امیرخانی: متفکران تکفیری را برگردانیم بریتانیا
عضو کاروان زائران صلح سوریه گفت: وظیفه رسانه این نیست که فقط به تعداد کشتگان میان النصره و الداعش بپردازد. یا به نحوه قتل آنها. وظیفه رسانه این است که این اختلاف را به عرصه فکر و اندیشه برساند تا همه به این موضوع بیاندیشند.
گروه فرهنگی مشرق، حجت الاسلام محمدرضا زائری، فرشته روح افزا، محمد مرندی، رضا امیرخانی و بهروز افخمی از اعضای ایرانی کاروان زائران صلح سوریه روز گذشته در دانشکده اقتصاد دانشگاه دمشق سخنرانی کردند
رضا امیرخانی در سخنانی گفت: همیشه همگانی ترین راه، راه درست نیست. اخبار سوریه مربوط به صفحه فرهنگ و اندیشه است نه صفحه حوادث. برای من نویسنده روش حل مسائل اینگونه این است که باز میگردم به مادر یعنی اول مسائل. یعنی اگر بین دو فرزند دعوایی رخ دهد آنها به مادر خودشان رجوع خواهند کرد.
وی افزود: اگر در کشورم بین دو نامزد انتخابات اختلافی رخ دهد هرگز هیچکدام از آنها را حمایت نخواهم کرد بلکه به اصل جمهوری اسلامی باز خواهم گشت. اگر روزی میان شیعه و سنی اختلافی شکل گیرد به اسلام باز خواهم گشت. اگر روزی میان مسلمان و مسیحی جنگ صلیبی رخ دهد به توحید برخواهم گشت. اما در مورد مسئله سوریه باید بگویم که باید به امروز به مادر هابیل و قابیل یعنی حوا بازگردیم.
امیرخانی تصریح کرد: اگر چه شروع مسئله سوریه مسئله سیاسی باشد اما امروز مسئله سوریه یک مسئله انسانی است. و برای این به عنوان صحبت خود باز میگردم. در این چند روز ما با علمای مختلفی با مذاهب مختلف مانند مادر اگنس، حجت الاسلام زائری، مولوی حسین بر، پدر دیوید اسمیت بودیم. اگر از هرکدام از اینها بپرسید که دین حق کدام دین است همگانی ترین جواب این است که همه ادیان برحق است. من با این نظر موافق نیستم. اگر همه ادیان بر حق باشند هیچکدام از علمای آنها لباس متفاوتی نخواهند پوشید. هر کدام از ما در عالم نظر معتقدیم که انتخاب دین ما درست ترین انتخاب ها است. اصل مسئله مسئله ای دیگر است اصل مسئله این نیست که آیا دین من حق است یا نهاصل مسئله این است که اعتقاد به دین حق به من این اجازه را نمی دهد که من بر حق هستم. یعنی آنچه که ما می خواهیم تسامح در نظر نیست. تسامح در نظر یک کار منافقانه است. اما تسامح در عمل و زندگی لازم است.
وی با اشاره به ریشه ایجاد تکفیر گفت: اگر کسی دین خود را بهترین ادیان دانست آیا می تواند خود را بهترین افراد بداند؟ ریشه تکفیر اینجا است. از هر دیانتی که باشید. هیچ پیامبر و عالم دینی این تفکر را ترویج نکرده است. ایمان اگرچه بزرگترین اعتقاد بشر است اما مومن را سنگ نمی کند. ایمان به خلاف علم مومن را می لرزاند به فاصله بین شک و یقین می اندازد.
امیرخانی تصریح کرد: ایمان مومنانه بیدی است نه سنگی. ایمان سنگی را قرآن اینچنین تصویر کرده است: ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ(پس از آن دلهای شما چون سنگ، سخت گردید، حتی سخت تر از سنگ که ازسنگ، گاه جویها روان شود، و چون شکافته شود آب از آن بیرون جهد) و ایمان بیدی را مهم ترین شاعر ایرانی چنین تصویر کرده است: " که چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم "
نویسنده رمان «من او» ادامه داد همه عالمان مذاهب رسمی اسلام، حنفی، مالکی، حمبلی، شافعی، جعفری همواره چو بید بر سر ایمان خویش می لرزند. چنین کسانی هرگز نمی توانند خود را از دیگران برتر بدانند. اگرچه کارشان و ادعایشان این است که مذهب شان برترین مذاهب است. کتاب آسمانی من قرآن، برای کسانی که خود را برتر از دیگران می پندارند و تمام بهشت را برای خود می دانند نسخه ای کامل داده است و آن " آرزوی مرگ " استقُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَبگو: اگر سرای آخرت در نزد خدا خاصّ شماست نه مردم دیگر، اگر راست می گوئید تمنّای مرگ کنید(بقره) نکته دوم این است که همیشه همگانی ترین راه، درست ترین راه نیست. اگر از ما، گروه دعاه الاسلام و شما بپرسند که با جنگ مخالف هستید یا مخالف همه بالفور جنگ را محکوم می کنیم و این همگانی ترین پاسخ است. اما جنگ فارغ از نظر شما و ما به راه می افتد. تا قطره ای نفت در چاه های شرق سوریه در دیر الزور باشد، جنگ واقع شدنی است و زورمندان عالم جنگ افروزی خواهند کرد.
امیرخانی ادامه داد: حالا که با چنین امری واقعی رخ در رخ و روبرو هستیم. شاید درست ترین راه این باشد که به جای حذف مسئله جنگ با آداب جنگ گفتگو کنیم. کدام پیامبر در جنگ با مشرکان اجازه مثله کردن کشتگان را داد؟ ما باید به آداب جنگ بپردازیم. و اما نکته آخر، همیشه همگانی ترین راه، درست ترین راه نیست. اگر از اصحاب رسانه حاضر در جلسه سوال کنیم که اخبار سوریه باید در کدام صفحه کار شود، همه خواهند گفت که در بخش اجتماعی و صفحه حوادثباید کار شود. رسانه بدلیل پرداختن زیاد به خون مردم را شنیدن در مورد خون مصون کرده است. جنگ سوریه مربوط به بخش فرهنگ و اندیشه است. وظیفه رسانه این نیست که فقط به تعداد کشتگان میان النصره و الداعش بپردازد. یا به نحوه قتل آنها. وظیفه رسانه این است که این اختلاف را به عرصه فکر و اندیشه برساند تا همه به این موضوع بیاندیشند.
صحبت های پایان امیرخانی به این شرح بود: خشنود هستم از اینکه هیچ عالم اهل سنت و هیچ عالم شیعه ای، هیچ عالم درجه اول حنفی، مالکی، حمبلی، شافعی، جعفری و علوی تکفیری نیست. تقریبا یقین دارم که حاکمان ایران، سوریه، ترکیه، سعودی و قطر به نیکی می دانند که تفکر تکفیری چه آسیبی به حکومت هایشان وارد خواهد کرد. اگر تفکر تکفیری همگانی شد و معارضان بحرین و سعودی اسلحه به دست گرفتند قطعا وضع آنها بهتر از سوریه نخواهد بود. پس حاکمان سعودی، قطر، ترکیه، مصر، ایران، عراق و سوریه بیایند و آنچه متفکر تکفیری دارد به روش بازگردی باز گردانند نزد مادرشان. متفکران تکفیری را برگردانیم به نزد مادرانشان. مادرشان، بریتانیای کبیر.
رضا امیرخانی در سخنانی گفت: همیشه همگانی ترین راه، راه درست نیست. اخبار سوریه مربوط به صفحه فرهنگ و اندیشه است نه صفحه حوادث. برای من نویسنده روش حل مسائل اینگونه این است که باز میگردم به مادر یعنی اول مسائل. یعنی اگر بین دو فرزند دعوایی رخ دهد آنها به مادر خودشان رجوع خواهند کرد.
وی افزود: اگر در کشورم بین دو نامزد انتخابات اختلافی رخ دهد هرگز هیچکدام از آنها را حمایت نخواهم کرد بلکه به اصل جمهوری اسلامی باز خواهم گشت. اگر روزی میان شیعه و سنی اختلافی شکل گیرد به اسلام باز خواهم گشت. اگر روزی میان مسلمان و مسیحی جنگ صلیبی رخ دهد به توحید برخواهم گشت. اما در مورد مسئله سوریه باید بگویم که باید به امروز به مادر هابیل و قابیل یعنی حوا بازگردیم.
امیرخانی تصریح کرد: اگر چه شروع مسئله سوریه مسئله سیاسی باشد اما امروز مسئله سوریه یک مسئله انسانی است. و برای این به عنوان صحبت خود باز میگردم. در این چند روز ما با علمای مختلفی با مذاهب مختلف مانند مادر اگنس، حجت الاسلام زائری، مولوی حسین بر، پدر دیوید اسمیت بودیم. اگر از هرکدام از اینها بپرسید که دین حق کدام دین است همگانی ترین جواب این است که همه ادیان برحق است. من با این نظر موافق نیستم. اگر همه ادیان بر حق باشند هیچکدام از علمای آنها لباس متفاوتی نخواهند پوشید. هر کدام از ما در عالم نظر معتقدیم که انتخاب دین ما درست ترین انتخاب ها است. اصل مسئله مسئله ای دیگر است اصل مسئله این نیست که آیا دین من حق است یا نهاصل مسئله این است که اعتقاد به دین حق به من این اجازه را نمی دهد که من بر حق هستم. یعنی آنچه که ما می خواهیم تسامح در نظر نیست. تسامح در نظر یک کار منافقانه است. اما تسامح در عمل و زندگی لازم است.
وی با اشاره به ریشه ایجاد تکفیر گفت: اگر کسی دین خود را بهترین ادیان دانست آیا می تواند خود را بهترین افراد بداند؟ ریشه تکفیر اینجا است. از هر دیانتی که باشید. هیچ پیامبر و عالم دینی این تفکر را ترویج نکرده است. ایمان اگرچه بزرگترین اعتقاد بشر است اما مومن را سنگ نمی کند. ایمان به خلاف علم مومن را می لرزاند به فاصله بین شک و یقین می اندازد.
امیرخانی تصریح کرد: ایمان مومنانه بیدی است نه سنگی. ایمان سنگی را قرآن اینچنین تصویر کرده است: ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ(پس از آن دلهای شما چون سنگ، سخت گردید، حتی سخت تر از سنگ که ازسنگ، گاه جویها روان شود، و چون شکافته شود آب از آن بیرون جهد) و ایمان بیدی را مهم ترین شاعر ایرانی چنین تصویر کرده است: " که چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم "
نویسنده رمان «من او» ادامه داد همه عالمان مذاهب رسمی اسلام، حنفی، مالکی، حمبلی، شافعی، جعفری همواره چو بید بر سر ایمان خویش می لرزند. چنین کسانی هرگز نمی توانند خود را از دیگران برتر بدانند. اگرچه کارشان و ادعایشان این است که مذهب شان برترین مذاهب است. کتاب آسمانی من قرآن، برای کسانی که خود را برتر از دیگران می پندارند و تمام بهشت را برای خود می دانند نسخه ای کامل داده است و آن " آرزوی مرگ " استقُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَبگو: اگر سرای آخرت در نزد خدا خاصّ شماست نه مردم دیگر، اگر راست می گوئید تمنّای مرگ کنید(بقره) نکته دوم این است که همیشه همگانی ترین راه، درست ترین راه نیست. اگر از ما، گروه دعاه الاسلام و شما بپرسند که با جنگ مخالف هستید یا مخالف همه بالفور جنگ را محکوم می کنیم و این همگانی ترین پاسخ است. اما جنگ فارغ از نظر شما و ما به راه می افتد. تا قطره ای نفت در چاه های شرق سوریه در دیر الزور باشد، جنگ واقع شدنی است و زورمندان عالم جنگ افروزی خواهند کرد.
امیرخانی ادامه داد: حالا که با چنین امری واقعی رخ در رخ و روبرو هستیم. شاید درست ترین راه این باشد که به جای حذف مسئله جنگ با آداب جنگ گفتگو کنیم. کدام پیامبر در جنگ با مشرکان اجازه مثله کردن کشتگان را داد؟ ما باید به آداب جنگ بپردازیم. و اما نکته آخر، همیشه همگانی ترین راه، درست ترین راه نیست. اگر از اصحاب رسانه حاضر در جلسه سوال کنیم که اخبار سوریه باید در کدام صفحه کار شود، همه خواهند گفت که در بخش اجتماعی و صفحه حوادثباید کار شود. رسانه بدلیل پرداختن زیاد به خون مردم را شنیدن در مورد خون مصون کرده است. جنگ سوریه مربوط به بخش فرهنگ و اندیشه است. وظیفه رسانه این نیست که فقط به تعداد کشتگان میان النصره و الداعش بپردازد. یا به نحوه قتل آنها. وظیفه رسانه این است که این اختلاف را به عرصه فکر و اندیشه برساند تا همه به این موضوع بیاندیشند.
صحبت های پایان امیرخانی به این شرح بود: خشنود هستم از اینکه هیچ عالم اهل سنت و هیچ عالم شیعه ای، هیچ عالم درجه اول حنفی، مالکی، حمبلی، شافعی، جعفری و علوی تکفیری نیست. تقریبا یقین دارم که حاکمان ایران، سوریه، ترکیه، سعودی و قطر به نیکی می دانند که تفکر تکفیری چه آسیبی به حکومت هایشان وارد خواهد کرد. اگر تفکر تکفیری همگانی شد و معارضان بحرین و سعودی اسلحه به دست گرفتند قطعا وضع آنها بهتر از سوریه نخواهد بود. پس حاکمان سعودی، قطر، ترکیه، مصر، ایران، عراق و سوریه بیایند و آنچه متفکر تکفیری دارد به روش بازگردی باز گردانند نزد مادرشان. متفکران تکفیری را برگردانیم به نزد مادرانشان. مادرشان، بریتانیای کبیر.
ارسال نظر