندان قیله، یعنی انصار از حمایت من دریغ کردند و مهاجرین هم خویشاوندی و کمکشان را از من باز داشتند و دیگران نیز چشم خود را بستند، بنابراین نه کسی از من دفاع کرد و نه کسی مانع از ظلم شد.

از خانه که بیرون رفتم بغض گلویم را گرفته بود، وقتی از مسجد باز گشتم خوار برگشتم. ای علی(ع) از روزی که تندی شمشیرت را از بین بردی، صورت خود را هم ذلیل کردی. تو کسی بودی که گرگ ها را از هم می دریدی، حالا خاک نشین شده ای. تو چرا جلوی این حرف های باطل را نمی گیری و هیچ کار مؤثری برای دفع فتنه انجام نمی دهی؟ من اختیاری از خود ندارم! کاش قبل از این مرده بودم و وضع تو را نمی دیدم! در اینجا لحن حضرت زهرا(س) عوض می شود زیرا می بیند دل علی(ع) را به درد آورده است. می فرماید:

«عَذیرِیَ اللَّهُ مِنْکَ عادِیاً وَ مِنْکَ حامِیاً وَیْلایَ فی کُلِّ شارِقٍ، وَیْلایَ فی کُلِّ غارِبٍ»

خدایا! عذر مرا بپذیر که علی در مواردی ظلم ها را از من دور کرده و از من حمایت کرده است! وای بر زهرا(س) در هر صبحدمی! وای بر من در هر شبانگاهی! این اوج مظلومیت حضرت زهرا(س) را می رساند.

«ماتَ الْعَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ»

تکیه گاه ما مرد و بازوی ما سست شد! در برخی نسخه ها «عُمُد» جمع عمود به معنی تکیه گاه آمده است.

«شَکْوایَ اِلی اَبی وَ عَدْوایَ اِلی رَبّی»

شکایتم را به پدرم و عرض حالم را به پروردگارم ارائه می دهم!

«اَللَّهُمَّأنت اَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ حَوْلاً»

پروردگارا تو از نظر قدرت از این ها نیرومندتر و قوی تر هستی.

«وَ اَشَدُّ بَأْساً وَ تَنْکیلاً»

و عذاب و انتقام تو از دیگران شدیدتر است.

تسلی دادن امیرالمؤمنین(ع) به حضرت زهرا(س)

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: وای بر تو نیست، بلکه وای بر کسی است که به تو بغض دارد و با تو به بدی رفتار می کند. خود را از خشم باز دار! ای دختر پیغمبر برگزیده خدا و ای یادگار نبوت! در دینم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانایی داشتم کوتاهی نکردم. اگر به اندازه کفاف می خواهی، روزی تو ضمانت شده است و متکفل تو هم امین می باشد و آنچه برای تو مهیا شده بهتر از آن است که که از تو منع شده. پس به حساب خدا قرار ده!

در اینجا حضرت فرمود: خدا برای من کافی است و دیگر چیزی نگفت. در روایت است که ضمن صحبت های حضرت زهرا(س) صدای مؤذن بلند شد که در مسجد پیغمبر(ص) اذان می گفت و به وحدانیت و بعد به رسالت محمد(ص) شهادت می داد. در اینجا بود که علی(ع) سرش را بلند کرد و به چهره زهرا(س) نگاهی انداخت و گفت: من فرق نکرده ام، من همان کسی هستم که در جبهه های جنگ مبارزه می کرد. اما آیا دلت می خواهد دیگر شهادت به رسالت پیغمبر را نه تو بشنوی و نه دیگران در طول تاریخ بشنوند؟ یعنی اگر من قیام بکنم اسلام ضربه می خورد و چیزی از آن باقی نمی ماند و چیزی از آن باقی نخواهد ماند. من باید حساب کار را تا قیامت داشته باشم و مصلحت را در نظر بگیرم.

اینجا بود که حضرت زهرا(س) گفت: حالا دیگر من هم صبر می کنم، برای اینکه اسلام و رسالت پیامبر(ص) در طول تاریخ باقی بماند و پس ما اهل بیت با همه این فشارها باز هم صبر می کنیم.

این نکته را هم اینجا بگویم که بعضی افراد که مطلب را درست نفهمیده اند فکر می کنند حضرت زهرا(س) نعوذبالله به علی(ع) تندی کرد، اصلاً این طور نیست بلکه حضرت زهرا(س) می داند در طول تاریخ این نوع سؤالات مطرح است لذا این مسائل را بیان می کند تا پاسخ شوهرش بیان شود و در طول تاریخ، سؤالی برای من و تو باقی نماند نه اینکه حضرت زهرا(س) نسبت به صبر و سکوت حضرت علی(ع) اشکال و شبهه ای داشته باشد.

بنابراین همه این مباحثمقدمه ای است برای نیل به هدف از خلقت یعنی آدم شدن. «مکتب آدم ساز» تنها مکتب اهل بیت(ع) است و غیر از راه آن ها راهی وجود ندارد و الا چند متر زمین و حتی خلافت هم فی نفسه برای آنان پوچ است.

اصلاً ساحت مقدس اهل بیت(ع) بری و منزه از این است که به فکر این چیزها باشند مسأله چیز دیگری بود. اگر خلافت غصب نمی شد و اسلام در مسیر صحیح خود که خدا تعیین کرده بود پیش می رفت و بشریت در رسیدن به هدف خلقت موفق می شد، اما با این انحرافات، راه به سوی خداوند گرفته شد زیرا بدون علی و آل علی(ع) کسی به خدا نمی رسد و این حقیقت را حضرت زهرا(س) می دانست که چنین از حق و حقیقت دفاع می کرد و حقایق را برای ثبت در تاریخ در این خطبه بیان می فرمود.

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار