|
|
کدخبر: ۱۷۹۳۹۵

نقل است مستقل وارد می‌شد و عضو هیچ حزب و گروه و دسته‌ای نبود و چون به مناظره می‌شد؛ می‌گفت: «شما همه… من و پیژامه‌ام».

به گزارش امیدنیوز - حسام حیدری در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

آن پیرمرد باصفا، آن مهندس بی‌ریا، آن دشمن بمب‌های همه‌کَس کُش، آن درمان اقتصاد ناخوش، آن بچه اصفهان، آن برنی سندرز ایران، آن آخرین بازمانده از دوران دلار هفت تومانی، آن فرشته آسمانی، آن عاشق دولت ضد‌تورم، آن مخالف با هر نوع توهم، آن رجل سیاسی، آن دارای اقدامات اساسی، آن منتقد اقتصاد قرضی، شیخنا و مولانا محمد غرضی(یکه مساوی با بنجاه و بنج) از مشایخ کشورداری بود و صندلی ریاست و وزارت دیده بود و جمله دنیا به دندان مصنوعی‌اش بود و با برعکس کردن دهانش هر حریفی را در مناظره مغلوب می‌کرد. عمری دراز یافته بود و بزرگان طنزنویسی در شأن او مبالغتی تمام دارند و سخن او مقبول همه دل‌هاست و کلید همه مشکل‌ها. نقل است که در ابتدای صباوت به هر کار که می‌شد؛ حقش می‌خوردند و حقوقش کم می‌دادند و چون معترض می‌شد؛ می‌گفتند: «تورم است» و این مبارزه‌اش با تورم به آن جهت است. دیگر روز به خانه شد و تا لنگ ظهر خوابید و چون او را گفتند: «چقدر می‌خوابی، پاشو سر یه کاری برو مرد» گفت: «تا تورم حل نشه هیچ کاری نمی‌شه کرد» و از آن پس به هر سوالی همین پاسخ می‌داد. نقل است مستقل وارد می‌شد و عضو هیچ حزب و گروه و دسته‌ای نبود و چون به مناظره می‌شد؛ می‌گفت: «شما همه… من و پیژامه‌ام».

در خبر است که در پارک محل نشسته بود و با پیرمردهای پارک منچ می‌زد که خبر آوردند صلاحیتش تایید شده. پس به مناظره شد و غوغا کرد و جمله حریفان یکی، یکی نابود ساخت. چندان که جمله مریدان و بینندگان با تلویزیون تماس می‌گرفتند و می‌گفتند: «وقت مهندس غرضی رو بیشتر کنید» و می‌گفتند: «تکرارش ساعت چنده؟» و می‌گفتند: «واقعا جناب خان دیگه نمی‌آد؟» و این از منزلت مقام و فصاحت و بلاغتی بود که در کلام داشت. ‌‌و او را جملات عالی است. گفت: «این یه معدن متروکه، صاحبش حتما فراری شده … تورم پوست اون آدم رو کنده» و گفت: «دراین تصویر دو پدیده شوم می‌بینم» و گفت: «تورم، بدبختی، گرفتاری…» و سر تکان داد و تاسف خورد.

نقل است که چون به توییتر آمد؛ یک تنه لغت «تورم» را ترند جهانی کرد و آن‌قدر از آن بد گفت که خود تورم به زبان آمد و دایرکت رفت و گفت: «داداج، جون هرکی دوست داری بی‌خیال ما شو… رژیم گرفتم، قول می‌دم تک رقمی شم».

نقل است که خسته بود و حال نداشت و چون در مناظرات از پشت میزش تا پشت تریبون خواست رفتن، کل زمانش هدر می‌شد پس برای جلوگیری از اتلاف وقت در طول راه بلند بلند سخن می‌گفت.

در خبر است بعد از اینکه یک‌بار تایید صلاحیت شد ترسش از انتخابات ریخت و کاندیدای همه انتخابات‌ها از مجلس گرفته تا خبرگان می‌شد. او را گفتند: «هدفت از این همه کاندیدا شدن چیست؟»، گفت: «الکی بیشینم خونه که چی بشه؟»

نقل است اگرچه در انتخابات ریاست جمهوری دور قبل رای نیاورده بود ولی برای کام‌بَک آمده بود و این‌بار بی‌خیال تورم شده و می‌خواست به بیکاری قفلی زدن و تهران به پنج استان تقسیم کردن.

در آخر کار او آورده‌اند که «مناظره کردن» را پیشه خود ساخت و در این کار از بزرگان زمانه خود شد و به کشورهای مختلف می‌رفت و برنامه مناظره اجرا می‌کرد و بلیت مناظره‌هایش با قیمت زیاد فروش می‌رفت. اعلی‌ا… مقامه.

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار