|
|
کدخبر: ۱۸۵۰۲۷

فرهنگ اقتصادی صحیح از جمله پیش‌نیازهای توسعه و پیشرفت اقتصادی در همه جای دنیا بوده و هست.

فرهنگ اقتصادی صحیح از جمله پیش‌نیازهای توسعه و پیشرفت اقتصادی در همه جای دنیا بوده و هست. اگر جامعه‌ای در دنیا پیشرفت کرده، به‌طور قطع، نظام آموزشی پیشرفته‌ای داشته که در همه حوزه‌ها، از جمله اقتصاد، موفق بوده است.

امروزه مشکل بسیاری از جوانان این است که توانایی مدیریت پول و خرج‌های خود را ندارند و یا در پس‌انداز و تهیه سرمایه لازم برای یک زندگی مستقل مشکل دارند. اینجا همان نقطه‌ای که اهمیت تربیت اقتصادی در کودکی و ریشه دواندن آن در ذهن از همان کودکی، مشخص می‌شود.

 

« تربیت اقتصادی »

در سال ۱۹۸۳ میلادی در آموزش‌و‌پرورش آمریکا سندی منتشر می‌شود که جامعه آمریکا را به‌دلیل نظام آموزشی حاکم و نارسایی‌های موجود در آن، «ملتی در خطر» توصیف می‌کند و سعادت، امنیت و حیثیت آن جامعه را در گرو اصلاح نظام آموزشی آن معرفی می‌کند. در پی این گزارش، اصلاحات گسترده‌ای در نظام آموزشی آمریکا انجام می‌شود که از جمله آن‌ها تدارک برنامه منسجمی از تربیت اقتصادی و مالی در همه دوره‌های تحصیلی در مدرسه‌ها و رسانه‌ها است؛ این مجموعه که به «استانداردهای تربیت اقتصادی» مشهور است، اهداف تربیتی این حوزه را در هر دوره سنی روشن می‌کند و از دست‌اندرکاران نظام تربیتی می‌خواهد بر اساس آن برنامه‌ریزی و تولید محتوا کنند. 

PicsArt_05-27-01.07.33

اگر امروزه اولویت نظام، به فرموده رهبر معظم انقلاب، اقتصاد مقاومتی است، لایه‌ای مغفول و بسیار مهم و اساسی از آن، لزوم گفتمان‌سازی و فرهنگ‌سازی اقتصاد مقاومتی در جامعه است و این محقق نخواهد شد، مگر با طراحی و برنامه‌ریزی و تولید محتوای فاخر و هدفمند در جهت فرهنگ‌سازی درست و دقیق در مورد کار، تولید، مصرف‌، بهره‌وری، و استفاده درست و بهینه از منابع.

اقتصاد مقاومتی بدون این‌ها شکل نخواهد گرفت. برخلاف تصور رایج، تربیت اقتصادی صرفاً انتقال دانسته‌هایی در مورد پول و تجارت نیست. تربیت اقتصادی از مفاهیمی کلیدی مانند انتخاب و تصمیم‌گیری به‌عنوان مفاهیم محوری در همه برنامه‌های تربیتی این حوزه در دنیا شروع می‌شود. این زنجیره با مفاهیم کلیدی دیگری کامل می‌‌شود و در نهایت نظام فکری صحیحی را شکل می‌‌دهد که پشتیبان تصمیمات  و عمل اقتصادی است؛ انتخاب‌های درست اقتصادی به‌‌صورت کار درست، تولید صحیح و مصرف عاقلانه و سرمایه‌گذاری مدبرانه متبلور می‌شوند و در صورت شکل‌ نگرفتن الگوریتم فکری صحیح در انتخاب، به‌طور قطع همه تلاش‌ها ابتر و ناقص خواهند ماند.

از اینجا بخوانید: تربیت جنسی کودکان

 

« تربیت اقتصادی در کشورهای دنیا »

در بسیاری از کشورهای دنیا در سیستم آموزشی تعلیم، فهم مفاهیم و مهارت‌های مربوط به تصمیم‌گیری و تحلیل اقتصادی گنجانده شده است. حتی این مفاهیم از سنین پیش از دبستان هم به صورت غیررسمی به بچه‌ها آموزش داده می‌شود.

تجربه تربیت اقتصادی در آمریکا، بیشترین تاثیر را در برنامه تربیت اق تصادی سایر کشورها داشته است. این پیشتازی زمانی اتفاق افتاد که آمریکا وارد رقابت اقتصادی و علوم و فناوری با ژاپن شد. ریگان در زمان ریاست‌جمهوری خود در گزارشی درباره وضعیت اقتصادی کشورش اینطور مطرح کرد که: « به علت افت برنامه‌های درسی و آموزش مدارس در زمینه اقتصاد، کشور در خطر است. اگر ما فقط به حفظ و توسعه رقابت اقتصادی موجود بپردازیم در واقع بازار را حفظ کرده‌ایم. درحالی که باید خود را در جریان تحول سیستم آموزشی قرار بدهیم و فراموش نکنیم که سرمایه‌گذاری در این امر در عصر اطلاعاتی جدید ضروری است»

PicsArt_22-05-27_01-07-00-644

این روزها کشورهای زیادی در دنیا تجربه تربیت اقتصادی برای کودکان را دارند. به عنوان مثال کره جنوبی تربیت اقتصادی را با توجه به مفاهیمی مثل کارآفرینی، نیروی کار و حقوق کارگر مطرح می‌کند. آلمان تمرکز خود را بر ایجاد مهارت و عمل به صورت همزمان قرار داده است. ژاپنی‌ها به سخت‌کوشی و نظم و انضباط و همچنین نوآوری در تربیت اقتصادی تاکید دارند.

 

« در تربیت اقتصادی باید چه چیزهایی را به کودکان آموزش دهیم؟ »

بچه‌ها باید آموزش ببنید که پول و سرمایه براساس تلاش به دست می‌آید. یعنی ما باید کار کنیم، کسب داشته باشیم و در ازای آن پول دریافت کنیم. بنابراین مهم است که از سنی مشخص که کودک ارزش واقعی پول را متوجه می‌شود، بخشی از پولی که می‌خواهیم به او بدهیم، بر اساس یک فعالیت پرداخت بشود. « اگر به من کمک کنی ماشین را تمیز کنیم، مثل شاگرد راننده‌ها دستمزد می‌گیری»، « امروز به من کمک می‌کنی لباس‌ها را اتو کنیم؟ برای اتو کردن هر پیراهن، مبلغ پول توجیبی‌ات بیشتر می‌شود». این کا، اگر حتی شامل تمام پولی  نباشد که بچه‌ها از والدین دریافت می‌کنند، اما  باعث می‌شود بچه‌ها متوجه باشند که داشتن پول و زیاد شدن آن از راه کار کردن به دست می‌آید و باید برای آن تلاش کنند.

 

« پس انداز کن و درست مصرف کن »

مفهوم اولیه بعدی در تربیت اقتصادی، بحث مصرف است. کودکان از همان زمانی که متوجه بشوند می‌شود با پول کالا خریداری کرد دوست دارند تمام پول خود را برای خرید چیزهایی که دوست دارند خرج کنند. اما باید به آنها مفهوم درست خرج کردن و پس‌انداز را هم یاد داد.

مهم است که بچه‌ها مقدار مشخصی پول در یک زمان مشخص مثلا هفتگی یا ماهانه از والدین دریافت کنند و بدانند اگر تمام پول خود را خرج کردند باید تا نوبت بعدی برای گرفتن مجدد پول صبر کنند. در این مرحله به آنها اولویت‌بندی خواسته‌ها و اینکه خرید چه چیزی آنقدرها لازم نیست و می‌شود آن را به تاخیر انداخت، یاد بدهید. این کار همان مدیریت مصرف پول است.

در مرحله بعد برای خریدهای بزرگتر موضوع پس‌انداز را مطرح کنید. فرزند شما مدت زیادی است که می‌خواهد برای او «اسکیت» یا « توپ فوتبال» بخرید. فارغ از اینکه توانایی مالی خرید این اقلام را دارید یا نه، از کودک بخواهید بخشی از مبلغ وسیله موردنظرش را طی چندماه پس‌انداز کند. مهم نیست این مبلغ چند درصد هزینه نهایی وسیله را در برمی‌گیرد؛ مهم این است که اول کودک یاد می‌گیرد که باید برای رسیدن به خواسته خود صبر کند و دوم یاد می‌گیرد که پس‌انداز می‌تواند او را به خواسته‌های بزرگش برساند.

« بخشش هم مهم است. »

مفهوم سوم یکی از موضوعات مهم در تربیت اقتصادی اسلامی است. در علم اقتصاد مفهومی به نام مالیات برای اختصاص بخشی از درآمد به نفع عمومی، کاملا پذیرفته شده است. اما در اسلام به جز خمس و زکات که واجب است، مفاهیم انفاق، بخشش و صدقه هم مطرح هستند.

کودک باید بیاموزد که وقتی درآمد دارد در برابر کسانی که در جامعه نسبت به او در وضعیت اقتصادی ضعیف‌تری هستند، مسئولیت دارد. مهم است که کودک بداند در یک جامعه اسلامی او فقط مسئول رفع نیازهای خودش نیست و نباید فقط نفع خودش و یا اطرافیان خودش را در نظر بگیرد.

 

برای آموزش مفهوم بخشش می‌توان از مناسبت‌هایی مثل شروع سال تحصیلی و یاعید نوروز استفاده کرد. از کودک بخواهید بخشی از پول خود را برای خرید لوازم‌التحریر و یا لباس به کودکانی که خانواده‌های با درآمد پایین دارند اختصاص بدهد. این کار می‌تواند در حد خرید یک خودکار و یا یک روسری و جوراب باشد. اما همین مقدار هم ضرورت بخشش و انفاق را در کودک نهادینه می‌کند.

PicsArt_05-27-01.04.26

این روزها نهادهای خیریه‌ای معتبر برای کمک به کودکان بیمار یا نیازمند صندوق‌های جمع‌آوری پول تهیه کرده‌اند. می‌توان یکی از این صندوق‌ها را تهیه و در خانه نگهداری کرد. در ادامه از کودک بخواهیم هرازگاهی هرچقدر از پول خود را که فکر می‌کند لازم ندارد، برای کمک به کودکان دیگر در این صندوق بیاندازد.

با این روش‌ها در آینده بسیار راحت‌تر می‌توان ضرورت مفاهیمی مثل مالیات و یا پرداخت خمس را به کودک آموزش داد.


کارشناس تربیت اقتصادی: کودک باید تفکیک بین خواسته و نیاز را آموزش ببیند/ بهتر است بخشی از پول توجیبی صرف بخشش شود.

PicsArt_22-05-27_01-15-52-488

در این گفت‌وگو الهه ریوندی، کارشناس تربیت اقتصادی مهمترین مفاهیم حوزه تربیت اقتصاد اسلامی برای کودک را مطرح کرده است. ریوندی مباحث خود را بر اساس تالیفات دکتر مهدی طغیانی؛ اقتصاددان، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و نماینده مجلس یازدهم و همچنین دکتر عادل پیغامی، کارشناس اقتصاد و معارف اسلامی و دکترای علوم اقتصادی، ارائه می‌کند.

 

 

« در بحث تربیت اقتصادی اولین مفهومی که باید برای کودک و نوجوان مطرح می‌شود چیست؟ »

اولین بحثی که در تعلیم و تربیت اقتصادی به آن پرداخته می‌شود بحث انتخاب و تصمیم گیری است. در انتخاب و تصمیم گیری یک سری فاکتورها لحاظ می‌شود که که باید به بچه ها آموزش داده بشود. این آموزش‌ها در سنین مختلف متفاوت است. اولین فاکتوری که ما در انتخاب و تصمیم‌گیری به آن می پردازیم اراده است. یعنی انسان در دایره حکم الهی اختیار دارد و فقط انتخاب ها مهم نیستند. اراده و عزم لازم برای رسیدن به انتخاب هایی که کرده‌ایم هم مهم است.

 دومین نکته‌ای که در انتخاب و تصمیم گیری به آن پرداخته می‌شود، مفهوم نیاز و خواسته است. در رنج سنی ۶تا۹سال باید این طور به بچه ها آموزش داد که نیازهای آنها یک سری موارد اساسی است که اگر آنها را نداشته باشیم زنده نمی مانیم. این نیازهای اساسی در مثال شامل آب، غذا، سرپناه، پوشاک و مواردی از این دست است.

« آموزش نیاز و خواسته را دقیقا باید از سن 6سالگی شروع کرد؟ »

به طور کلی در همه کشورهای جهان تربیت اقتصادی از سن 6سالگی شروع می شود. اما در بازه سنی بالاتر یعنی ۱۰ تا ۱۵ سال و بعد تا ۱۸ سالگی باید یکسری موارد پیچیده تر را هم در زمینه نیاز و خواسته به بچه ها آموزش داد. در سن 6تا 9سالگی نیاز و خواسته را می‌توان اینطور به کودک آموزش داد که بستنی یا شهربازی خواسته توست اما هیچکدام نیاز نیست و اگر نداشته باشی مشکلی برایت پیش نمی‌آید. البته خواسته‌های کودک مخصوصا در این سنین باید در حدمعقول یعنی طوری که به اسراف و زیاده‌روی منجر نشود، برآورده بشود. توضیح اسراف برای بچه‌های نوجوان است اما خردسالان همینکخ بدانند نیاز را از خواسته تشخیص بدهند، کفایت می‌کند.

PicsArt_22-05-27_01-32-19-086

یکی از موارد بسیار خوبی که می توان تفاوت نیاز و خواسته را به بچه های ۶ تا ۹ سال یاد داد تهیه لیست خرید موقع خرید از فروشگاه هاست. قبل از رفتن به فروشگاه با بچه ها هماهنگ کنید و چیزهایی که نیاز دارید را به‌عنوان یک لیست خرید بنویسید. ممکن است در فروشگاه فرزند ما چیزهایی را ببیند که خارج از لیست خرید است و آنها را بخواهد. در این مواقع می‌توانیم برای او توضیح بدهیم که این ها خواسته توست نه نیاز ما و آن چیزی نیست که در لیست خرید نوشته‌ایم. البته به عنوان یک اقدام تربیتی گفته می‌شود که در این مواقع باید یکی از خواسته‌های کودک برآورده بشود. یعنی اینطور نباشد که هیچ خواسته‌ای  از کودک را برآورده نکنیم. اما مهم است که تفاوت آن را با نیاز برایش توضیح بدهیم.

از طرف دیگر بچه‌ها در سن نوجوانی باید بدانند که هر چیزی که برای انجام نقشی ما در جهان است، نیاز ماست و غیر از این خواسته است. در واقع خواسته‌ها همان نیازهای کاذب و غیر ضروری هستند. برخی از نیازها و خواسته های نسبی هستند. مثلاً اصل مسکن نیاز است اما اینکه چه متراژی داشته باشد و چه کیفیتی داشته باشد خواسته است.

 

 

« گفتید که لازم است به بخشی از خواسته‌های بچه‌ها مخصوصا در سنین کودکی توجه کنیم. این توجه و برآورده کردن خواسته تا کجا باید اتفاق بیفتد که اثر سوء تربیتی نداشته باشد؟»

از چیزهایی که در انتخاب و تصمیم گیری به بچه‌ها یاد می‌دهیم کمیابی است. یعنی اینکه ما نمی‌توانیم همه چیزهای خوب و همه چیزهایی که می خواهیم و دوست داریم را با هم داشته باشیم. ذکر این نکته هم ضروری است که کمیابی با کمبود متفاوت است. نباید به کودک بگوییم چون پول نداریم نمی‌خریم. بلکه باید بگوییم پول داریم اما نیاز نداریم که بخریم. اگر به این قانون پایبند باشیم بحث نیاز و خواسته در تربیت اقتصادی به خوبی در فرزند ما شکل می گیرد.

از موضوعات مهم دیگر در تربیت اقتصادی و در بحث انتخاب و تصمیم‌گیری که به همین موضوع کمیابی هم مربوط است آموزش هزینه فرصت برای بچه‌ها است.  بچه‌ها باید بدانند هر انتخابی که انجام می‌دهند یک فرصت برای آنهاست و هر انتخابی که می توانستند انجام بدهند و انجام ندادند هزینه فرصت آنهاست. در واقع هزینه فرصت بهترین انتخاب ازدست‌رفته ماست. بچه‌ها باید بیاموزند که هر بدست آوردنی با خودش از دست دادن به همراه دارد.

از مباحث مهم دیگر در این حیطه آموزش صبر کردن به کودک است. در تحقیقی که در دانشگاه کمبریج انجام شده است نشان داده شد که هر چقدر صبر انسان بیشتر باشد توسعه اقتصادی و هم بیشتر می‌شود. چون تهیه نیازهای آنی خود را به تعویق می‌اندازد و پس‌انداز را در اولویت قرار می‌دهد. پس این پس‌انداز کردن باعث توسعه اقتصادی می‌شود.

برای بچه های ۶ تا ۹ سال صبر کردن به این صورت قابل آموزش است که خواسته های او را به تعویق بیندازیم. یعنی کودک در لحظه‌ای که چیزی را خواست فورا برای او فراهم نکنیم. البته تاکید می‌کنم که این آموزش در حوزه خواسته‌های کودک باید باشد نه نیازهای او. بازی هایی که در آنها نوبت رعایت می شود مثل منچ‌بازی و یا ماروپله صبر کردن را به کودک یاد می‌دهد. کاشتن یک دانه و صبر کردن برای جواب دادن و ثمر دادن آن هم آموزش صبر به کودک است.

« پول توجیبی یکی از مباحث مهم در تربیت اقتصادی است. از چه سنی و چه‌طور باید به بچه‌ها پول توجیبی داد؟ »

اول از همه باید هدف از پول تو جیبی دادن به بچه ها را بدانیم. هدف از پول تو جیبی دادن به بچه ها ایجاد موقعیت فرصت و انتخاب برای آنها و تامین نیاز آنها به استقلال مالی است. برای همین باید سقف، میزان و موارد مصرف مشخص داشته باشد.

PicsArt_22-05-27_01-31-47-429

در دادن پول توجیبی باید متعادل باشیم. یعنی متناسب با نیازهای کودک به او پول بدهیم؛ نه خیلی کم که زود تمام بشود و نتواند آن را مدیریت کند و نه خیلی زیاد که بخواهد آن را نادرست مصرف کند. در واقع پول توجیبی باید به مقداری باشد که فرزند ما بتواند برای آن برنامه ریزی کند و مدیریت هزینه‌ها را هم یاد می گیرد.

البته می‌توان در اعیاد و مناسبت‌های خاص میزان پول توجیبی را افزایش داد یا زودتر از زمان توافق شده را پرداخت کرد. ولی بهتر است هیچوقت از به عنوان تنبیه استفاده نشود.

 

 

« بچه‌های 6تا9 سال درک خاصی از اهمیت مبلغ پول ندارند. دادن پول توجیبی به آنها چه سودی دارد؟ »

درست است. بچه های ۶ تا9 سال درک زیادی از ارزش پول ندارد. حتی اگر موردی به آن توجه نشان بدهند به خاطر این است که پول را در رسیدن خودشان به خواسته‌هایشان موثر می‌بینند و یا از بزرگترها تقلید می‌کنند. به همین خاطر قبل از سن نوجوانی یعنی تا قبل از ۱۰ سالگی، پول به طور کلی و پول توجیبی به طور خاص کارکرد خاصی برای بچه‌ها ندارد. به جز اینکه تمرین یک سری از نیازهای کودک برای درک پول و تمرین پس انداز است. پس حتی اگر به سنین 6تا 9سال پول توجیبی هم ندادیم ایرادی ندارد.  همان مشارکت بچه در مبادلات با پدر و مادر یا با خواهر و برادر بزرگتر در درک آنها از پول موثر است.

 اما در آغاز نوجوانی یعنی بعد از ۱۰ سالگی پول توجیبی ترکیبی از چند کارکرد را برای نوجوان دارد.  یکی از کارکردها ایجاد  موقعیت‌ها برای تمرین آزادی در انتخاب و تصمیم گیری است. دوم درک مفهوم انباشت و پس‌انداز و سوم مدیریت هزینه و کسب مهارت در آن. به همین خاطردرسنین نوجوانی، پول توجیبی ابزار مناسبی برای تعلیم و تربیت اقتصادی است. منتها همانطور که قبلا هم گفتم، باید در نظر داشته باشیم که پول توجیبی نباید آنقدر زیاد باشد که ارزش پول های کم و اندک برای بچه از بین برود. گاهی دادن پول زیاد به بچه‌ها آنها را در تعارض با والدین قرار می‌دهد. مثلا نوجوان آنقدر استقلال مالی پیدا می‌کند که اگر  والدین داشتن وسیله‌ای را برای او مجاز نمی‌دانند، او می‌گوید خودم پولش را دارم!

 

« آیا می‌شود در ازای خواستن یک کار از کودک، به عنوان پاداش به او پول بدهیم؟ »

این کار اصلا توصیه نمی‌شود. چون کار کردن یک انگیزه درونی و پول انگیزه بیرونی است. اگر در این کار افراط کنیم و برای هر کاری برای کودکان مبلغی پول در نظر بگیریم، کم‌ک انگیزه های درونی برای انجام دادن کارها در کودک را از بین می‌بریم.

یکسری از رفتار وظیفه فرزند، در قالب خانواده است و باید آنها را انجام بدهد. کودک و نوجوان اصلاً نباید در ازای این کارها آنها پول دریافت کنند. اگراین اتفاق بیفتد، فرزند ما برای دریافت پول شرطی می شود و به زودی می‌بینیم که حتی برای نوشتن تکالیف مدرسه هم از ما درخواست پول می کند!

اگر کاری که فرزند ما انجام می دهد وظیفه او نباشد. به عنوان مثال از او بخواهیم که برای خانه از مغازه سر کوچه خریدی انجام بدهد. آیا در قبال این کار هم نمی توانیم به عنوان پاداش به او پول بدهیم؟

PicsArt_22-05-27_01-07-00-644

دکتر پیغامی این موضوع را قبول ندارند، اما  در برخی منابع گفته شده است که اگر برای بچه وظایفش را مشخص کنیم و در ادامه علاوه بر وظیفه‍اس از او کار دیگری هم بخواهیم، می‌توانیم مبلغی علاوه بر پول توجیبی و به عنوان پاداش به او پرداخت کنیم.

نکته مهم دیگری که باید در این مرحله از صحبت بگویم این است که تا قبل از سن ۱۴ سالگی نباید بر مبنای پول با کودک مبادله مالی انجام شود. درواقع طبق آموزه‌های دینی و تقسیم مراحل تربیتی کودک به سه مرحله هفت ساله، در هفت سال سوم سم است که کودک می‌تواند از نظر مالی استقلال پیدا کند و انجام مبادله مالی در آن سن با کودک ایرادی ندارد.

 

« آیا درست است که از کودک بخواهیم بخشی از پولی که متعلق به خودش هست را به دیگران تحت عنوان بخشش، بدهد؟ »

در بحث پول توجیبی یکی از آموزش‌های مهم این است که از کودک بخواهیم پول خود را به سه قسمت تقسیم کند. سه قسمتی که گفته می‌شود قسمت کردن با روش ریاضی نیست و به صورت مساوی نیست. بلکه این سه قسمت باید مقداری به خرج کردن، مقداری به پس انداز کردن و مقداری هم به بخشش اختصاص پیدا کند. در واقع این یک نوع تربیت اسلامی در بخش اقتصاد است که کودک باید آموزش ببینند که فقرا و مساکین از اموال ما سهمی دارند. در بخش پس انداز هم کودک باید یاد بگیرد که بخشی از خواسته های خود را به تعویق بیاندازد تا به وسیله آن پولی که در این فاصله زمانی جمع کرده است را صرف یکی از خواسته‌های بزرگتر خود کند.

« چرا کودک باید پس‌انداز کند؟ »

خیلی پیش می‌آید که بچه‌ها به یکباره یکی از نیازهای خودشان را مطرح می‌کند و درخواست دارند که برایشان مهیت بشود. مثلاً چند وقتی است که اصرار دارند برای آنها دوچرخه بخرید. شاید کودک با همه پس‌انداز خودش نتواند یک دوچرخه بخرد، اما مفهوم پس‌انداز کردن را می‌توان همینجا به او آموزش داد. یعنی به او بگوییم بخشی از خواسته‌های روزمره مثل خرید خوراکی و غیره را به تعویق بیندازد، پولش را پس انداز کند تا والدین بتوانند برای او دوچرخه بخرند. این موضوع در بزرگسالی هم به کار کودکان می آید. بزرگسالانی که همیشه مقداری پول پس انداز دارند در موقعیت های ویژه غافلگیر و درمانده نمیشود.

بچه ها همچنین باید برای پس انداز خود هدف داشته باشد یعنی بدانند که برای چه کاری پس انداز می‌کند و پولی را که پس انداز می کنند اول برای نیازهای با اولویت بیشتر خود هزینه کنند و به ترتیب اولویت بندی پول پس انداز را به کار بگیرند. اهداف پس انداز را می‌توان به سه دوره کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تقسیم کرد. زمان لازم برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت کمتر از دو ماه است. زمان رسیدن به اهداف میان مدت دو ماه تا سه سال و زمان رسیدن به اهداف بلند مدت ۳ سال یا بیشتر است.

 

« کودک چطور می تواند برای رسیدن به یک هدف مادی سه  سال صبر کند؟ »

از مواردی که والدین در پس‌انداز کردن باید به کودک آموزش بدهند این است که اهداف برای کودک قابل دستیابی باشد. مثلاً یک کودک برای خرید یک ماشین گران قیمت پس‌انداز نمی‌کند. یک بزرگتر می تواند ۵ سال صبر کند و یک ماشین بخرد اما کودک نمی‌تواند. پس هدفی که برای پس انداز کودکان در نظر میگیریم اغلب باید کوتاه مدت و یا نهایتاً میان‌مدت باشد.

 

از اینجا بخوانید: تربیت اخلاقی کودکان

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار