|
|
کدخبر: ۱۷۹۳۳۵

جمعیت مناسب تهران شاید تنها ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر باشد. تهران نزدیک به ۴ برابر گنجایش خود آدم جا داده است. این عدد فارغ از جمعیت مهاجران روزانه تهران است که با احتساب آنها نزدیک به ۶ برابر می رسیم. سرریز جمعیت را می توان در حاشیه شهر دید.

به گزارشگروه اجتماعی امیدنیوز- سالنامه اعتماد: هوای مسموم شهرها، قصه امروز و دیروز نیست؛ هوای تهران که جای خود دارد. کلانشهری با ۱۳ میلیون جمعیت در روز و ۸ و نیم میلیون جمعیت در شب، رکورد بی تناسبی بین ظرفیت شهر و جمعیت جا داده شده در خود را زده است. بر اساس آمارهای جمعیتی و شهرسازی، جمعیت مناسب تهران شاید تنها ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر باشد. تهران نزدیک به ۴ برابر گنجایش خود آدم جا داده است. این عدد فارغ از جمعیت مهاجران روزانه تهران است که با احتساب آنها نزدیک به ۶ برابر می رسیم. سرریز جمعیت را می توان در حاشیه شهر دید، از غرب شهر که زمانی شهرک غرب، گوشه غربی اش به شمار می آمد و شهر ری جنوبی ترین نقطه، حالا تا نزدیکی های کرج هنوز تهران است. جمعیت وارد شده به پایتخت تنها نیازشان مسکن و شغل نیست، آب است، هوا است، امکانات اولیه برای زندگی در شهری درندشت چون تهران است.

مهاجرت به تهران شاید از سال های پایتخت شدنش شروع شده باشد؛ نوروز ۱۱۶۴ که آغامحمدخان قاجار تهران را پایتخت ایران کرد، شاید هم اوایل قرن حاضر، زمانی که پای توسعه به تهران باز شد و تهران تبدیل به یکی از چند شهر تاثیرگذار در جهان شد. هر چه بود شتاب توسعه در میانه قرن بیستم در تهران پای بسیاری از ایرانی ها را به این شهر باز کرد؛ شهری در شروع ایران مرکزی، جایی پای دامنه های البرز که به باغ های انارش معروف بود. شهری که امروز نه تنها خبری از باغ انار در آن نیست که کوچه باغی برایش نمانده چه رسد به باغ و باغچه.

آلودگی هوای شهری چون تهران کهنه تر از هر خبری است برای ساکنان این شهر عریض و طویل. بیش از ۴ دهه است که معلوم شده تهران پایتخت کشور، از آلودگی رنج می برد. جنس آلودگی هر دهه با دهه قبل و بعد خودش متفاوت بود و هست. آلودگی شهر تهران در دهه پنجاه با جمعیتی حدود ۴ و نیم میلیون نفر، با تهران دهه ۹۰ با جمعیتی ۱۲ میلیون نفری فرق می کند. آن روزها پیکان بود و بنزین و گازوییلی که بویی از استانداردهای جهانی امروزه نبرده بودند. امروز همه چیز در حال به روز شدن است، بنزین مصرف خودروها به یورو ۴ رسیده و خودروهای تولیدی نیز با استانداردی شبیه به آنچه در دیگر کشورها تولید می شود، روانه بازار می شوند.

هر ساله خودروهای فرسوده شناسایی می شوند و تصمیم گرفته می شود از دور تردد در معابر حذف شوند. مشکل اصلی نه در سوخت است و نه در خودروها، در جمعیتی است که در شهر ۷۰۰ کیلومتر مربعی زندگی می کنند؛ جمعیتی سوار بر خودروهای ایرانی و خارجی قدیمی و جدید استاندارد و غیر استاندارد شهری پر از عصبیت های مدام، پر از آدم هایی با چشم های بی حس که همیشه در حال دویدن اند از صبح تا شب برای به دست آوردن لقمه نانی که برایش کیلومترها راه آمده اند تا در شهری چون تهران، رفاه و زندگی مناسب تری را تجربه کنند.

انواع و اقسام راه ها خلق شده تا راننده های خودروهای تک سرنشین از خودروی خود بهترین استفاده را کنند. اپلیکیشن هایی ساخته شده تا در راه ماندگان به ماشین داران برسند و همراه شوند تا کم شود از حجم دودی که این خودروها تولید می کنند.

۱۵ هزار نفری که شدند ۱۲ میلیون نفر

تهران در زمان قاجار با ۱۵ هزار نفر جمعیت، پایتخت بودنش را شروع کرد. از ۲۳۰ سال پیش تا امروز، روستای همجواری که جزو قریه های خوش آب و هوایی بود که باغاتش زبانزد عام و خاص بود، پایتخت کشور باقی مانده است. در سرشماری سال ۱۲۶۴، جمعیت تهران ۱۰ برابر شد و به ۱۴۷ هزار نفر رسید تا سال ۱۳۳۵ که به یک میلیون و ۳۵۰ هزار نفر رسید، به تناسب هر ۱۰۰ سال جمعیت ۱۰ برابر می شد اما در دهه های بعد از آن، این آمار دستخوش تغییر فاحشی شد. جمعیت از یک و نیم میلیون به حدود ۴ و نیم میلیون در سال ۵۵ رسید و بعد از آن به ۸ و نیم میلیون در سال ۹۰ رسید. ورود مهاجران از شهرهای دیگر به تهران، این شهر را به بیست و پنجمین شهر پر جمعیت و بیست و هفتمین شهر بزرگ جهان تبدیل کرد.

در فاصله سال های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ در مجموع رقمی معادل ۹۷۸ هزار ۸۱۱ نفر به تهران مهاجرت کردند. به قول معاون شهرسازی وزیر راه و شهرسازی، عملا هرسال ۶۰۰ هزار نفر بر جمعیت تهران افزوده شد. این عدد معادل یک شهر ۶۰۰ هزار نفری بود که در سال های اخیر به جمعیت تهران افزوده شده است. مشکلات ایجاد شده در شهری که ظرفیت تنها ۲ و نیم میلیون نفر جمعیت داشت با ورود جمعیت مازاد، به مسائلی چون حاشیه نشینی، ترافیک غیر قابل تحمل، آلودگی هوا، آب، تولید زباله و مسائل زیست محیطی دیگر شده تا جایی که زندگی در شهر را با مشکلات عدیده ای مواجه کرده است.

بر اساس آمارهای موجود در سال حدود ۱۲۰ هزار نفر به جمعیت تهران افزوده می شود. با ادامه این روند(افزوده شدن حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در هر دهه به جمعیت تهران) تهران در سال ۱۴۹۰ جمعیتی بالغ بر ۲۰ میلیون نفر و در سال ۱۵۹۰ جمعیتی در حدود ۳۲ میلیون و در نوروز ۱۶۱۱ حدود ۳۵ میلیون نفر جمعیت خواهد داشت. آن روز، روز انفجار تهران است. تهرانی که حتما تا آن سال ها از غرب به کرج رسیده و از شرق، دماوند و فیروزکوه را هم رد کرده است. از شمال جایی برای عبور از میانه رشته کوه های البرز ندارد که اگر داشت از آن هم رد می شد. از جنوب هم به بیابان های ایران مرکزی می رسد که الان هم رسیده است. مسکن مهر پرند در بیابان های جنوب غربی استان جا خوش کرده است.

جایی برای نفس کشیدن نیست

مهیا کردن بدیهی ترین نیازها برای جمعیتی چند برابر زیرساخت های شهری، کاری دشوار است و قطعا زندگی روزمره را برای آدم های شهر سخت و غیرممکن می سازد. آلودگی هوای تهران از جمله مسائلی است که شهروندان تهرانی سالی چند ماه به طور مداوم و مستمر با آن درگیرند. سالانه جمعیت قابل ملاحظه ای بر اثر تنفس هوای آلوده جان خود را از دست می دهند که بیشترین تعداد آنها در کلانشهرهایی چون تهران بوده و هست. مبتلا شدن تهرانی ها به انواع و اقسام بیماری های قلبی عروقی، تنفسی، اعصاب و روان از جمله تاثیرات تنفس این هواست.

بیمارستان قلب شهید رجایی، مرکز قلب تهران، مرکز طبی کودکان، بیمارستان مفید کودکان، بیمارستان هایی چون ساسان و مسیح دانشوری که به شکل تخصصی به ریه می پردازد در روزهای خاکستری تهران، جمعیت بیشتری نسبت به روزهای عادی به خود می بیند. مردان و زنانی که راهی مرکز قلب شده اند، از صبح زود نشسته اند، درد قفسه سینه مانده از شب قبل پای شان را به بیمارستان باز کرده. اکثرا قبلا هم دچار دردهای سینه شده بودند. مردی میانسال کاغذهای نوار قلبش را در دست دارد و منتظر است شماره اش خوانده شود. می گوید: «این چندمین باری است که این طوری می شوم. از شب قبل درد داشتم و سنگین بودم. ترسیدم که مثل سری قبل بشوم. صبح زود با همسرم راهی بیمارستان قلب شدیم تا زودتر دکتر من را ببیند. همسرم هم از صبح درد قفسه سینه داشت. او هم قرار است چکاپ شود.»

در میان مراجعه کنندگان بیشتر افراد میانسال و مسن دیده می شوند. پیرمرد حدودا ۸۰ ساله نای نفس کشیدن ندارد. روی تخت خوابیده و به کمک اکسیژنی که وصل است به صورتش، نفس می کشد. چشمانش نای باز شدن ندارد. نیمه باز دور و برش را نگاه می کند و دوباره می بندد.

بر اساس آمارهای سال ۹۳،۵۱۵۸ نفر به دلیل مشکلات تنفسی حاصل از آلودگی هوا در شهر تهران، جان خود را از دست داده اند. در میان این افراد ۶۲.۲ درصد از فوت شدگان بالای ۶۵ سال داشتند. بیشترین میزان مرگ و میرها() ۲۶۶۴ مورد) به خاطر نارسایی تنفسی بود. مطابق گزارش بانک جهانی در سال ۸۳،۸۱۵۲ شهروند تهرانی به دلیل آلودگی هوا جان خود را از دست دادند، به طوری که در فاصله سال های ۸۳ تا ۸۵، نه تنها از میزان مرگ بر اثر آلودگی هوای تهران کاسته نشده، بلکه تنها در آبان ماه سال ۸۵، آلودگی هوای تهران به اندازه نیمی از تمام سال ۸۲ قربانی داشته است.

اقدامات اساسی در جهت رفع آلودگی هوا از دهه ۷۰ شروع شد. اواخر دهه ۷۰ بود که سرب از بنزین حذف شد. سال ۸۴ پس از گذشت ۳۸ سال از تولید پیکان، تولید این خودرو متوقف شد. بعد از وقفه ای ۸ ساله در اجرای قوانین رفع آلودگی هوای تهران، در آغاز دولت یازدهم بار دیگر قوانین مرتبط با رفع آلودگی هوا به جریان افتاد. این بار حذف سوخت مازوت از نیروگاه ها و جایگزینی با گاز در دستور کار قرار گرفت و مهلت داده شده به خودروسازان تمدید نشد و آنان مجبور شدند استاندارد خودروها را به یورو ۴ برسانند.

قدیم ترها مردم به شنیدن آلودگی هوا از خبر رسانه ها اکتفا می کردند. الان همه در تلفن های همراه شان اپلیکیشن آلودگی هوا را هم نصب می کنند تا قبل از خروج از خانه بدانند قرار است چه بر سرشان بیاید. پاییز و زمستان، تعداد نقطه های قرمز و زرد روی نقشه خیلی بیشتر از سبزهاست. قرمزها ناسالم اند و زردها نزدیک به ناسالم. ایستگاه های آلوده شهر، مسعودیه در منطقه ۱۵، شهر ری در منطقه ۲۰، دانشگاه تربیت مدرس در منطقه ۶ محسوب می شوند. در روزهای آلوده این ایستگاه ها از وضعیت نرمال بالاترند و هوای این مناطق خاکستری تر از بقیه شهر دیده می شود. تعداد روزهای سالم و ناسالم در تهران رو به تغییر است. با این حال هوای تهران در ۹ ماهی که از سال ۹۵ گذشته است ۸۰ درصد از روزهایش پاک یا سالم و ۲۰ درصد بقیه، ناسالم و آلوده بوده است.

راه دیگری هم برای مردم تهران وجود دارد تا بفهمند هوا چقدر آلوده و مسموم است؛ برج میلاد. آدم ها از ۴ گوشه شهر، صبح به صبح گردن می کشند تا برج رادید بزنند، اگر دیده نشد، انگار که برجی در شهر نبوده و نیست، یعنی باز هوا کثیف شده و مجهز به ماسک از خانه بیرون می زنند روزهایی که هوای تهران تمیز است و سالم، برج بتنی، می شود زیباترین سازه شهر و عکس های میلاد است که دست به دست در اینستاگرام ها پست می شود، با ذوق و خنده.

شهر شده پارکینگ ۴ میلیون خودرو

نوارهای قرمز و نارنجی که هر روز صبح و شام در نقشه های آنلاین تهران، آدم ها را از خانه رفتن منصرف می کند، واقعیت روزها و شب های تهران است، واقعیت عمر آدم های این شهر است که در ترافیک های صبحگاهی و شامگاهی تلف می شود. اتوبان های این کلانشهر میلیونی، ساخته شدند تا تردد خودروها را راحت تر کنند. اتوبان هایی که شهر را از انسان محور بودن دور کرد و شد خودرومحور تا خودروها راحت تر به مقصدشان برسند، غافل از این که آدم ها هستند که همه چیزشان را، وقت، زندگی، سلامتی شان را در راه رسیدن به کار یا خانه شان از دست می دهند.

تصویر آدم های کلافه پشت فرمان که هر چند دقیقه ماشین را یک متر جلو می برند در ترافیک، خسته و کلافه، با گوشی های همراه شان ور می روند، موسیقی ماشین را عقب جلو می کنند و چندتایی پیامک می زنند. رانندگانی که انگار رانندگی شغل دوم شان شده. دعوا و گلاویز شدن با رانندگان بغل دستی بر سر رانندگی بین خطوط، حق تقدم و زرنگی هایی که بعضی هاشان برای چند دقیقه زودتر رسیدن به کار می برند، گوشه هایی از تکراری ترین صحنه هایی است که ساکنان کلانشهر بزرگ به دیدن آن خو گرفته اند.

شماره گذاری ۴ میلیون خودرو در تهران و ۱۸ میلیون سفر درون شهری، نشان از شهری می دهد با زیرساخت های ضعیف حمل و نقل عمومی، خودروهایی که هر روز روانه خیابان های شهر می شوند، اکثرا تک سرنشین اند و یکی از چند عامل اصلی آلودگی هوای تهران.

با شروع زمستان آلودگی هوا در شهر ۱۲ میلیونی به جایی می رسد که قوانین محدود کننده ای چون اجرای طرح زوج و فرد، جریمه خودروهای فاقد معاینه فنی، ممانعت از ورود خودروهای سنگین به شهر و محدود کردن فعالیت های عمرانی و معدنی در اطراف شهر هم نمی تواند مانع از ایجاد خلل در زندگی روزمره مردم شود. پاییز و زمستان فصل مراجعه به بیمارستان های قلب است و آمارهای مرگ و میر هم دستخوش تغییر می شوند. وضعیت آلودگی هوا در تهران نشان می دهد طی یازده سال اخیر، سال های ۸۱،۸۳، ۹۰ و ۹۱ سال هایی بودند که بیشترین روزهای سالم را داشتند. از طرف دیگر، سال های ۱۳۸۶،۸۷ و ۸۸ به ترتیب با ۳۲۸،۲۹۳ و ۲۹۱ روز، بیشترین روزهای سالم را داشتند؛ روزهایی هم در این سال ها بوده اند که در وضعیت بسیار ناسالم و خطرناک قرار داشتند.

جهت وزش باد تهران را غرب به شرق و بسته شدن کریدورهای هوایی به واسطه ساخت و سازهای انبوه در غرب تهران، می تواند عاملی دیگر در افزایش آلودگی هوای این کلانشهر باشد. ساخت و سازهای غرب تهران، نمادی از مهاجرت بی رویه به این شهر محسوب می شود، آنقدر که شهر کشیده شده و از غرب ادامه دارد، انگار نمی توان پایانی برای شهر تهران در نظر گرفت.

ترافیک؛ بیماری قرن در تهران

آمارهای جمعیتی در تهران نشان از غیرعادی بودن می دهد؛ در کنار این آمار، میزان خودروهای ورودی به معابر شهری هم در نوع خود عجیب و غیرعادی به نظر می رسند. رسیدن به استاندارد یورو ۴ در کشور سال ها زمان برد. دو خودروساز بزرگ و اصلی کشور تا آخرین مهلتی که بهشان داده شد، زیر بار استانداردسازی نمی رفتند. هنوز هم خودروهایی در همین دو شرکت بزرگ ساخته و به بازار عرضه می شوند که فاقد استانداردهای لازم هستند تا جایی که سازمان محیط زیست هر چند وقت یک بار اسامی خودروهایی که قادر به گرفتن مجوز نیستند را اعلام می کند تا از دور تولید خارج شوند. خودروهایی که سال ها پیش تولید شدند و تعداد بی شماری شان هنوز در خیابان های شهر راه می روند.

بر اساس اعلام سازمان محیط زیست ۱۵ خودرو از محصولات شرکت های ایران خودرو، بهمن موتور، پارس خودرو و سایپا و زامیاد موفق به رعایت استانداردها نشدند. بر این اساس سازمان محیط زیست دستور توقف شماره گذاری این خودروها را به پلیس راهور ناجا صادر کرد.

مناز سوی دیگر، پلیس در طرحی از برخورد با ورود خودروهای پلاک شهرستان به طرح ترافیک خبر داد. همچنین در این طرح قرار است از ورود خودروهای مسافرکش با پلاک شهرستان هم جلوگیری شود.

چند سال پیش، معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران، اعلام کرده بود طبق مطالعات انجام شده، تهران در شرایط فعلی حدود ۵۰۰ هزار جای پارک کم دارد. طبق طرح جامع شهر تهران دیگر جایی برای ساخت بزرگراه نخواهیم داشت و با توجه به تولید، شماره گذاری و ورود روزانه ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ دستگاه خودروی جدید، جای حرکت در تهران باقی نمی ماند و این کلانشهر دیگر نمی تواند یک شهر خودرومحور باقی بماند.

اگر قرار باشد برای هر خودرو در کنار خیابان فضایی ۴ متری در نظر بگیریم، در نتیجه برای خودروهای جدید روزانه باید ۵ تا ۵.۵ کیلومتر خیابان جدید ساخت. با توجه به شرایط جغرافیایی و توپوگرافیکی تهران، بیش از این نمی توان بزرگراه ساخت و طبق طرح جامع حمل و نقل و ترافیک شهر تهران، این شبکه بزرگراهی کافی و کامل است. هیچ کجای دنیا مانند تهران این همه خودروی قدیمی تردد نمی کنند و در هیچ کجا برای خروج یک میلیون خودروی فرسوده بعد از ۲۰ سال جشن نمی گیرند.

سرانه خودرو در مناطق شمالی تهران به ۱.۸ دستگاه به ازای هر نفر رسیده است. فرهنگ استفاده از خودروی شخصی در تهران با شهرهای اروپایی کاملا متفاوت است و این تنها به نقص در سیستم حمل و نقل بر نمی گردد، به فرهنگ آدم های شهر بر می گردد که هیچ شروعی را برای استفاده کمتر از خودروی شخصی متصور نیستند. حتی اگر خطوط ریلی و ناوگان اتوبوس شهری هم کامل شود و برای همه مسیرها امکان استفاده از حمل و نقل عمومی فراهم شود، پای حرف هر کدام شان که بنشینید، معتقدند حمل و نقل عمومی مشکل دارد، صف های اتوبوس و مترو شلوغ است و جای سوزن انداختن نیست، خفه می شویم از این حجم آدم.

تهران؛ شهرمال ها و هایپرها

تهران شده شهر مال ها و هایپرها. اتکاها، رفاها و فروشگاه قدس ها حتی سوپر دریانی ها شده اند نوستالژی. از هر گوشه شهر که رد می شویم، پروژه ساختمانی عظیم با تابلویی زرد رنگ جلویش خودنمایی می کند که نوشته شده پروژه تجاری یا مال فلان. کوچه و خیابان و اتوبان هم ندارد، هر جا زمینی با قواره «مال» پیدا شود، سریع بالا می رود. بعد از یک سال هم که به بهره برداری رسید، سیل جمعیت است که روانه اش می شود تا بخرند و بخرند و بخرند.

در خروجی مراکز خرید، مردم خوشحال به چشم می آیند که کیسه های نایلون مملو از خوراکی، پوشیدنی، وسایل خانه، اسباب بازی و هر چه هوسش را کنند، می خرند و راهی ماشین های شان می شوند. این کیسه های خوشحال و بی رحم همان نایلون های زباله ای اند که شب به شب سطل های بزرگ سیاه شهرداری به خود می بیند. همان ها که روانه مرکز زباله تهران می شود؛ مرکزی ترسناک و بد بو.

اطلاعات زندگی تهرانی ها نشان می دهد هر فرد در پایتخت به طور متوسط سالانه ۶ برابر وزن خود زباله تولید می کند. همین اطلاعات نشان می دهد متوسط سرانه زباله تولید شده در شهر تهران ۳۲۰ کیلوگرم و ارزش روزانه زباله تولید شده در شهر تهران ۱۸۰۰۲ میلیون ریال است. سرانه تولید زباله در جهان ۲۵۰ تا ۳۰۰ گرم است که در ایران ۶۰۰ گرم و در شمال تهران ۱۲۰۰ گرم است.

سرانه تولید زباله در مناطق مختلف شهرداری تهران طی یک دوره یکساله به ازای هر نفر از ۲۱ کیلوگرم در مناطق شهر تهران تا ۸.۱۳ کیلوگرم در منطقه ۲۰ بوده است. به طور کلی در مناطق مرکزی شهر تهران، به ویژه در منطقه ۲۰ که فعالیت عمده تجاری در آن صورت می گیرد، بالاترین تولید زباله را داراست. این در حالی است که زباله های تولید شده در مناطق شرقی تهران، تولید کمتری دارد و در مناطق مرکزی شهر، بیشتر است.

مرکز پردازش و دفع پسماند آرادکوه در کهریزک تهران، جایی در جنوب تهران است. مرکزی عریض و طویل در میانه بیابان که از کیلومترها دورتر بوی نامطبوعش مشام را آزار می دهد. زباله های تر و خشک تهران به این مرکز می آید تا جدا شوند. شانه تخم مرغ و کارتن. کوه زباله ای که در این مرکز دیده می شود آنقدر هیبت دارد که بویش در قیاس با قیافه اش شاید چیزی نباشد. آدم هایی که در این مرکز کار می کنند، بویی همیشگی در مغزشان ماندگار شده، اصلا شاید بویایی شان را بعد از مدتی از دست بدهند.

هر دقیقه ۵ تن زباله

حجم زباله ورودی به این مرکز، روزانه ۷۵۰۰ تن است. میزان تولید زباله در شهر تهران نسبت به پایتخت های جهان که درآمد بالایی دارند بسیار بیشتر است. توکیو با تولید ناخالص ملی بیش از هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار و جمعیت ۱۳ میلیونی در رده اول شهرهای پر درآمد جهان قرار دارد و هر شهروند توکیویی سالانه ۶۱۰ کیلوگرم زباله تولید می کند اما شهر تهران با ارزش تولید ناخالص داخلی سالانه بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار، هر شهروند در سال ۳۶۰ کیلوگرم زباله تولید می کند که این رقم با توجه به تفاوت فاحش ارزش تولید ناخالص ملی آن نسبت به شهر توکیو بسیار بالاست.

آمارها خبر از تولید ۵ تن زباله در هر دقیقه توسط شهروندان تهرانی می دهد. همین امر موجب شده در برخی از مناطق تهران، شهرداری پنج نوبت در روز اقدام به جمع آوری زباله ها کند، در حالی که در شهرهای سبز جمع آوری زباله ها دو مرتبه در هفته انجام می شود.

تهرانی ها با جمعیت خارج از عرف خود، میزان زباله شان هم از استاندارد خارج است. این را می شود از عبور و مرور مستمر ماشین های حمل زباله در خیابان ها و کوچه های شهر حدس زد. خودروهای حمله زباله با چراغ های گردان شان و بوق های ممتد، لبالب از زباله اند، کارگرهایی که خود را به پایه های گوشه ماشین آویزان می کنند، عادت کرده اند انگار به بوی بد زباله های توی ماشین. ردیف کیسه های سیاه و سفید و رنگی پر از زباله در گوشه خیابان و کوچه های فرعی و اصلی، معابر شهری را به کلکسیون زباله تبدیل کرده بود. سطل های بزرگ سیاه شهرداری درست شد که این ارتش سری جمع شود اما قسمت اعظم زباله های شهری به غذاهای دورریز می رسد.

فائو(سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی) آمار تکان دهنده هدر رفت سالانه ۳۵ میلیون تن غذا در ایران را می دهد که این میزان، غذای ۱۵ میلیون نفر دورریز می شود. هر روز به ازای هر نفر، ۱۳۴ کیلو کالری غذا در ایران به هدر می رود. گزارش های غیر رسمی نشان می دهد ۳۵ درصد محصولات کشاورزی تولیدی در ایران به هدر می رود. عددهای دورریز محصولات کشاورزی، تصویر کشاورزی را پیش چشم می آورد که فارسی نمی دانست و به زبان ترکی پیازهایش را به دوربین نشان می داد و می گفت که همه شان را باید دور بریزد چون محصولاتش به فروش نرفته. کم مانده بود گریه کند. شاید هم اگر تصویربردار تصویر بسته صورتش را می گرفت، چند قطره اشک را می شد گوشه چین های کنار چشمش دید.

این قصه تمامی ندارد. قصه مهاجرانی که با خود روزی شان را نیاوردند. آمدند و آمدند و آمدند تا شهر لبریز شد از آدم. کسی فکر نکرد شهر هم هویت دارد، ظرفیت دارد، توان مشخصی دارد که خارج از آن را عهده دار نیست. هر کسی تکه زمینی دید که می تواند چهار دیواری بسازد از آن، عزم آمدنش را جزم کرد و راهی شد. یکی یکی خانه های زشت و زیبا، کوچک و بزرگی که در گوشه و کنار شهر ساخته شدند، یکی یکی برج هایی که بالاتر و بالاتر رفتند تا از آسمان استفاده کنند برای جا دادن آدم ها.

هیچ کدام به فکر تن رنجور و خسته شهر نبودند، به فکر سفرهای چند میلیونی سالانه زیر شهر نبودند، به فکر خاک محدود شهر نبودند، به فکر هوای محبوس در فضای دره ای و بسته شهر نبودند که ابدی نیست و کم می شود، کثیف می شود، تمام می شود. حالا آدم های شهر بزرگ روز به روز اگر بیشتر نشوند هم فایده ای به حال تهران ندارد. تهران دیگر نه آب دارد نه هوا دارد نه خاک دارد نه باغ دارد و نه انار.

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار