آموزشوپرورش و همان مطالبات همیشگی
آموزشوپرورش همواره با چالشها و موانع عدیدهای مواجه بوده و در متن پیشرو به برخی از این موارد اشاره شده است.

مجید علیپور- معلم
آموزشوپرورش همواره با چالشها و موانع عدیدهای مواجه بوده و در متن پیشرو به برخی از این موارد اشاره شده است.
تداوم بحران کمبود و کیفیت نیرو
نظام تعلیم و تربیت همچون سالیان گذشته متاثر از بحران شدید کمبود نیرو قرار دارد و در سال گذشته، تمهید دولت سیزدهم برای جذب ۵٠ هزار معلم جدید، به دیوار خودساخته «گزینش» برخورد کرد. برخوردهای سختگیرانه و سلیقهای هستههای گزینش با پذیرفته شدگان آزمونهای استخدامی تا جایی بود که به موج بزرگ اعتراضی تبدیل و نهایتا با تغییر دولت و وزیر وقت، پرونده تعداد زیادی از این نیروها بازبینی و بدون مشکل عنوان شد.
بااینحال انتشار خبرهایی درباره تنبیه بدنی دانشآموزان در برخی مدارس این پرسش را به میان آورده است که آیا تمرکز و سختگیریهای شدید هیاتهای گزینش بر معیارهای سیاسی و عقیدتی، توجه به سلامت روان متقاضیان استخدام شغل معلمی را تحتالشعاع قرار نداده است؟ پرسشی جدی که پاسخ مدیرکل گزینش وزارت آموزشوپرورش برای منتقدان قانع کننده نبود: «بررسی وضعیت اخلاقی، اعتقادی و سیاسی داوطلبان بر عهده گزینش است. ما وضعیت سلامت روان را بررسی نمیکنیم و ابزار آن را هم نداریم!»
آموزشوپرورش در چنبره روزمرگی
اغراق نیست اگر ادعا کنیم آموزشوپرورش به وضوح در روزمرگی و بیبرنامگی دستوپازده است. نتایج آزمونهای بینالمللی تیمز و پرلز در مقطع ابتدایی و میانگین معدل دانشآموزان در امتحانات نهایی دوره متوسطه دوم، حکایت از تداوم وضعیت اسفناک و غیرقابل دفاع آموزش در مقاطع مختلف دارد. مطابق گزارش مرکز ارزشیابی آموزشوپرورش؛ کارنامه این نهاد از بُعد آموزشی به این شرح است: «میانگین کشوری نمرات دانشآموزان در امتحانات نهایی در رشته تجربی ١٢، رشته ریاضی ١١.٨٩ و رشته انسانی ٩.١٣ است.»
تعهد پزشکیان به حضور در جلسات شورای عالی آموزشوپرورش و تاکیدهای پیاپی او درخصوص «توسعه عدالت و نصیب برابر آموزشی» هم هرچند نشان از علاقه او به تحول در وضعیت فعلی دارد؛ اما تاکنون نتیجهای (ولو جزیی) نداشته و صرفا مصوباتی بر روی کاغذ باقی مانده است. نه نشانهای از کاهش تنوع مدارس شاهدیم؛ نه برنامهوبودجهای برای ایجاد فرصتهای برابر برای دانشآموزان مناطق و مدارس کمبرخوردار در آزمونهایی چون کنکور سراسری ارائه شده است و نه اتفاق قابل ذکری در حوزه مدرسهسازی (جز بیل بهدست گرفتن «پزشکیان» و آجر چینی «کاظمی»!) افتاده است!
سایه سنگین کرونا
هرچند در این سالها کمتر نامی از «کرونا» در خبرها میشنویم اما میراث وضعیت کرونایی همچنان بر نظام آموزشی کشور سنگینی میکند. خروج تعداد زیادی از دانشآموزان لازم التعلیم (به ویژه پسران) از مدارس و جذب شدنشان به بازار کار، ازجمله آثار شکسته شدن اتوریته و نظم سنتی مدرسه در ایام همهگیری کرونا است که البته تعطیلیهای مکرر مدارس و دانشگاهها در سال گذشته بابت ناترازی در مصرف گاز بر ابعاد آن افزود. تنزل نگاه و امید جامعه بهدستیابی بهموقعیتهای بهتر از مسیر تحصیلات مدرسهای و دانشگاهی به حدی است که به نظر نمیرسد در کوتاهمدت بتوان وضعیت را تغییر داد و کودکان بازمانده از تحصیل را به معنای واقعی به «مدرسه» بازگرداند.
به این وضعیت میبایست تنزل شدید کیفیت آموزش در کلاسهای شلوغ در مناطق پرجمعیت و مدارس چندپایه در مناطق کمتر برخوردار را هم افزود. طبق گفته معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش «۷۷۰۰ کلاس درس با جمعیت بالای ۴۰ نفر در این مقطع وجود دارد» که ناگفته پیداست تا چه میزان روی کیفیت آموزش و تربیت اجتماعی دانشآموزان اثر منفی دارد.
دردسرهای خودساخته!
ناکارآمدی و فشل بودن وزارت آموزشوپرورش به حدی است که نهتنها راهکار موثری برای عبور از چالشهای گفته شده ارائه نشده، بلکه در همین حال و روز خود را درگیر مسائل و مشکلاتی کرده که با اندکی تفکر شاید اصلا به وجود نمیآمدند.
ثبت سفارش و توزیع کتابهای درسی یکی از مسائلی است که چندسالی است گریبان مدارس و نظام آموزشی کشور را گرفته است. هنوز بهصورت دقیق گفته نشده است که چرا شیوه توزیع کتابهای درسی توسط فروشگاههای کتاب در سطح شهرها و مناطق کنار گذاشته شد و خانوادهها و مدیران مدارس موظف به ثبت سفارش کتابهای درسی سال آینده از ماهها قبل شدند؟! بدون ایراد اتهام چشمداشت به تقسیم سود توزیع کتابهای درسی میان مدیران؛ آیا حذف شبکه توزیع سنتی کتاب، ارزش این همه دردسرآفرینی برای مدیران مدارس و کارشناسان اداری و بینظمی پایانناپذیر در توزیع به هنگام کتابها را داشت ؟
مسئله عدم صدور کارت پایان خدمت برای آن دسته از معلمانی که دوره تعهد خدمت خود را گذرانده و اکنون برای دریافت سادهترین خدمات، از دریافت گواهینامه و تسهیلات بانکی گرفته تا گذرنامه و اجاطه خروج از کشور دچار مشکل شدهاند هم از دیگر نمونههای گرفتار شدن در گرداب مشکلات خودساخته آموزشوپرورش است. به این دسته مسائل و مشکلات خودساخته بیافزایید مسایلی چون لباس فرم مدارس، آزمونهای زاید و استرسزا و... را که بهجای اینکه یار شاطر آموزش و تربیت در مدارس شوند، به بار خاطر خانوادهها و مدیران مدارس تبدیل شدهاند و مدرسه را به صحنه هرروزه تنش و درگیری بدل کردهاند.
و بازهم داستان عزلونصبها
به رغم ممنوعیتهای مصرح قانونی و تاکیدات مقامات عالی نظام، دخالت نمایندگان مجلس در عزلونصبها به حدی است که طبق دستورات نانوشته، مدیران کل استانها بدون جلب رضایت نمایندگان مجلس اصلا اجازه تغییر مدیران را ندارند. انتصاب مدیران و روسای ادارات با توصیه و فشار نهادهای بیرونی به چنان امر معمولی در آموزشوپرورش تبدیل شده است که امیدها به تحول واقعی و کار کارشناسی در این حوزه را به حداقل رسانده است. روندی که معلوم نیست کی و چگونه تغییر کند و آموزشوپرورش و آینده فرزندان این مرزوبوم را از چنگ «سیاست بازی» نجات دهد.