تنهایی، قاتل خاموش!
یک تحلیلگر مسائل اجتماعی با اشاره به اینکه تنهایی میکشد، اما ارتباط، زنده میکند، گفت: بدن هر فرد بدون غذا میمیرد، مغز نیز بدون ارتباط اجتماعی همین سرنوشت را پیدا میکند، بنابراین تنهایی، قاتل خاموش است.
یک تحلیلگر مسائل اجتماعی با اشاره به اینکه تنهایی میکشد، اما ارتباط، زنده میکند، گفت: بدن هر فرد بدون غذا میمیرد، مغز نیز بدون ارتباط اجتماعی همین سرنوشت را پیدا میکند، بنابراین تنهایی، قاتل خاموش است.
مصطفیسلیمانی در گفتگو با «امیدنیوز» اظهار کرد: بر پایه پژوهشهای علمی معتبر، قویترین سپر در برابر افسردگی، خودکشی و مرگ نورونی، پشتیبانی اجتماعی است. نه پول، نه دارو، نه حتی ورزش؛ بلکه پیوندهای انسانی واقعی. پژوهشها نشان میدهند که آنچه انسان را از پرتگاه مرگ نجات میدهد، بسامد تماسها و پشتیبانیهاست، نه طول مدت آنها. یک پیام کوتاه روزانه، یک زنگ پنج دقیقهای، یک دیدار گذرا؛ اینها معجزه میکنند. اما نبود این تماسها، تنهایی را به قاتلی بیصدا تبدیل میکند.
این تحلیلگر افزود: بدن هر فرد بدون غذا میمیرد، مغز نیز بدون ارتباط اجتماعی همین سرنوشت را پیدا میکند. پژوهشهای طولی روی هزاران نفر ثابت کردهاند که افرادی با شبکه اجتماعی پربسامد، پنجاه درصد کمتر به افسردگی شدید دچار میشوند. در پژوهشی که بیش از هشتاد سال طول کشید، مشخص شد خوشبختی و سلامت روانی مستقیماً به تعداد تعاملات روزانه بستگی دارد. حتی در میان بیماران فراموشی، کسانی که هر هفته چند بار با عزیزان حرف میزنند، مرگ نورونی کندتری دارند. تنهایی اما، هورمون استرس را بالا میبرد، دستگاه ایمنی را نابود میکند و مغز را به سمت خودویرانگری میراند.
سلیمانی در پاسخ به این پرسش که چرا در تعاملات و روابط روزانه، بسامد مهمتر از مدت است؟ گفت: چون مغز انسان برای بقا به سیگنالهای مداوم «من تنها نیستم» نیاز دارد. یک تماس طولانی ماهانه کافی نیست؛ مغز آن را فراموش میکند. اما یک «حالت چطوره؟» هر روز، مانند قطرههای آب به گیاه، جان میدهد. پژوهشگران میگویند تنهایی معادل کشیدن پانزده نخ سیگار در روز است؛ قاتلی که دیده نمیشود، اما آمار خودکشی را در کشورهای منزوی مانند ژاپن یا کره جنوبی به اوج میرساند.
وی ادامه داد: در ایران خودمان، با فرهنگ مهماننوازی غنی، چرا اینقدر تنهایی شایع شده؟ شهرنشینی، مهاجرت، شبکههای مجازی که تماس واقعی را جایگزین لایک کردهاند. جوانان در آپارتمانهای کوچک، سالمندان در خانههای خالی؛ همه قربانی انزوا هستند. آمار وزارت بهداشت نشان میدهد نرخ افسردگی در شهرهای بزرگ دو برابر روستاهاست، جایی که هنوز همسایهها روزانه سر میزنند.
این تحلیلگر مسائل اجتماعی با اشاره به راهحل عملی برای مقابله با تنهایی عنوان کرد: میتوان یک فهرست از خانواده، دوست و همکار تهیه کرد و هر روز به یکی پیام داد یا زنگ زد. نه برای حرف طولانی، فقط برای گفتن جمله «به یادت هستم». از طرفی میتوان گروههای محلی درست کرد و در قالب این گروهها پیادهروی هفتگی و چایخوری ماهانه داشت. همچنین میتوان در محل کار، فرهنگ «سلام روزانه» را جا انداخت. برای سالمندان، برنامه بازدید منظم خانواده را اجباری کرد. مدارس هم باید آموزش دهند، دوستی واقعی چگونه ساخته میشود. تنهایی نه ضعف شخصی، بلکه معضلی همهگیر در سطح جهان است. سازمان بهداشت جهانی آن را بحران قرن نامیده. اما ما قدرت تغییر داریم. یک تماس، یک لبخند، یک دست دادن؛ اینها واکسن رایگان علیه مرگ روانی هستند. اگر فرد احساس انزوا میکند، باید اولین گام را بردارد. به کسی زنگ بزند که ماههاست ندیده و به او بگوید«دلم برایت تنگ شده.» این جمله کوچک، میتواند زندگی را نجات دهد. تنهایی میکشد، اما ارتباط، زنده میکند.