مهمترین علل شکست جلیلی از نگاه امیریفر
«سوال اصلی از آقای جلیلی این است که مگر رئیسجمهور، رئیس شورای عالی امنیت ملی نیست و شما دبیر آن؟ پس چرا سیاستهای شما در شورا با ایشان هماهنگ نبود؟»

به گزارشامیدنیوزبه نقل از ایسنا، برنا با حجتالاسلام عباس امیریفر مشاور فرهنگی نهاد ریاستجمهوری گفتوگویی داشته که مشروح آن در پی میآید:
انتخابات ۲۴ خرداد با همه کشمکشهای سیاسی آن تمام شد و آنچه اکنون مهم به نظر میرسد، بررسی و تبیین پیام این انتخابات است. به نظر شما پیام حضور مردم در انتخابات ۲۴ خرداد در بعد بینالمللی چه بود؟
حضرت آقا بر حماسه سیاسی تاکید کرده بودند و باید خدا را شاکر بود که این حماسه خلق شد و با وجود این همه فشار استبکار، حضور ۷۲ درصدی پای صندوق رأی، در مقایسه با انتخاباتهای دنیا که بعضا واقعی هم نیستند، کمنظیر بود. در خلق این حماسه، رهبری نقش اساسی را داشتند و مردم لبیک گفتند. مسئله بعد این نکته است که با وجود این تبلیغات رسانههای بیگانه در فاصله انداختن بین مردم و روحانیت، مردم به یک فرد روحانی رای دادند که به هر حال ایشان هم نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی هستند و هم عضو خبرگان رهبری. پس ناکارآمدی تبلیغات رسانههای غربی و اعتماد مردم به روحانیت نیز یکی از مهمترین پیامهای حماسه ۲۴ خرداد است. شعار ایشان، اعتدال است؛ یعنی نه تندروی، نه کندروی و مردم این شعار را میپسندند.
پیام ۲۴ خرداد برای جریانهای سیاسی در داخل نظام را چه میدانید؟
در وهله اول، تن ندادن کاندیداهای مدعی اصولگرایی به فرمایشات مقام معظم رهبری در حمایت از دولتهای نهم و دهم که نتیجه آن، گریبانگیر خود اصولگرایان شد. نکته بعد اینکه کاندیداهای اصولگرا با تمام وجود به دولت حمله میکردند که برخی از آنها از سالها قبل این تخریب را شروع کرده بودند که موید این حرف، تذکرات رهبر انقلاب - چه قبل و چه بعد از انتخابات - است؛ تا جایی که رهبری در جایی بهصورت مصداقی ورود کردند و از سیاهنمایی صورتگرفته در مناظرات ابراز نارضایتی کردند.
پیام دیگری که این انتخابات داشت، درسی مهم به برخی اصولگرایان بود که کسی که بیشترین هزینه و اسراف را داشت، مردم به او اقبال نکردند. کسی که در دل مردم نباشد و فقط به پول و قدرت و منیت تکیه کند در بین مردم جایگاهی نخواهد داشت. برخی از این منیتها را میشد بهوضوح در مناظرهها مشاهده کرد؛ همین که میگفتند مردم کارنامه مرا نگاه و قضاوت کنند و این تضمین برای آینده است. اما عدم اقبال مردم، خود گویای همه چیز است؛ تا جایی که برای مثال، آقای قالیباف در شهر تهران که هشت سال در آن بوده است کمتر از ۵۰ درصد آقای روحانی رای میآورد.
اگر دقت کنید اصولگراها حتی برای حفظ اصولگرایی هم حاضر نشدند با یکدیگر متحد شوند. اگر متحد هم میشدند، مردم بهعلت عدم صداقت باز هم به آنها اقبال نمیکردند و مجموع آرای ماخوذه، خود گویای این حرف است. مواضع اطرافیان و دوستان نامزدهای اصولگرا هم قابل تامل است. مثلا یکی از آقایان که از طلاب هستند و در زمان انتخابات هم از دو کاندیدای اصولگرا حمایت کرد و فیلم صحبتهای ایشان در جهت این دوگانگی پخش شد، چند وقت پیش به بنده پیامک زد که اگر آقای احمدینژاد کارش درست بود، دولت بعدی بهتر از دولت خودش میشد.
من به ایشان گفتم، اولا که احمدینژاد در این انتخابات کاندیدا نداشت که دولت بعدی بهتر یا بدتر از خودش باشد؛ ثانیا نامزدهایی که ایشان از آنها حمایت کرد، بیشترین تخریب را نسبت به دولت داشتند. پس چرا رای نیاوردند؟ و این تخریبها تا جایی بود که کسانی هم که از اول با احمدینژاد مقابله داشتند، در تخریب و سیاهنمایی از آنها جا ماندند.
بعضی رسانههای مدعی اصولگرایی، از ماهها قبل از انتخابات میگفتند فتنه بزرگتر، جریان انحرافی است و آن را منتسب به احمدینژاد کردند. برخی از آنها در آستانه انتخابات هم پیشداوری و هم برای شورای نگهبان و حتی نظام تعیین تکلیف میکردند که این جرم است و میگفتند اگر کاندیدای دولت احراز صلاحیت نشود، آشوب راه میاندازند و اردوکشی خیابانی میکنند. در حالی که احمدینژاد خیلی راحت سکوت کرد و کاندیدای او اعلام داشت من برای ادای تکلیف آمدهام و تابع قانون هستم و نکته جالبتر پس از اینکه احمدینژاد و نمایندهاش تمکین به قانون کردند، به صورت دیگر هجمه میکنند و میگویند او سکوت کرده است تا انتخابات کمرنگ شود و بعد از انتخابات برنامهای دیگر دارد؛ مانند سیدی قرمز و ادعاهایی از این قبیل که دروغ بودنش خیلی زود ثابت شد.
اما در این بین هیچکس به اندازه احمدینژاد در پی فرامین و توصیههای رهبر انقلاب نبود. شما به نکتهای که آقا در هنگام رای دادن فرمودند توجه کنید، بحثحقالناس بودن آرا را مطرح کردند و احمدینژاد قبل از توصیه آقا این امر را به خوبی پیاده کرد و شاهد آن هم اینکه مسئولیت اجرایی صندوقها را به امینترین و صادقترین قشر جامعه یعنی معلمان سپرد. کسانی که شغل انبیاء را دارا هستند، کسانی که به هیچ حزب سیاسی وابستگی ندارند و حب و بغضی در وجود آنها نیست و بدون هیچ چشمداشتی به بهترین نحو این کار را انجام دادند. این بزرگترین خدمت احمدینژاد در این انتخابات بود و نشان داد ولایتمدار واقعی است.
برای شکست اصولگرایان در این انتخابات دلایل مختلفی نقل شده است، مهم ترین دلیل از نظر شما چیست؟
مهمترین دلیل این شکست، عدم شناخت مناسب از تودههای مردمی است. اصولگرایان در سال ۸۴ در رای آوردن احمدینژاد دچار توهم شدند و آن را رای به خود دانستند. احمدینژاد بدون دفاع رای آورد. مردم تصمیمهای سیاسی خود را بر اساس آموزههای دینی و جریان خدمترسانی بیمنت میگیرند و این را از احمدینژاد پذیرفتند ولی از مدعیان اصولگرایی نپذیرفتند.
در مورد آقای جلیلی وضع را چطور ارزیابی میکنید؟ علت شکست ایشان چه بود؟ آیا ایشان به احمدینژاد نزدیک بود؟
آقای جلیلی با احمدینژاد هماهنگ نبود و گاهی شدیدترین حملهها را در مناظرات به ایشان میکرد. سوال اصلی از ایشان این است که مگر رئیسجمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی نیست و شما دبیر آن؟ پس چرا سیاستهای شما در شورا با ایشان هماهنگ نبود؟ هم به عنوان رئیس شورا و هم به عنوان شخص دوم کشور و عدم رای مردم به ایشان به خاطر ضعفهای آشکار در وی بود نه به خاطر نه گفتن مردم به مقاومت.
برخی از ضعف هایی که ایشان داشتند را بیان فرمایید.
ابتدا ضعف سخن که مطلب بسیار مهمی است. مطلب دیگر عدم اطلاع از تودههای مردم و ارتباط با آنها که عدم رای مردم به ایشان گویای این حرف میباشد. بنده حتی معتقد هستم ۵۰ درصد رای ایشان مربوط به خودش میباشد و ۵۰ درصد دیگر مربوط به دوگانگی گفتمانی است که برخی اطرافیان ایشان در بعضی مناطق میخواستند ایشان را نماینده احمدینژاد معرفی کنند، در صورتی که در رسانهها از احمدینژاد تبری میجستند.
مطلب سوم عدم صداقت در رفتار ایشان است. یعنی واقعا ایشان همیشه پراید سوار میشوند؟ مثلا شنیده شده است ایشان موقع ثبت نام با خودرویی بالاتر از پراید به وزارت کشور آمده است و این دوگانگی رفتار خلاف مشی اصولگرایی که تعریف شده است میباشد.
دوستان ایشان ما را جریان انحرافی دانستند و ایراد به جلسه گذاشتن با بازیگران و هنرمندان میکنند ولی در مناظرات تلویزیونی جای مهر ایشان با پایین آوردن موهایشان پنهان شده بود. خب این دوگانگی رفتار است.
بحثصحبتهای برادرشان که گفتند هر دو در سال ۸۴ به احمدینژاد رای ندادهاند و بعد از چند روز آقای سعید جلیلی رای ندادن خودش را تکذیب میکند. حتی حزب حامی ایشان هم دوگانگی در انتخاب گزینه اصلح داشتند. اگر طبق گفته خودشان آقایان جلیلی و لنکرانی با هم رقابت داشتند پس چرا هر دو ثبت نام کردند و تا آخرین لحظه کسی انصراف نداد؟ اگرچه در اینکه آقای لنکرانی واقعا انصراف داد یا بحثچیز دیگری بود جای تامل است. خب مردم این دوگانگی رفتار را نمیپسندند.
شما در این قضایا مقصر اصلی را که میدانید؟ آقای جلیلی یا دوستان ایشان؟
بیشتر خود ایشان را مقصر میدانم چون به هر قیمتی نباید در پی رایآوری بود.
مواضع رئیس جمهور منتخب آقای روحانی را بعد از انتخابات چطور ارزیابی می کنید؟ وظیفه سیاسیون در حال حاضر چیست؟
با توجه به اینکه ایشان منتخب ملت هستند باید به ایشان کمک کرد. این توصیه و دستور ولایت است. آقای روحانی شعارها و مواضع خوبی داشتند، شعار اعتدال و استفاده از همه ظرفیتها و مواضع فعلی ایشان هم خوب است.