پیامد گذار از جامعهگرایی به فردگرایی افراطی!
یک جامعهشناس گفت: بسیاری از انسانها در طول زندگی خود همواره بهدنبال معنا و ارتباط واقعی هستند، اما خوددوستی افراطی، پدیدهای است که در بافت اجتماعی و فرهنگی زندگی مدرن ریشه دوانده است.

شیرین احمدی در گفتگو با «امیدنیوز» اظهار کرد: هرچه جهان به هم پیوستهتر شده، احساس تنهایی و انزوای ناشی از فردگرایی در انسانها شدیدتر شده است. احساس تنهایی انسان در این جهانِ بهظاهر متصل، نه یک ضعف، بلکه نشانهٔ هوشیاری و عمق اوست. لذا بسیاری از انسانها در طول زندگی خود همواره بهدنبال معنا و ارتباط واقعی هستند، اما خوددوستی افراطی، پدیدهای است که در بافت اجتماعی و فرهنگی زندگی مدرن ریشه دوانده که میتوان آن را معلول چند عامل برشمرد.
وی افزود: مهمترین عامل سرمایهداری مصرفگرا و تبلیغات است. در جهان امروز، سیستم اقتصاد مدرن بر محور «فرد» بهعنوان «مصرفکننده» میچرخد. همچنانکه تبلیغات دائما بر «علایق شخصی»، «سبک زندگی منحصربهفرد» و «راضی کردن خود» تاکید میکنند. در نتیجه «لذت فردی» به بالاترین ارزش تبدیل شده و «دیگراندیشی» رنگ باخته و کمرنگ شده است. همچنین نهادهایی که زمانی «ما» را تعریف میکردند، به ما هویت و شخصیت میدادند (مانند خانوادهٔ گسترده و اجتماعات محلی) قدرت خود را از دست دادهاند. در این حالت، انسانها بیشازپیش خود را در حکم «جزیرههای جدا افتاده» دیده، احساس تنهایی میکنند و بیشتر و بیشتر به سمت «خود دوستی» کشیده میشوند.
این جامعهشناس ترس از آسیبپذیری را بهعنوان سومین عامل در فردگردایی معرفی کرد و گفت: در جهانی که رقابت جای همکاری را گرفته، آسیبپذیری عاطفی بهعنوان «ضعف» تلقی میشود. لذا افراد تلاش میکنند تا باتکیهبر خود و مراقبت بیشتر از خود، در مقابل آسیبهای روحی و عاطفی تحمیل شده از جانب محیط، دوام آورند.
احمدی با طرح این پرسش که چگونه خوددوستی جای دیگردوستی را گرفت؟ عنوان کرد: یکی از خصلتها و رفتارهای تقویت شده در بشر امروزی این است که بهجای جستوجوی نقطههای مشترک با دیگران، بهدنبال تمایزها میگردد («من خاص هستم»، «من متفاوتام»). در دنیای مدرن امروزی، و معامله گونه، روابط بر مقیاس سودآوری میچرخد. حتی روابط عاطفی نیز بهصورت ناخودآگاه با محاسبهٔ سود و زیان («این رابطه چه چیزی به من میدهد؟») ارزیابی میشوند.
وی بیان کرد: «اخلاق مراقبت» در جوامع و عصر حاضر گم گشته است. اخلاق مراقبت، یعنی اخلاقی که بر پایهٔ رابطه و مسئولیت نسبت به دیگران استوار میباشد. به نظر میرسد این اخلاق در هیاهوی فردگرایی گم شده است. در چنین شرایطی این سوال مطرح میشود که آیا امیدی به بازگشت به «ما» وجود دارد؟ گرچه بازگشت به گذشته به طور کامل ممکن نیست، اما میتوانیم با فهم و باور بر این که «خود» دررابطهبا «دیگری» است که معنا مییابد، «فردگرایی متعادل» را تعریف کنیم و البته بازتعریفی هم از موفقیت داشته باشیم. اینکه، آیا موفقیت فقط دستیابی به اهداف شخصی است، یا شامل مشارکت در رفاه جمعی نیز میشود؟
وی با تاکید بر اینکه اولین و مهمترین شرط برقراری روابط استوار، اعتماد داشتن به یکدیگر است، تصریح کرد: در این مسیر باید تمرین آسیبپذیری آگاهانه داشته باشیم. بهعبارتدیگر اعتماد کردن به دیگران حتی اگر خطر آسیب دیدن وجود دارد میتواند بسیار کمککننده باشد. یافتن فضاهای مشترک، حتی در قالب گروههای کوچک مبتنی بر علایق مشترک (مانند کلوبهای ورزشی، گروههای داوطلبانه، یا حتی جمعهای گفتوگو محور)، میانبری بر دور شدن از فردگرایی و برقراری ارتباطات جمعی است.