ایران با پدیده «فمینیزه شدن سالمندی» مواجه است

وضعیت جمعیتی سالمندان ایران، نشان‌ دهنده روند سریع "پیری جمعیت" است. بر اساس آخرین آمارهای ارائه ‌شده، جمعیت سالمندان کشور (افراد ۶۰ سال و بالاتر) بیش از ۹.۵ میلیون نفر ( ۱۲ درصد از جمعیت کل ) برآورد شده است. از این تعداد، حدود ۶ میلیون نفر در گروه سنی ۶۰ تا ۷۰ سال، نزدیک به ۲.۷ میلیون نفر بین ۷۰ تا ۸۰ سال و حدود یک میلیون نفر نیز بالای ۸۰ سال سن دارند.

ایران با پدیده «فمینیزه شدن سالمندی» مواجه است

وضعیت جمعیتی سالمندان ایران، نشان‌ دهنده روند سریع "پیری جمعیت" است. بر اساس آخرین آمارهای ارائه ‌شده، جمعیت سالمندان کشور (افراد ۶۰ سال و بالاتر) بیش از ۹.۵ میلیون نفر ( ۱۲ درصد از جمعیت کل ) برآورد شده است. از این تعداد، حدود ۶ میلیون نفر در گروه سنی ۶۰ تا ۷۰ سال، نزدیک به ۲.۷ میلیون نفر بین ۷۰ تا ۸۰ سال و حدود یک میلیون نفر نیز بالای ۸۰ سال سن دارند.

محاسبات می‌گوید در صورت ادامه همین روند، تا سال ۱۴۳۰، حدود ۳۰ درصد از کل جمعیت ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد.

نکته قابل توجه اینکه ایران با پدیده «فمینیزه شدن سالمندی» مواجه است، به طوری که بیش از نیمی از جمعیت سالمند را زنان تشکیل می‌دهند. همچنین گزارش‌ها حاکی از آن است که ۶۰ درصد از کل سالمندان به تنهایی زندگی می‌کنند که ۷۵ درصد از این گروه را زنان تشکیل می‌دهند.

پدیده «زنانه شدن سالمندی» در ایران، یکی از تحولات جمعیتی مهم و پیچیده‌ای است که تنها با آمارهای جمعیتی قابل توضیح نیست، بلکه باید آن را در بستر ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه تحلیل کرد. این پدیده به این معناست که زنان، هم از نظر عددی و هم از نظر تجربه زیستی، سهم بیشتری از دوران سالمندی را به خود اختصاص می‌دهند و با چالش‌های چند بعدی و ویژه‌ای روبرو هستند.

زنانه شدن سالمندی به دو شکل اصلی خود را نشان می‌دهد: شکل نخست، برتری عددی است. به این معنا که زنان به دلیل امید به زندگی بالا‌تر، سهم بیشتری از جمعیت سالمند را تشکیل می‌دهند. در حال حاضر، زنان ۵۱ درصد از کل جمعیت سالمندان کشور را شامل می‌شوند. دلیل این امر را می‌توان در مرگ‌و‌میر بالا‌تر مردان در سنین میانسالی به دلیل عوامل زیستی، شغلی و اجتماعی جستجو کرد.

شکل دوم، تجربه زیستی متفاوت است. به این مفهوم که سالمندی برای زنان تنها افزایش سن نیست، بلکه با چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و سلامت جسمی و روانی عمیق‌تری همراه است. به‌ویژه اینکه با‌توجه‌به افزایش مشارکت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و نیز افزایش سطح سواد و تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی زن، در آینده با زنان سالمندی روبرو هستیم که، از نظر نیاز‌های روحی و روانی، انتظارات اجتماعی، سبک زندگی، مطالبات و خواسته‌های مادی و عاطفی، تفاوت زیادی با زنان میانسال نسل قبل از خود دارند. این امر می‌تواند، سالمندی آنان را به یک «مسئله اجتماعی» تمام ‌عیار تبدیل کند.

چالش‌های اصلی که زنان سالمند ایرانی با آن مواجهند، در چند حوزه قابل دسته‌بندی است که فقر و ناامنی اقتصادی مهمترین چالش است. اکنون بیش از ۶۰ درصد زنان سالمند تنها، زیر خط فقر نسبی زندگی می‌کنند. در حال حاضر نزدیک به ۷۴ درصد از این گروه از زنان سالمند، بی‌سواد هستند که این موضوع، توانایی یافتن شغل و خود اتکایی اقتصادی و مالی آنان را به شدت کاهش  داده است. همچنین، دسترسی نابرابر به حقوق بازنشستگی، منابع ارثی به خصوص ارث از اموال همسر، موقعیت مالی آنان را شکننده‌تر نموده است

آمارها نشان می‌دهد امروزه ۲۴ درصد از زنان سالمند، تنها زندگی می‌کنند که این میزان چهار برابر مردان سالمند است. بیش از ۹۰ درصد از این زنان به دلیل فوت همسر و یا مطلقه بودن و عدم ازدواج مجدد(به دلایل فرهنگی-اجتماعی) تنها مانده‌اند. تغییر سبک زندگی، کوچک شدن خانواده‌ها، مشکلات اقتصادی فرزندان، فاصله محل سکونت والدین و فرزندان از یکدیگر، کاهش ارزش‌های سنتی و هنجارها، منجر به کاهش شدید امکان حمایت‌های عاطفی و سنتی از سالمندان شده است.  

مشکلات سلامت جسمی و روانی و دسترسی به مراقبت نیز از دیگر چالش‌های زنان سالمند است. زنان به دلایل مختلف بیولوژیکی و زیستی، اجتماعی و فرهنگی دارای طول عمر بیشتری نسبت به مردان هستند، لذا به همان نسبت در معرض دوره طولانی‌تری از انواع بیماری ‌و ناتوانی‌ها قرار می‌گیرند. این در حالی است که دسترسی آنان به خدمات بهداشتی و درمانی ویژه، بخصوص برای زنان ساکن در مناطق روستایی و کم‌برخوردار با محدودیت مواجه است. از طرفی زنان سالمند بیش از مردان با کاهش نقش‌های اجتماعی و «منزلت‌زدایی» روبرو هستند. جامعه اغلب خواسته یا ناخواسته با تاکید بر محدودیت‌های سنی، به آنان احساس پیری و کناره‌گیری القا می‌کند. این وضعیت در بسیاری موارد می‌تواند به افسردگی، احساس بی‌ارزشی و از‌دست‌دادن هویت اجتماعی زنان سالمند منجر شود.

با‌توجه‌به شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دوره حاضر، فیمنیزه شدن سال‌مندی، در آینده‌ای نه‌چندان دور پیامد‌های گسترده‌ای برای کل جامعه در پی خواهد داشت؛ ازجمله تشدید فشار بر صندوق‌های بازنشستگی، سیستم بهداشت و درمان و مدیریت شهری. همچنین با کاهش حمایت‌های خانوادگی سنتی از سال‌مندان، ضرورت طراحی و اجرای مدل‌های نوین مراقبت و اقامت برای سال‌مندان زن بسیار بیشتر احساس می‌شود. هر‌گونه بی‌توجهی به این مهم می‌تواند به افسردگی، انزوا و حتی افکار خودکشی در میان سال‌مندان زن، منجر شود.

کارشناسان برای مواجهه صحیح با این چالش چند‌وجهی، راهکار‌هایی در سطوح مختلف پیشنهاد کرده‌اند که لازم است در سطح مدیریت کلان کشور مورد‌توجه قرار گیرد:

1- طراحی و اجرای سیاست‌های حمایتی و توانمند‌سازی اقتصادی از طریق بازنگری در قوانین ارث، بازنشستگی، بیمه‌های درمانی جامع، توانمندسازی و آموزش مهارت‌های مالی به زنان میانسال و سالمند.

2- توسعه زیرساخت‌های مراقبتی اجتماع‌ محور با راه‌اندازی مراکز خدمات جامع روزانه ، «دهکده‌های سالمندی» و توسعه مراقبت در منزل با تمرکز بر نیازهای زنان.

3- تقویت سرمایه اجتماعی و شبکه‌های حمایتی مانند تشکیل گروه‌های خودیار و شبکه‌های حمایتی محلی میان زنان سالمند که می‌تواند احساس تنهایی را کاهش و تاب‌آوری اجتماعی آنان را افزایش دهد.

4- آگاه‌سازی فرهنگی، تقویت ارزش‌ها و هنجار‌های سنتی و بازتعریف نقش سال‌مندان با اجرای کارزار‌های فرهنگی، تا نگرش جامعه نسبت به سال‌مندی و زنان سالمند تغییر یافته و زمینه‌های مشارکت داوطلبانه و فعال آنان در عرصه‌های گوناگون اجتماعی فراهم گردد.  

لازم به ذکر است که این پدیده صرفا یک «بحران» نیست، بلکه می‌تواند فرصتی برای بازتعریف نقش زنان در تمامی دوره‌های زندگی و خلق فضایی برای خلاقیت اجتماعی باشد. موفقیت در مدیریت این گذار جمعیتی، مستلزم عزم ملی، سیاست‌گذاری مبتنی بر شواهد و مشارکت همه‌ جانبه دستگاه‌های دولتی و غیردولتی و سمن‌ها است.

 

ارسال نظر

خبر‌فوری: هشدار پلیس فتا: پیامک‌های قطع برق جعلی است