|
|
کدخبر: ۱۵۷۹۵۳

آیت الله حبیب الله رشتی دیانت و سیاست را به هم سرشته بود، پس از رحلت شیخ انصاری بسیاری از دانشمندان مردم را برای تقلید به میرزای رشتی ارجاع داده بودند، اما او راهی دیگر در پیش گرفت!

گروه فرهنگی مشرق، آیت الله حبیب الله رشتی بزرگ عالم شیعه از دیار سرسبز گیلان است، هر چند نسب ایشان به قوچان باز می گردد، اما در سال های نخستین قرن یازدهم پدرانش از قوچان به سوی گیلان مهاجرت کردند.

وی در سال ۱۲۳۴ هجری قمری در املش به دنیا آمد، پیش از تولد شیخ رشتی، میرزا محمدعلی خان از نیک مردان روزگار و حاکم منطقه خوابی را دیده بود که نشان از آینده درخشان ایشان داشت، برای فراگیری علوم اسلامی در سن دوازده سالگی از املش به سمت لنگرود و در نهایت رشت می رود، هنوز هجده سال از بهار عمرش نگذشته بود که در اعتراض به رفتار ظالمانه یکی از خوانین منطقه از شهرش مهاجرت می کند و عازم حوزه علمیه قزوین می شود.

این حرکت وی موجب شادمانی پدرش را فراهم ساخت و به همین دلیل پسرش را برای تهیه لوازم زندگی در قزوین همراهی کرد، در این شهر بود که شیخ هفت سال نزد استاد عبدالکریم ایروانی به تعلیم فقه و اصول پرداخت، در این اثنا به خواست پدر با خانواده ارباب وصلت کرد.

در سال ۱۲۵۹ هجری قمری به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود، اما آن چیزی نبود که او را قانع سازد، به همین جهت عزم سفر به نجف اشرف در سال ۱۲۶۳ کرد تا از اساتید آن سامان بهره گیرد، در این شهر بود در حلقه شاگردان فقیه بزرگ شیخ محمدحسن نجفی(صاحب جواهر) قرار گرفت و تا سال ۱۲۶۶ که سال وفات صاحب جواهر بود از کلاسش بهره برد و از آن فقیه نامور اجازه اجتهاد دریافت کرد.

پس از فوت استادش به درس شیخ اعظم انصاری دل بست و تا پایان زندگی پر افتخار شیخ اعظم از شاگردان ممتاز درس وی بود.

در نهایت این عالم بزرگ شیعی در شب پنج شنبه ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۱۲ هجری قمری در شهر نجف دیده از جهان فروبست و پیکر مطهرش در یکی از حجره های صحن مطهر علوی آرام گرفت، به مناسبت سالروز وفات آیت الله میرزا حبیب الله رشتی در ادامه به برش هایی از زندگانی این عارف بالله اشاره می شود:

*ادبی که شیخ برای عزرائیل به جا آورد!

زمانی که جان به حضرت عزرائیل می سپرد، هر چه پایش را رو به قبله دراز می کردند، او پای خود را جمع می کرد و چیزی نمی گفت، چون چند بار این کار تکرار شد، از او علت را پرسیدند، به زحمت فرمود: «چون وضو ندارم، پایم را رو به قبله دراز نمی کنم»!

*شیخی که وجوه شرعی را نمی پذیرفت

هرگز وجوه شرعی را نمی پذیرفت، با آنکه در حوزه امری مرسوم و رایج بود، نقل می کنند: مردی ثروتمند از هند برای پرداخت وجوه شرعی به زیارت میرزای رشتی رفت، اما او چندان عصبانی شد که اطرافیان از حالتش ‍ متعجب شدند و چون از عصبانیتش پرسیدند، فرمود: «چاره ای جز عصبانیت نبود».

*راز تجاهل میرزای رشتی

چهار نفر از شاگردان شیخ انصاری ارکان پایدار اعلمیت و ریاست بودند، ولی مقام علمی و تدریس منحصر به شیخ حبیب الله رشتی بود. او علاقه زیادی به تدریس داشت و از ریاست اجتناب می کرد، به همین دلیل از روی عمد تجاهل می ورزید و شاگردان خود را نمی شناخت! برای اینکه از او اجازه اجتهاد نخواهند و تنها درس بخواهند!

*راهی که عالم دشتی برای خنثی کردن توطئه دشمنان برگزید

پس از رحلت شیخ انصاری بسیاری از دانشمندان مردم را برای تقلید به شیخ رشتی ارجاع داده بودند، اما او با پیشنهادها مخالفت می کرد و دریافته بود که دنیای اسلام به مرجعی سیاستمدار نیازمند است، زیرا او میرزای شیرازی را مجتهدی آگاه به مسائل سیاسی و چهره ای سرشناس و محبوب یافته بود، به همین جهت بر آن شد تا مرجعیت میرزای شیرازی را به علمای نجف پیشنهاد کرده و از آن حمایت کند، این امر موجب شد تا توطئه دشمن برای لطمه زدن به وحدت شیعیان نقش بر آب شود.

*احترام حبیب الله دشتی به والدین حتی پس از فوت آنان

نوشته اند او نمازهای پدر و مادر خود را سه بار خواند، یک بار به تقلید از مراجع آنان و دو بار به اجتهاد خودش و این مطلب درباره هیچ یک از علمای تاریخ ذکر نشده است.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار