مردمیسازی در آموزشوپرورش، موانع و محدودیتها
مردمیسازی در آموزش وپرورش، شعاری که آثار و ردپای اولیه آن را در مردادماه سال ۱۳۶۷ یعنی در تاسیس و راه اندازی مدارسی باید جستجو کرد که قرار بود «غیر انتفاعی» باشند تا مردم، دولت درگیر شده در جنگ را در تامین بخشی از بودجه و منابع مالی مورد نیاز خود، کمک و یاری رسانند.

ابراهیم سحرخیز- صاحب نظر در حوزه مسائل آموزشی
مردمیسازی در آموزش وپرورش، شعاری که آثار و ردپای اولیه آن را در مردادماه سال ۱۳۶۷ یعنی در تاسیس و راه اندازی مدارسی باید جستجو کرد که قرار بود «غیر انتفاعی» باشند تا مردم، دولت درگیر شده در جنگ را در تامین بخشی از بودجه و منابع مالی مورد نیاز خود، کمک و یاری رسانند.
اما امروز، عدهای با نگاهی متفاوت به مقوله مردمیسازی یا مشارکتپذیر شدن آموزشوپرورش و ابعاد و مختصات آن، به دلیل پیوستگی ساختارمند و ارگانیک میان مدرسه، خانه و جامعه، این اقدام را نوعی شرکات راهبردی برای آموزشوپرورش میدانند که در نبود این همکاری و مشارکت معنادار، نظام آموزشی بهعنوان جزئی از نظام کلان اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در رسیدن به آمال و آرزوهای خود یعنی برون دادها، ناکام و ابتر خواهد ماند.
وقتی صحبت از تعریف یا معین کردن حدود و ثغور «مردمیسازی»، مقصود و انگیزهها، تبیین تنگناها و محدودیتها به میان میآید اینجاست که با شروع اختلافها، بیان معاذیر، ممانعتها یا خطقرمزها از اشتراکها دور شده به همانجایی میرسیم که چهل سال آزگار است آن را روی دست گرفته، دنبال چاره برایش میگردیم.
باید دید چرا دنبال مردمیسازی هستیم و مقصودمان از آن چیست. تامین منابع مالی، کاهش تصدیگری و تقویت نقش تنظیمگرانه حاکمیت، خصوصیسازی، تمرکززدایی یا جدی گرفتن نقش خانواده و جامعه در فرآیند نظام آموزشی بهعنوان یک بخشی از این پازل چند لایه و پیچیده برای به سرانجام رساندن تحول در آموزش وپرورش؟ بهراستی کدام یک را در سر میپرورانیم؟
واقعیت این است که کنار هم نشاندن این شرکای راهبردی آن هم در یک نظام آموزشی اقتدارگرا، متمرکز و بسته در شرایط نابرابر جغرافیایی و اقلیمی، شکاف فاجعهآمیز درآمدی و طبقاتی، بالا بودن شاخص فقر و بیکاری همراه با دیگر بایستگیها ازجمله مصلحتهای قانونی، سیاسی و اجتماعی برای حفظ وحدت، تمامیت و یکپارچگی ایران بهعنوان طیف رنگین کمانی از قومیتها، گویشها و گرایشها تا تخصصی و پیچیده بودن مقوله آموزش وپرورش، امری ممتنع و دشوار است.
اینکه انتظار داشته باشیم جامعه و فراگیران یا حتی معلمان بهعنوان بخش فعالی از بازیگران و ذینفعان اصلی و ذیشعور در سپهر آموزشوپرورش، در کم یا زیاد کردن محتوای آموزشی و تولید کتابهای درسی، نوع جذب و بکارگیری معلم، آیین و مقرارت مدرسه داری، خنثیسازی آثار سوء سیاستهای کلان و حاکمیتی بر اهداف آموزشی، عنصری کنشگر یا فعال مایشا باشند شاید توقعی عبث و بیهوده است چرا که رسیدن به نقاط مشترک یا وحدتبخش، در چنین پروژهای، کاری سخت و طاقت فرساست.
اینجاست که وقتی پای مردم یا مشارکتپذیر شدن آموزشوپرورش به میان میآید با فاصله گرفتن از مقام تئوری و نظر به همانجایی میرسیم که بودیم. ترغیب واقفان و خیرین مدرسه ساز به ساخت بیش از ۴۰ درصد فضاهای آموزشی، سپردن کارهای نرمافزاری به مدرسه یاران، اخذ کمکهای پولی از والدین، برگزاری نشستهای گفتار درمانی برای خانوادهها با موضوعاتی یکنواخت با آدمها و مدرسان همیشه تکراری!
ناگفته نماند جریانی متشکل از صاحبان برخی از مدارس غیردولتی، دولتمردان و رجال سیاسی نامآشنا در حوزه آموزش وپرورش، برغم داشتن نگاه و سلایق سیاسی متفاوت از اصلاحطلب و اعتدالی مسلکهای دولت روحانی و پزشکیان بگیر تا برخی از وزیران ولایتمدار و راست گرای احمدینژاد و رئیسی، برای شکستن حصار حاکمیتی آموزشوپرورش و تجزیه آن به جزایری از مدارس ملوکالطوایفی وقتی به سد بسته و محکمی مثل اصل« سیام »قانون اساسی یا دیگر قوانین بالادستی بر میخورند، بیاعتنا به مقاومت مردم یا سیاستهای ابلاغی از سوی مقام رهبری با بهانه قراردادن مسائلی مثل بحران کیفیت در آموزشوپرورش دولتی، احترام به آزادی انتخاب مردم، کاهش تصدیگری با هدف برجسته کردن نقش تنظیمگری دولت، مشارکتپذیر شدن آموزشوپرورش را حراج و برون سپاری مدارس دولتی میداند و سالها است که بر این خواسته بهناحق و نامردمی خود اصرار داشته و دارد.
تا جایی که یکی از وزیران آموزشوپرورش دولت احمدینژاد که یکی از چند یادگار او در آموزشوپرورش همان بازنشستگی پیش از موعد است، در مصاحبه با رسانهها از ضرورت بازنگری در تفسیر اصل سیام قانون اساسی توسط شورای نگهبان میگوید تا بتواند با باز شدن راه، بهانه برای گرفتن پول از مردم تا واسپاری مدارس دولتی به مردم هموار و هموارتر شود.
درست چند روز پس از این مصاحبه بود که دیدم همین فرد، در دیدار سالانه رهبری با معلمان روی صندلی، شاهد نهیب چند باره مقام رهبری به بانیان و مروجان برونسپاری آموزش در ایران است!