|
|
کدخبر: ۱۷۹۶۳۸

در روزهای گذشته که ما مشغول مقدمات برگزاری گلریزان برای فرزند تنگدست یکی از کاندیداها بودیم، جمع کثیری از دوستان و آشنایان که علاقه چندانی به کشف دوباره انرژی اتمی در زیرزمین منزل یا گرم کردن دوباره‌ اشکنه‌پیاز یخچالیِ گذشته ندارند، با نگرانی به بنده می‌گفتند و می‌گویند که تیم و طرفداران روحانی نباید خیال کنند همه‌چیز و همه‌کس در فجازی(فضای مجازی سابق) خلاصه می‌شود و باید در فقیقی(فضای واقعی) هم افراد دور از اینترنت را جذب کرد.

به گزارش امیدنیوز - پدرام ابراهیمی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

بنا‌بر‌این نگارنده تصمیم گرفت به نقاط دوردست برود و سر و گوشی آب دهد. قبل از نقل این گفت‌وگو، ذکر دو نکته لازم است:

اول اینکه برای چندمین‌بار تاکید می‌کنم بنده جانب هیچ‌کدام از کاندیداها را نمی‌گیرم و این تی‌شرت بنفش که تنم می‌بینید هم به خاطر این است که همه لباس‌هایم توی ماشین لباس‌شویی بود و فقط این تمیز بود.

دوم اینکه نزدیکی و دوری نسبت به مرکز، ملاک بینش سیاسی و درک مسائل روز نیست، چراکه بنده فامیلی در روستای گوگانِ آذرشهر دارم که می‌تواند یک‌تنه با حزب موتلفه مناظره کند. خب دیگر برویم سراغ گفت‌وگو.

پیرمردی نحیف و دوست‌داشتنی با گردنی خمیده، بیل را با دست چپ روی دوش گذاشته و میان کِشته‌های خود ایستاده.

ساقه‌های ذرت تا شانه‌ او بالا رفته. از بیرون زمین زراعی سلام می‌کنم. سر و گُرده‌ پیرمرد هنوز خم است. دوباره: «پدر جان خدا قوت. می‌دونید جمعه چه خبره؟» پیرمرد نگاه بر زمین دوخته. بلندتر می‌گویم: «بابا جان می‌دونید جمعه انتخاباته؟» جواب نمی‌دهد. حتما گوشش سنگین است. به حالت خروسکی داد می‌زنم: «پدر جااااان! می‌دونید جمعه انتخاباته؟» بالاخره سری تکان داد. این خستگی مال یک روز زراعت نیست. خمیدگی و خستگی سالیان است.

دوباره داد زدم: «پدر جان شما رای میدی؟» برگشت و نگاهم کرد. دوباره پرسیدم: «شما رای میدی پدر جان؟ رای می‌دید؟ رای. رای.»

بیلش را کوبید زمین و برگشت و گفت: «بابا یه دقه ببند ببینم این اینستا لایو روحانی چی میگه. اه!».

پس آن کوسه‌ها یک چیزی می‌دانستند که هی فیبر نوری می‌جویدند!(البته همه مثل این پدر جان نیستن‌ها. شما فضای غیرمجازی را شُل نگیرید).

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار