از ماست که بر ماست!
تازهترین بیانات روشنگرانه رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از معلمان و فرهنگیان کشور، پرده از واقعیتی برداشت که به نظر میرسد به رغم مخالفت چندباره ایشان، هنوز سایه این تهدید بر سر نظام آموزشی ایران باقی است؛ اینکه نان جماعتی در بیدولتی و آنارشی یا دستکم راضی شدن بهنوعی حکومت ملوکالطوایفی و خانی در نهاد تعلیم و تربیت رسمی است و این موضوع نه یک توهم یا گمان بد که واقعیتی انکارناپذیر است.

ابراهیم سحرخیز- معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش
تازهترین بیانات روشنگرانه رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از معلمان و فرهنگیان کشور، پرده از واقعیتی برداشت که به نظر میرسد به رغم مخالفت چندباره ایشان، هنوز سایه این تهدید بر سر نظام آموزشی ایران باقی است؛ اینکه نان جماعتی در بیدولتی و آنارشی یا دستکم راضی شدن بهنوعی حکومت ملوکالطوایفی و خانی در نهاد تعلیم و تربیت رسمی است و این موضوع نه یک توهم یا گمان بد که واقعیتی انکارناپذیر است.
بختکی که بیش از سه دهه بر جان آموزش وپرورش افتاده، سعی میکند هربار خود را با گفتمانی اغوا کننده و پر حیلت بر نظام آموزشی ما تحمیل کند. گفتمانی که در دولت سازندگی کلید خورد و در دولت یازدهم با آمدن علی اصغر فانی وزیر اصلاحطلب حسن روحانی با بهکارگیری معلمان خرید خدماتی از آن آشکارا رونمایی شد.
به حراج گذاشتن مدارس دولتی، برونسپاری خدمات آموزشی، مازاد اعلام شدن بیش از ۵۰ تا ۳۰۰ هزار معلم، متهم ساختن آموزش وپرورش دولتی به گران فروشی، ناکارآمدی و حیفومیل بودجه و سرانه آموزشی و در عوض کارآمد جلوه دادن مدارس غیردولتی، خداحافظی با استخدام رسمی معلم و تعطیل کردن دانشگاه فرهنگیان تا قانع کردن دولت به پرداخت یارانه آموزشی بهحساب بانکی دهکهای درآمدی کمبرخودار جامعه، بخشی از این سناریو بود که برخی از مسئولان وزارتخانه و دیگر همفکران آنها در پی نهادینه کردناش در ارکان تصمیمگیری کشور بودند.
برای اثبات این ادعا کافی است سخنان رئیسجمهور وقت به هنگام ارائه لایحه بودجه در مجلس، مصاحبهها و سخنرانیهای پر تکرار وزرای اسبق آموزشوپرورش و اندیشمندان و دستاندرکاران آموزشوپرورش با خبرگزاریهای فارس، تسنیم و دیگر رسانهها در باره آشوبناکی حکمرانی در آموزشوپرورش را در کنار سند مکتوبی قرار دهید که مرکز مطالعات راهبردی ریاستجمهوری در سال ۹۶ منتشر کرد.
این جماعت جسورتر از آن بوده و هستند که با نهیب چندباره رهبری یا مخالفتهای مجلس و افکار عمومی پا پس کشیده، کوتاه آمده و از میدان به در روند. آنها حتی در دولت شهید رئیسی نیز بیکار ننشسته و با نفوذ به مراکز حساسی مانند شورای عالی آموزش وپرورش و مرکز مطالعات آموزشوپرورش، ماموریت خود را دوباره از سر گرفتند.
تاکید بر کلید واژگانی مثل «انقلاب کپرنیکی در آموزش وپرورش، تقاضا محور شدن توزیع و تخصیص منابع دولتی، پتهای شدن و دعوت به فروپاشی هندسه حاکمیتی آموزش وپرورش» مقدمهچینی برای رسیدن به همان اکوسیستم نوظهوری بود که مدافعان خصوصیسازی آموزش معتقد بودند با خروج دولت از صحنه مدرسه داری در انتظار آموزش وپرورش خواهد بود.
رنسانسی که با گذر از آموزش وپرورش بطلمیوسی، پیامآور صلح و آزادی، رهایی از یوغ مدارس ایدیولوژی زده، تنوع و کیفیت بخشی به نظام آموزشی کشور خواهد بود، ناچار دولت یا حاکمیت بهعنوان یک تماشاگر، این بیدولتی یا نظام خانی را باید تحمل کرده و مدارا پیشه کند.
وقتی بهتازگی رهبر انقلاب دیگر باره علاوه بر حاکمیتی یا دولتی دانستن نهاد تعلیم و تربیت و پاسخگو بودن دولت در برابر تربیت فکری، مهارتی و هدایت دانشآموزان، با نادرست خواندن زمزمههایی از درون خود آموزش وپرورش مبنی بر برونسپاری برخی از وظایف آموزش وپرورش تاکید کردند، ساختار آموزش وپرورش توسط افراد با ایمان، انقلابی، کاربلد و آشنا با آموزش وپرورش باید به گونهای طراحی و متحول شود که نتیجه آن تربیت نسلی عالم، با ایمان، ایران دوست، اهل تلاش و امیدوار به آینده باشد، شستمان خبردار شد این جماعت با گرفتن دور و اطراف وزیر، میخواهند دوباره مکنونات و منویات خود را در ساختار جدید به خورد آموزش وپرورش آینده بدهند، تا جایی که رهبر انقلاب خطاب به آنان فرمودند این عده باید فکر خود را در باره آموزش وپرورش تغییر دهند!
اکنون نوبت وزیر آموزش وپرورش است که با فصل الخطاب قرار دادن سخنان رهبر معظم انقلاب بهعنوان سیاستگذار ارشد نظام، تعارفات را کنار گذاشته، پای این جماعت را از مراکز حساس و تصمیمسازی چون شورای عالی آموزش وپرورش کوتاه کرده و آنها را روانه مدارس غیردولتی خود نماید.
از امثال مدافعان خصوصیسازی آموزش یا صاحبان مدارس غیردولتی که به انتظار نشستهاند تا با کوچ اجباری دانشآموزان به آن مدارس، کار و بارشان سکه شده و مدارس عادی دولتی روزبهروز نحیفتر و صعبتر شوند، چراغی برای آموزش وپرورش روشن نخواهد شد.
اگر امروز سهم آموزش وپرورش از بودجه عمومی دولت به رغم نگاه فاخر و بلند رهبر معظم انقلاب به توجه و سرمایهگذاری بیشتر در آن، نتوانسته است واقعبینانه و منطبق با نیازهای امروز آن باشد، بیگمان ریشه در بذر و نهالی دارد که سالها پیش، جماعتی در زمین آموزش وپرورش کاشتهاند. سالها پیش علی اصغر فانی وزیر اسبق آموزشوپرورش به نمایندگان مجلس گفته بود: با یک چهارم بودجه کنونی، میتوان با خرید خدمات آموزشی از مدارس غیردولتی، مدارس عادی دولتی را بهتر از امروز اداره کرد، حسن روحانی رئیس دولت یازدهم و دوازدهم نیز عنوان کرده بود، به باور کارشناسان خبره و کاربلد، آموزش وپرورش دولتی گران و پر خرج اداره میشود پس باید برای کاستن از هزینه، هرساله ۱۰ درصد از مدارس را به بخش خصوصی واگذار کنیم!
یاد مصرعی از شعر ناصر خسرو افتادم؛ «گفتا ز که نالیم که از ماست بر ماست»!