اغلب مراجعین به مطبهای روانشناسی بهدنبال تایید کنشهای خود هستند
یک درمانگر علوم رفتاری گفت: متاسفانه اغلب کسانی که در جامعه به مشاور و روانشناس مراجعه میکنند، درپی حل مسئله نیستند، بلکه بهدنبال تایید کنشهای خود هستند.

صادق احدی در گفتوگو با «امیدنیوز» اظهار کرد: اینروزها با استفاده از چت رباتهای هوش منصوعی برخی افراد بهمنظور دریافت مشاوره و درمان برخی از اختلالات روانی و گرفتاریهای شخصی از این ابزار استفاده میکنند. البته به مسئله هوش مصنوعی نباید صرفا با دید منفی نگریست و باید واقعگرایانه این موضوع را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. اگر افرادی که میخواهند از طریق هوش مصنوعی مشاوره بگیرند، فکتها را بگویند، و بدون گذاشتن نقاب بر چهره، مشکلشان را به صراحت مطرح و خود واقعیشان را به هوش مصنوعی عرضه کنند، احتمال دریافت یکسری راهکارهای موثر بهمنظور رفع مشکل وجود دارد. این موضوع دررابطهبا مراجعه به مشاور نیز صدق میکند، دراینجا هم فرد باید بتواند خود واقعیاش را عیان و آشکار سازد.
این درمانگر علوم رفتاری افزود: مطابق بررسیهایی که انجام دادهام، نزدیک به ٨۵ درصد مشاورههای ما به حل مسئله مراجعین منجر نمیشود، چون اغلب مشاوران بهدنبال حل مسئله و ارائه راهکار نیستند، بلکه بهدنبال تقویت و توسعه کسبوکار خود هستند. در جامعه ما حوزههای مختلف زیست اجتماعی؛ حوزههای انسانی و درمانی نیست، و به حوزههای مشتریمدار تبدیل شده است. بنابراین هم در حوزه پزشکی و روانشناختی و هم سایر حوزهها متاسفانه جهت افراد به سمتوسوی معامله و دادوستد متمایل شده است.
احدی تصریح کرد: نگاه برخی پزشکان و روانشناسان به فردی که به آنها مراجعه میکند، نگاهی مبتنی بر درآمدزایی است. براین اساس یکی از دلایلی که افراد در جامعه ما کمتر به سمت مشاور میروند و به هوش مصنوعی برای طرح مشکلات خود پناه میبرند، علاوه بر هزینه بالای ویزیت، نگاه مشتریمدارانه مشاورین و روانشناسان است. این موضوع بهعنوان یک آیتم بسیار منفی مطرح است، لذا ترجیح افراد این است که مشاورههای لازم را از هوش مصنوعی دریافت کنند.
وی در ادامه عنوان کرد: البته مردم نیز مقصر هستند، چون اغلب کسانی که در جامعه ما به سراغ مشاور و روانشناس میروند، درپی حل مسئله نیستند، بلکه بهدنبال تایید کنشهای خود هستند، و هوش مصنوعی نیز مطابق دلخواه فرد سخن میگوید. یکی از عللی که افراد جامعه بهدنبال تایید شدن هستند، ناشی از پایین بودن هوش عاطفی است. متاسفانه در جامعه ما هوش عاطفی آموزش داده نمیشود، از اینرو جامعه در یک اغما یا کمای آموزش عاطفی فرو رفته است،
این درمانگر علوم رفتاری خاطرنشان کرد: میتوان این هوش را از طریق رسانههای جمعی و یا محتوای دروس ارتقاء و آموزش داد اما در ساختار آموزشی، آیتم و موضوعی به معنای هوش عاطفی مطرح نیست. وقتی مسئله در این نقطه مغفول بماند، عجیب نیست که افراد به هوش مصنوعی پناه ببرند. البته ورود به این حیطه، باعث میشود که هوش عاطفی فرد بیشتر سرکوب و منکوب شود. این مسئله پیامدهای بسیار بدی را در ساختار روابط اجتماعی و خانوادگی، کسبوکار و کنشهای فرهنگی به دنبال دارد. به نظرم عدم آموزش هوش عاطفی، در تمامی حوزهها آثار خود را نمایان کرده و یکی از پیامدهای این مسئله اتمیزه شدن جامعه است.