|
|
کدخبر: ۱۷۳۸۵۵

با سینمایی که برآیند آن، و مدعی ترین آدم های حوزه روشنفکری! اش یکدیگر را متهم به رانت خواری می کنند، چه باید کرد؟ آیا مدیریت همین را می خواهد؟ سینماگری که دایم درمقام دفاع از پاکی خود است چگونه می تواند ناپاکی دیگران را به چالش بکشد؟

گروه فرهنگی مشرق- چند سال قبل، در مقطع گسترش اینترنت، دو پیرمرد در سفری با اتوبوس درون شهری نشسته و درد دل می کردند. موضوع گفتمان هر دونفرشان، بیکاری فرزندانشان بود. یکی که قبلا از هوش و زرنگی پسرش سخن گفته بود با افتخار می گفت که: «البته تازگی ها پسرم کار پیدا کرده است. یعنی این طور که خودش می گوید «هکر» ی می کند». پیرمرد ساده دل بعدی با ابراز شعف از اشتغال پسر دوستش، درخواست کرد که اگر ممکن است پارتی بازی کند تا پسر اوهم «هکر» شود. جوانی که ایستاده و ناخواسته صحبت های آنان را می شنید با ابراز پوزش از مداخله اش، برای آنان توضیح داد که هکر یعنی چی.

نگارنده خود اخیرا در یک مجلس بله برون شرکت داشتم. خانواده طرف ما قبلا گفته بودند که شغل خواستگار دخترشان «مشاور ورزشی» است بنابراین وضع خوبی دارد و گویا پول خوبی در میاورد. کنجکاوانه تر به مراسم رفتم و در اولین فرصت از جوان توضیح خواستم که مشاور ورزشی یعنی چی و چه کاری انجام می دهد؟ او با تعجب ازاینکه من روزنامه نگار نمی دانم مشاور ورزشی یعنی چی، با کلی تعریف و تمجید از درامدش و اینکه بیشتر اوقات را در هتل ها می گذراند و… گفت که مثلا معامله فلان بازیکن فوتبال را من جوش دادم و الان چند روز است که بهمان بازیکن خارجی ول کن من نیست که او را برای تیم… جور کنم و… پدر و مادر جوان هم مفتخرانه داد سخن دادند و مرا زیر سئوال بردند که چرا بعد از ۳۵ سال نویسندگی و روزنامه نگاری هنوز ماشین شاسی بلند ندارم، ولی پسر آنها در کمتر از ۱۰ سال با شغل مهم و آبرومند! مشاور ورزشی، توانسته خانه ۲۰۰ متری و ماشین ۳۰۰ میلیونی بخرد.

حکایت هایی از نوع بالا، هر کداممان دیده، شنیده و در حافظه داریم. روایت هایی که حکایت از جابه جایی ارزش ها و ریخته شدن قبح برخی از مسایل دارد تا آنجا که دیگر اسکوند و پورسانت و حق العمل کاری و هدیه(بخوانید رشوه) و… چیز مهمی نیست حتی بسیاری به گرفتن ربح و ربا هم(وبه عنوان شغل) افتخارمی کنند.

اما چند سالی است که موضوع اختلاس و رانت خواری هم به مسایل دیگر اضافه شده است. الان دیگر برخی از رانت خوار بودن نه تنها ابایی ندارند بلکه به آن فخر می فروشند و چه بسا به زودی، رانت خواری شغل معرفی شود یا افرادی مانند پیرمرد ساده دل نامبرده در بالا در برابر پرسشی که پسرت چکاره است؟ بگوید: رانت خوار.

تاسف ماجرا در باز شدن پای این مسایل به عرصه فرهنگ است، از جمله حوزه هنر و بلاخص سینما و در راس همه خانه سینما.(جایی که قاعدتا قرار است با خلق آثار هنری، رانت خواری، اختلاس و مفاسد اجتماعی را به چالش بکشد) اینکه چقدر این موضوع صحت دارد محل بحثاین قلم نیست خصوصا که اثبات آن مشکل و نیازمند ادله محکم و مدارک لازم است. اما همین که چند سال است طیف های مختلف فکری خانه سینما یکدیگر را متهم به رانت خواری می کنند و حاکمان برخانه هم زیرسبیلی رد می کنند نگران کننده است.

درمثال مناقشه نیست و امیدوارم دوستان نرنجند. روزگاری خیابان شهباز قدیم بورس معاملات اتومبیل بود. دلالان درطول روز اصلی ترین حرفشان با هم این بود که چقدر «خورده» اند. مثلا یکی به دیگری می گفت که یادته درفروش شورلت فلان رقم خوردی و انگارنه انگار مایی هم هستیم و دیگری درتلافی اعتراض او ماشین بنزی را مثال می زد که رفیقش چقدر خورده است و خلاصه دایم از این بحثهای «خوردن» با هم داشتند، حتی سرسفره ناهار!

آیا درمحیط مقدس هنر و سینما و در نزد برجسته ترین چهره های صنوف خانه سینما هم پسندیده است که دایم درحال متهم کردن یکدیگر به رانت خواری باشند. متاسفانه الان دیگر قبح رانت خواری در نزد آدم های مرجع سینما هم ریخته است. کسانی که قاعدتا باید مفتخر به کار صنفی برای اعضا باشند در شرایط کنونی به راحتی با اتهام رانت خواری کنار می آیند و انگار نه انگار که این کلمه یک فحش است آنهم از نوع بدش. معمولا در گذشته دورتر از رایج شدن بحثرانت خواری، تقابل آدم ها، گروه های مختلف و گرایش های متنوع فکری برسر کم کاری در امر صنفی بود. هر نامزد فعالیت، برای اثبات خود، رقیب را به علت ناتوانی در فعالیت صنفی یا کم کاری و بی توجهی به حقوق اعضا، نقد می کرد و برعکس. درحالی که از چند سال گذشته به این طرف، همه حملات و چالش ها بر سر رانت خوار بودن شوراهای مرکزی است. تاسف بیشتر در این است که دیگر کسی صحبت از ضایع شدن حقوق اعضا و مبارزه برای احقاق حقوق همکارانش به میان نمی آورد. همه حرف و حدیثگروه در قدرت براین است که بگویند رانت خوار نیستند و گروه مقابل با انواع لحن و شکل در پی اثبات رانت خوار بودن حاکمین بر صنف هستند. دراین میان دو گروه، بی دخالت موثر، براین کشمکش و تنازع بقا! ناظرند. اعضای صنف و مدیریت سینما.

اقلیتی ناچیز از اعضا که همواره منتظر دوره بعد انتخابات هستند، اما اکثریت اعضای صنف منفعلانه با سکوت خود مهر تایید بر وجود رانت خواری درخانه سینما می زنند. هر وقت از آنان قضاوت خواسته شده گفته اند «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» و… آنها نمی پذیرند که رانتی درکار نیست و می گویند به عینه دیده ایم که وقتی فردی به شورای مرکزی راه می یابد کمتر بیکار است، کتابش زودتر چاپ می شود، آسان تر به مدیران دسترسی دارد، روابط عمومی نهادها حتما جواب تلفن هایش را می دهند، صندلی جلو مراسم ها به آن ها اختصاص می یابد، درتریبون ها حاضر هستند، حداقل بخشی از بودجه جشن ها تحت عنوان دستمزد به آنان تعلق می گیرد، دبیر جشن می شوند(حتی اگر سن و تجربه شان قد ندهد)، پروژه ها اگر اضافه باشد به بقیه می رسد، اگر شرکتی سهمیه ماشین بدهد اول به شورای مرکزی می رسد(درگذشته شرکت ها ماشین سهمیه ای می دادند)، از جای مرغوب پروژه های مسکن با اطلاع هستند، هدیه های مختلفشان مثل بقیه که اگر یک روز دیر برسند سوخت نمی شود، حق عضویت نمی دهند، نامه معرفی به ارگانها را راحت تر و زودتر می گیرند، در سفرهای خارجی اولویت با شورا است، کارت جشنواره برای بچه خاله و قصاب محل می گیرند و… خلاصه اعضا به جای اعتراض و بازخواست و محاکمه شورا، نگاه می کنند که وقتی بالادستی های دولتی که اصل هزینه ها را می دهند همین جوری می خواهند، می گویند: ما چه کاره ایم!

مدیریت دولتی ما یا مانند آن پیرمرد مورد اشاره دربالا نمی دانند «هکر» چیست و چه کاری انجام می دهد(که دراین صورت وای به حال ما) یا می داند(که حتما می داند) و خود را به کوچه دیگری می زند. واقعا مدیریت ما متوجه نیست رایج شدن بحثرانت خواری در سینما یعنی مشارکت این مدیریت در وضع موجود. در واقع یک سر این رانت ها به مدیریت و بودجه مصوب آن ها وصل است. رانت مانند رشوه است. دهنده و گیرنده گناه می کنند. بنابراین اگر مدیریتی قوی و متعهد باشد که رانت خواری شکل نمی گیرد. همه انتظار داریم که با سینما در جامعه پالوده سازی کنیم، آسیب شناسی صورت بگیرد، هشدار داده شود، فرهنگ عمومی مردم ارتقا یابد، مردم خوب و بد پدیده ها را با این سینما تجربه کنند، مدیریت میانی ضعیف و بعضا منحرف ازشنیدن سینمای منتقدانه تنش بلرزد و… حالا با سینمایی که برآیند آن، کانون و تجمع اصلی آن و مدعی ترین آدم های حوزه روشنفکری! اش یکدیگر را متهم به رانت خواری می کنند، چه باید کرد؟ آیا مدیریت همین را می خواهد؟ سینمایی که خود متهم است؟ سینماگری که دایم درمقام دفاع از پاکی خود است چگونه می تواند ناپاکی دیگران را به چالش بکشد؟ دوستان به خود بیایید. یک وقتی فردی از بیرون، یا حتی خبرنگار و رسانه ای خانه و صنفی را در زمینه رانت خواری مورد سوال قرار می دهد، قابل بررسی و یا چشم پوشی است اما با این وضعیت چه کنیم که چند سال است فرد و افراد و جریاناتی که خود درون گروه بوده اند صدا به اعتراض بلند می کنند. هرگروه معترض به دیگری، رقیبش را با استدلال های پذیرفتنی مورد سوال قرار می دهد. یعنی دروغ می گویند؟ اعضا در برابر این پرسش همواره چواب درستی داده اند. اگر رانتی درکار نیست چرا برخی این قدر فحش خورشان ملس است؟ یعنی برای منافع ما حاضرند اتهام رانت خواری را تحمل کنند؟ آخر برای ما هم که کاری نمی کنند، پس چرا برای انتخاب شدن و ماندن تا این حد تقلا به کار می برند؟ و… هرچه هست خیلی بد است. تاکید دارم: دوستان به خود بیاییم. حداقل در این زمینه ها ما باید الگوی دیگر صنوف باشیم. چه اتفاقی افتاده یا دارد می افتد که ما سینمایی ها به این روز افتاده ایم؟

روز قبل از نگارش این یادداشت، یکی از بستگانم که عضو شورای مرکزی صنفی تولیدی و شامل خانه کارگر است و در جریان چند دوره فعالیت ام در خانه سینما بوده، تماس گرفته بود و می پرسید فلانی در خانه سینما چه خبر است؟ مگر آنجا چقدر پول جا به جا می شود؟ آخر شما ها که صفیر روشنفکری تان جهان را کر کرده است چرا؟ مثل ما بی سواذ ها! که نیستید، شما چرا؟ جوابی نداشتم. شاید روزهای آینده که گرد و غبارها فرو نشست، زنگ بزنم و از صنف ام دفاع کنم.

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار