|
|
کدخبر: ۱۵۰۴۳۳

زاها حدید، پرورش یافته مکتبی است که سیاست پیشگانی همچون " مارگارت تاچر "، " رونالد ریگان "، " پل ولکر " و " دنگ شیائو پینگ " با عنوان " جهانی شدن " بنا نهادند. رویای " جهانی نو " که " مقررات زدایی "، " خصوصی سازی "، " فروپاشی تعلق به فرهنگ، دین و سرزمین خاص "، " فشردگی مکان و زمان " و " جهانی سازی تفکر فراماسونی "، از مولفه های آن هستند.

گروه فرهنگی مشرق -وهابیت و آل سعود، حاکم پادشاهی عربستان، از دیرباز و از زمان شکل گیری شان تاکنون در هم تنیده شده اند. وهابیت، سلطنت عربستان را ایجاد کرد و آل سعود وهابیت را گسترش داد. یکی از آنان نمی تواند بدون دیگری به حیات خود ادامه دهد. وهابیت به آل سعود مشروعیت داد و آل سعود نیز از وهابیت محافظت کرد و آن را گسترش داد. این دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند؛ چراکه هر کدام از سوی دیگر برای بقا به دیگری وابسته است. وهابیت در اواسط قرن ۱۸میلادی در صحرای و روستای درعیه واقع در نجد در منطقه مرکزی شبه جزیره عربستان به وجود آمد. فرقه وهابیت نام خود را از نام مؤسس آن محمد بن عبدالوهاب(۱۷۰۳-۱۷۹۲) گرفته است.


استعمار پیر همواره نگاه ویژه ای به رژیم آل سعود داشته است

اگرچه محمد بن عبدالوهاب پدر وهابیت شناخته شده است، اما در واقع در ابتدا این انگلیس بود که او را با اندیشه های انحرافی آغشته کرد و او را رهبر دست نشانده خود برای مقاصد پلید استعمار در نابودی اسلام و مسلمانان قرار داد.

ابن عبدالوهاب در بصره تحت نفوذ و کنترل یک انگلیسی با نام مستعار " همفر " قرار گرفت. او از جمله جاسوسانی بود که از لندن برای بی ثبات کردن امپراتوری عثمانی و ایجاد درگیری در میان مسلمانان، به سرزمین های اسلامی فرستاده شده بود. همفر که وانمود به مسلمان بودن می کرد، با نام " محمد " ظاهر شد و با حیله گری، دوستی صمیمانه و طولانی مدت با ابن عبدالوهاب ایجاد کرد. همفر که ابن عبدالوهاب را با پول و هدیه زیاد، کاملاً شستشوی مغزی کرده بود، او را متقاعد کرد که اکثر مسلمانان باید کشته شوند؛ چرا که آنها به طرز خطرناکی «مشرک» و «مرتد» گردیده و از اصول اساسی اسلام تخطی کرده اند.

همفر نیز این رؤیای کاذب را برای ابن عبدالوهاب جعل کرد که در خواب ظاهراٌ حضرت محمد(ص) را دیده است که میان چشم های ابن عبدالوهاب را می بوسد و می گوید: شما «بزرگ ترین» هستید، و از ابن عبدالوهاب درخواست می کند تا برای نجات اسلام از «بدعت» و «خرافات»، جانشین پیامبر باشد. ابن عبدالوهاب پس از شنیدن رؤیای همفر، شادتر و مصمم تر از همیشه، مسئولیت ایجاد فرقه جدید اسلامی برای «خالص ساختن» و «اصلاحات» اسلام را بر عهده گرفت.

رژیم عربستان سعودی برای تامین هزینه قرارداد الیمامه، که بزرگترین معامله تسلیحاتی در تاریخ انگلیس محسوب می شود، توافق کرد که روزانه ۶۰۰ هزار بشکه نفت خام در اختیار دولت انگلیس و به ویژه شرکت های نفتی «بریتیش پترولیوم» و «رویال داچ شل» قرار دهد

هرچند بسیاری از مردم مخالف تعالیم سخت ابن عبدالوهاب بودند، از جمله پدر و برادر او سلیمان که هر دو از علمای دینی بودند، اما جاسوس مخفی انگلیس شیخ گمنام درعیه، " محمد بن سعود " را برای پشتیبانی از عبدالوهاب با پول فریب داد. در سال ۱۷۴۴میلادی، خاندان آل سعود با هدف ایجاد یک حکومت اسلامی با ابن عبدالوهاب به هم پیوستند. از اتحاد بین آنها و خانواده هایشان که هنوز هم در دنیای امروز وجود دارند، وهابیت به عنوان یک جنبش سیاسی و مذهبی متولد شد. این حرکت بدین گونه است که بر هر حاکمی از آل سعود یک امام وهابی(رهبر مذهبی) گماشته شد.


زاها حدید(معمار انگلیسی و عراقی تبار) و نورمن فاستر(معمار انگلیسی)، دو سرپرست اصلی پروژه تخریب بیت الله الحرام

اگر چه وهابیت خشونت طلب متعصب در سال ۱۸۱۸میلادی نابود شد، اما خیلی زود با کمک استعمار انگلیس احیا شد. بعد از اعدام " عبدالله "(امام وهابی سعودی در ترکیه)، باقیمانده خاندان سعودی وهابی، به برادران عرب و مسلمان خود به عنوان دشمنان واقعی خود، و به انگلیس و غرب به عنوان دوستان واقعی خود می نگریستند.

بر این اساس، در سال ۱۸۲۰میلادی، بریتانیا مبادرت به استعمار بحرین ورزید و به گسترش استعمار خود در منطقه اقدام کرد و حرکت استعماری این بار برای پادشاهی وهابی سعودی بخت بزرگ حمایت و کمک بریتانیا را در پی داشت. در سال ۱۸۴۳میلادی امام وهابی " فیصل بن ترکی آل سعود " از اسارت در قاهره فرار کرد و به شهر نجدی ریاض بازگشت. امام فیصل شروع به برقراری ارتباط با انگلیس کرد. در سال ۱۸۴۸میلادی و به اقامتگاه سیاسی بریتانیا در شهر ایرانی بوشهر «به منظور حمایت از نماینده خود در امارات عمان»، توسل جست.

در سال ۱۸۵۱میلادی فیصل دوباره کمک و حمایت از بریتانیا را تقاضا کرد. در نهایت در سال ۱۸۶۵میلادی بریتانیا برای ایجاد پیمان رسمی با کاخ سعودی وهابی سرهنگ " لوئیس پلی " را به ریاض فرستاد. در سال ۱۸۶۶میلادی رژیم آل سعود به طرز خائنانه پیمان «دوستی» با بریتانیا، قدرتی که به دلیل جنایات استعماری اش مورد نفرت همه مسلمانان بود، را امضا کرد. این پیمان مانند بسیاری از عهدنامه های نابرابر ننگینی بود که بریتانیا بر دست نشانده های عرب در خلیج فارس تحمیل کرد و در ازای کمک بریتانیا، رژیم آل سعود موافقت کرد که با مقامات استعماری انگلستان در منطقه همکاری کند.

در سال ۱۸۹۱میلادی امپراتوری عثمانی در حمایت از خاندان الرشید(که در آن زمان در ریاض حکومت می کرد) به ریاض حمله و خاندان سعودی وهابی را نابود کرد. برخی از اعضای نماینده سعودی وهابی موفق به فرار شدند که در میان آنها " امام عبدالرحمان آل سعود " و فرزند نوجوان او به نام " عبدالعزیز " بود. هر دو بلافاصله برای جلب حمایت و کمک بریتانیا به کویت که تحت کنترل بریتانیا بود، فرار کردند.

فرار آنان به کویت در حالی صورت می گرفت که در کویت نیز امام وهابی عبدالرحمان و پسرش عبدالعزیز وقت خود را صرف التماس کردن به استادان بریتانیایی خود برای پول، سلاح، و کمک برای تصرف ریاض می کردند. در آغاز قرن بیستم استراتژی استعماری بریتانیا در جزیرة العرب با چرخش و تغییر روش سریعی همراه بود و به سمت تخریب نهایی و کامل امپراتوری مسلمان عثمانی و متحدان او در نجد یعنی خاندان الرشید پیش می رفت و در این حال بریتانیا تصمیم گرفت به سرعت از امام عبدالعزیز وهابی حمایت تازه ای کند که با پشتیبانی بریتانیا از پول و سلاح بی نیاز شده بود.

در سال ۱۹۰۲ امام جدید وهابی قادر بود کل ریاض را تصرف کند. یکی از اولین اقدامات وحشیانه آنها پس از تصرف ریاض، ایجاد رعب و وحشت در ساکنان آنجا با خون ریزی و سر بریدن رؤسای در حال سقوط آل رشید در میدان شهر بود. او و پیروان متعصب وهابی او نیز ۱۲۰۰ نفر از مردم آنجا را سوزاندند و کشتند. ملک عبدالعزیز وهابی شدیداً در میان اربابان انگلیسی اش محبوب گردید. بسیاری از مقامات بریتانیا و فرستادگان آن در منطقه عربی خلیج فارس، اغلب ملاقات یا تعاملاتی با وی داشتند و به طور سخاوتمندانه پول و سلاح در اختیار او قرار می دادند و با او مشاوره فکری می کردند. با استفاده از سلاح های بریتانیا، پول و مشاوران، عبدالعزیز به تدریج قادر به غلبه بر بخش زیادی از شبه جزیره عربستان به شیوه ای بی رحمانه تحت سلطه رژیم وهابی آل سعود قرار گرفت که امروزه با عنوان عربستان شناخته شده است.


زاها حدید در کنار مارگارت تاچر؛ زاها حدید، پرورش یافته مکتبی است که سیاست پیشگانی همچون " مارگارت تاچر "، " رونالد ریگان "، " پل ولکر " و " دنگ شیائو پینگ "؛ با عنوان " جهانی شدن " بنا نهادند. رویای " جهانی نو " که " مقررات زدایی "، " خصوصی سازی "، " فروپاشی تعلق به فرهنگ، دین و سرزمین خاص "، " فشردگی مکان و زمان " و " جهانی سازی تفکر فراماسونی "، از مولفه های آن می باشد

استعمار پیر همواره نگاه ویژه ای به رژیم آل سعود داشته است و این ارتباط تاکنون ادامه داشته است. عربستان سعودی از همان زمان یکی از بزرگ ترین خریداران تجهیزات نظامی انگلیس بوده است. اما به غیر از قراردادهای نظامی بین انگلیس و عربستان سعودی بیش از ۱۵۰ مورد سرمایه گذاری مشترک بین شرکت های دو کشور نیز صورت گرفته است.

ارزش تجارت دوجانبه بین دو کشور سالانه به ۱۵ میلیارد پوند می رسد و این در حالی است که میزان سرمایه گذاری عربستان در انگلیس بیش از ۶۲ میلیارد پوند است. دولت های لندن و ریاض در سال ۱۹۸۵ مذاکراتی را در راستای انعقاد یک سری از قراردادهای تسلیحاتی بی سابقه موسوم به الیمامه آغاز کردند. قرارداد تسلیحاتی الیمامه، سفارش های گسترده برای دریافت هواپیماهای جنگنده تورنادو، بالگردها، تانک ها و مهمات انگلیسی که بیشتر آنها از سوی شرکت صنایع دفاعی و هوافضای «بی ای ای سیستمز» و شرکت «بریتیش ایرو اسپیس» ساخته و یا تجهیز می شد را شامل می شود. رژیم عربستان سعودی برای تامین هزینه این معامله، که بزرگترین معامله تسلیحاتی در تاریخ انگلیس محسوب می شود، توافق کرد که روزانه ۶۰۰ هزار بشکه نفت خام در اختیار دولت انگلیس و به ویژه شرکت های نفتی «بریتیش پترولیوم» و «رویال داچ شل» قرار دهد.


زاها حدید در کنار دوست صمیمی خود؛ فرانک گری(معمار مشهور صهیونیست). این دو تلاش زیادی را در جهت ترویج " جهانی سازی اصول فراماسونی " در پوشش " دیکانستراکشن " و " معماری پرش کیهانی " انجام دادند

اما حرص و طمع و خوی استعماری بریتانیا، حتی با وجود قراردادهای نجومی، هیچگاه فروکش نکرد و حتی بر شدت آن نیز افزوده شده است. یکی از مصادیق این مدعا، حضور گسترده بریتانیا در حوزه معماری عربستان سعودی و به ویژه اماکن مقدس همچون مسجد الحرام می باشد.

در حال حاضر، پروژه تخریب مسجد الحرام به سرپرستی دو معمار انگلیسی به نام های نورمن فاستر(عضو شورای عالی بنیاد آقاخان و مشهورترین معمار فراماسون و همان کسی که برج های ابلیسک را در کنار خانه خدا طراحی کرد و نماد شیطان را در مراسم رمی جمرات، حذف و دیواری را جایگزین آن کرد) و زاها حدید(معمار انگلیسی و عراقی تبار) انجام می شود.


زاها حدید، در سال ۲۰۰۴ میلادی، جایزه پریتزکز(جایزه ای که خانواده ی متمول و صهیونیست پریتزکر به معمارانی که در جهت " آرمان صهیونیسم بین الملل "، خدمت کرده اند، اهداء می کند) را دریافت کرد

زاها حدید که، عراقی الاصل می باشد، فقط در حرف و شعار، خود را نگران وضعیت مردم مسلمان عراق می داند، ولیکن در عمل، هیچ علامتی از نگرانی برای مسلمانان و یا خدمتی برای مسلمانان در کارنامه وی وجود ندارد. زاها حدید، پرورش یافته مکتبی است که سیاست پیشگانی همچون " مارگارت تاچر "، " رونالد ریگان "، " پل ولکر " و " دنگ شیائو پینگ "؛ با عنوان " جهانی شدن " بنا نهادند. رویای " جهانی نو " که " مقررات زدایی "، " خصوصی سازی "، " فروپاشی تعلق به فرهنگ، دین و سرزمین خاص "، " فشردگی مکان و زمان " و " جهانی سازی تفکر فراماسونی "، از مولفه های آن می باشد. حدید معتقد است که معماری، مسئولیت اجتماعی ندارد و مسائلی همچون گسترش عدالت اجتماعی و بهبود سطح زندگی اقشار ضعیف، هیچ اهمیتی برای یک معمار ندارد و بایستی اخلاق، قربانی معماری شود.


«زاها حدید»؛ در کارنامه معماری خود، همکاری با ملکه انگلیس، پادشاه عربستان سعودی و محافل صهیونیستی را یدک می کشد


مرکز مطالعات نفت ملک عبدالله در ریاض، معمار: زاها حدید



و استعمار پیر همواره نگاه ویژه ای به رژیم آل سعود دارد
خدمت زاها حدید به وهابیت، به پروژه تخریب مسجد الحرام محدود نمی شود. در سال ۲۰۱۱ و در مقطعی که شیعیان بحرین بر ضد رژیم دیکتاتوری آل خلیفه دست به قیام زدند و مسلمانان جهان شاهد اقدامات شنیع این رژیم بودند، ۷ ماه پس از آغاز قیام، با بی اعتنایی به چنین اتفاقی، طرحی را جهت " پیست مسابقات اتومبیلرانی بحرین " به آل خلیفه تقدیم کرد. زاها حدید، در سال ۲۰۰۴ میلادی، جایزه پریتزکز(جایزه ای که خانواده ی متمول و صهیونیست پریتزکر به معمارانی که در جهت " آرمان صهیونیسم بین الملل "، خدمت کرده اند، اهداء می کند) را دریافت کرد. وی یکی از مشهورترین معماران سبک " دیکانستراکشن " می باشد. " مرکز مطالعات نفت ملک عبدالله " و و " ایستگاه متروی عربستان " در ریاض نیز از دیگر پروژه های این معمار انگلیسی در عربستان می باشد. پروژه هایی همچون " مرکز فرهنگی حیدر علی اف " در باکو و شهرک نمایشگاهی قاهره(که قرار بود به سفارش رژیم حسنی مبارک، دیکتاتور مصر، ساخته شود، و با سقوط وی، این پروژه منتفی شد)، نمونه خوبی است از معمارانی که به وضوح اخلاق فرم و تاثیر مستقیم معماری بر پروژه عدالت اجتماعی را رها کرده اند و عملا فرم را تحت شمول اخلاق سرمایه داری تفسیر کرده اند.








ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار