شادی به کالایی لوکس تبدیل شده است
یک روانشناس گفت: شاید یکی از بزرگترین موانع شادی در عصر حاضر، مقایسه دائمی زندگی خود با دیگران باشد. شبکههای اجتماعی به ما یاد دادهاند که همیشه چمن همسایه سبزتر است، غافل از اینکه هر انسانی نبردهای خصوصی خود را دارد که در پستهای اینستاگرامی نشان داده نمیشود. شادی وقتی از راه میرسد که دست از مقایسه برداریم و زندگی خود را با معیارهای خودمان بسنجیم.

علیرضا شریفی در گفتگو با «امیدنیوز» اظهار کرد: نیاز بشر به شادی ریشه در عمیقترین لایههای وجود او دارد، شادی تنها یک واژه ساده نیست، بلکه زبانی جهانی است که تمامی انسانها فارغ از فرهنگ و نژاد آن را درک میکنند. این نیاز آنقدر اساسی است که حتی فیزیولوژی بدن هم در خدمت آن قرارگرفته و با ترشح هورمونهایی مانند اندورفین و دوپامین که مانند معجونی جادویی درد را تسکین و انرژی را افزایش میدهند.
وی افزود: اما شادی در دنیای امروز به کالایی لوکس تبدیل شده است. گویی در پیچ وخم زندگی ماشینی، بسیاری فراموش کردهاند که چگونه باید شاد بود. برخی آن را در ثروت میجویند، برخی در قدرت و گروهی در روابط عاطفی، غافل از اینکه شادی واقعی بیشتر شبیه به رودخانهای جاری است که از درون میجوشد نه برکهای راکد که از بیرون پر میشود. در علم روانشناسی ثابت شده که شادی پایدار ۵۰ درصد به ژنتیک، ۱۰ درصد به شرایط زندگی و ۴۰ درصد به نگرش و انتخابهای روزانه بستگی دارد
این روانشناس در ادامه عنوان کرد: فلاسفه شرق و غرب هرکدام راههایی برای رسیدن به شادی ارائه دادهاند. بودا معتقد بود رهایی از تمایلات نفسانی کلید شادی است، درحالیکه ارسطو "یودایمونیا" (شکوفایی انسان) را در فضیلت و زندگی هدفمند میدانست. در عرفان اسلامی نیز شادی حقیقی در گرو ایمان و رضاست. اما نکته جالب اینجاست که همه این مکاتب در یک اصل مشترکند: «شادی واقعی زمانی فرا میرسد که انسان از دایره خودخواهی خارج شود، چه با خدمت به دیگران، چه با تمرکز بر رشد معنوی خود.»
شریفی تصریح کرد: شاید یکی از بزرگترین موانع شادی در عصر حاضر، مقایسه دائمی زندگی خود با دیگران باشد. شبکههای اجتماعی به ما یاد دادهاند که همیشه چمن همسایه سبزتر است، غافل از اینکه هر انسانی نبردهای خصوصی خود را دارد که در پستهای اینستاگرامی نشان داده نمیشود. شادی وقتی از راه میرسد که دست از مقایسه برداریم و زندگی خود را با معیارهای خودمان بسنجیم.
این روانشناس با طرح این پرسش که چگونه میتوان موهبت شادمانی را پرورش داد، خاطرنشان کرد: شادی گاهی در پذیرش این واقعیت است که زندگی ترکیبی از نور و تاریکی است و ما باید یاد بگیریم در هر دو حالت تعادل خود را حفظ کنیم، درنهایت، شادی نه یک مقصد که شیوه سفر کردن است. نیازی نیست منتظر باشیم تا همه مشکلات حل شوند تا شاد باشیم. همانطور که ویکتور فرانکل، روانشناس معروف، پس از تجربه وحشتناک اردوگاههای نازی گفت: «انسانها میتوانند هر چیزی را تحمل کنند اگر چرایی آن را بدانند.» شاید شادی واقعی هم در یافتن همین "چرایی" زندگی نهفته باشد؛ همان نقطهای که به همه رنجها و شادیهایمان معنا میبخشد.