|
|
کدخبر: ۱۰۰۵۶۹

مرتضی کاشی بچه اسلامشهر است و هیچگاه گذشته اش را از یاد نمی برد.

به گزارشامید،در تمام سال هایی که فوتبال بازی کرده، هیچ وقت حاشیه ای نداشته و امروز به یکی از مدافعان قابل اطمینان لیگ تبدیل شده است و آن قدر خود را آماده نشان داده که از سوی کی روش به اردوی تیم ملی دعوت شد. مرتضی کاشی بچه اسلامشهر است و هیچگاه گذشته اش را از یاد نمی برد.

ابتدا مختصری از خودت بگو.


متولد ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ و عضو یک خانواده پر جمعیت هستم. سه برادر و پنج خواهریم که من بچه چهارم خانواده ام. در حال حاضر متاهلم و یک فرزند پسر سه ماهه به نام رهام دارم.

فوتبال را از کجا شروع کردی؟


مثل همه بچه های پایین شهر فوتبالم را از زمین های خاکی شروع کردم. در شهرک قائمیه یک زمین خاکی بود که آنجا بازی می کردیم. بعد از آن به تیم نوجوانان وحدت و جوانان کشاورز آمدم. چند وقتی هم در نفت تهران بودم. دو سال با هما و چهار سال برای پیکان بازی کردم و در حال حاضر هشت سال است پیراهن صبا را می پوشم.

چقدر سختی کشیدی تا به این جا رسیدی؟


مسیری که من طی کردم مسیری خیلی سخت و پرپیچ و خم بود پدرم کارگر یک شرکت صنعتی بود و باید غیر از هزینه خانه یک هزینه اضافی هم برای فوتبال من در نظر می گرفت. الان می فهمم چقدر به پدرم سخت می گذشت.

بیشتر توضیح می دهی.


من بعضی وقت ها پول برای کرایه ماشین هم نداشتم و برای این که سر تمرین بروم، بعضی وقت ها از دوستانم پول می گرفتم. چون دیگر خجالت می کشیدم سراغ پدر و مادرم بروم. خلاصه این که در این مسیر سختی های زیادی متحمل شدم و این نبود که یک شبه به اینجا برسم و بتوانم سال ها در لیگ برتر بازی کنم.

هیچ وقت شد در این مدت از فوتبال دلزده و سرخورده بشوی؟


نه. اصلاً این طور نشد. من خیلی به فوتبال علاقه داشتم. البته پدرم اصرار داشت بیشتر به درسم اهمیت بدهم. من هم بچه درس خوانی بودم و تا دیپلم هم جز شاگرد خوب های کلاس می شدم، اما بعد از آن و پس از اردوی ۱۸ ماهه ای که در تیم جوانان داشتیم، موجب شد دیگر نتوانم درس را ادامه بدهم.

اگر فوتبالیست نمی شدی چه کار می کردی؟


حرفه دوم پدرم آسفالت کاری و قیرگونی بود و من اگر فوتبالیست نمی شدم حتماً درسم را ادامه می دادم و مطمئنم در آن هم پیشرفت می کردم.

الان از زندگی راضی هستی؟


روزی هزار بار خدا را شکر می کنم، شاید خیلی ها در شرایط سنی من، وضعیت مرا نداشته باشند. من باید خدا را شکر کنم که حداقل در فوتبال هستم و از آن ارتزاق می کنم، حرفه ای که از بچگی عاشقش بودم.

تا کی می خواهی بازی کنی؟


فکر کنم تا سه چهار سال دیگر می توانم بازی کنم. با اینکه فوتبال ما حرفه ای است، اما خیلی از بازیکنان حرفه ای نیستند. من از سه سال پیش تصمیم گرفتم به صورت حرفه ای بازی کنم و خدا را شکر آن قدر هم پیشرفت کردم که در لیست اولیه کی روش به تیم ملی دعوت شدم و مطمئن بودم این اتفاق در لیست دوم هم می افتد، اما یک مصدومیت برایم پیش آمد که آن سیر صعودی متوقف شد. الان شرایط بدنی و آمادگی خوبی دارم.

امسال تیم نسبتاً خوب و البته جوانی هم دارید.


به غیر از عنایتی و خودم، سایر بازیکنان جوان هستند. شرایط خوبی داریم، در حالی که بعضی بازیکنان خوب هم از ما جدا شدند، اما برای حضور پر قدرت در تیم آماده می شویم. کار کردن با مایلی کهن هم راحت و هم سخت است. نظمی را که او به تیم می دهد نمی توان در جایی دید. این نظم برای فوتبالیست های ما سخت خواهد بود. در مجموع مایلی کهن جزو مربیان خوب است.

بهترین بازی ات کدام بوده؟


بازی خوب زیاد داشته ام، امسال مقابل سپاهان بد نبودم، اما یک اشتباه کردم که یادم نمی رود. در ۱۲ سالگی که بازی کرده ام، سابقه نداشت چنین اتفاقی برایم بیفتد، ما خوب بازی کردیم، اما به دلیل اشتباه من گل خوردیم و بازی را ۱۲ باختیم.

یک گل هم به پرسپولیس زدی که…


بازی با پرسپولیس همیشه سخت است. آن روز ما فوتبال بسیار خوبی را به نمایش گذاشتیم و مستحق پیروزی بودیم. آن گل اولین گل من به پرسپولیس بود. من مدافع میانی هستم و زیاد گل نمی زنم. بعد از ۱۲ سال بازی در لیگ، آن گل، هشتمین گل من بود که دو تایش هم از روی نقطه پنالتی به دست آمده است. در تمرینات با رضا عنایتی قرار گذاشته بودیم او روی تیر یک توپ ها را قطع کند و من از توپ های بعدی استفاده کنم. رضا می گفت تو پشت من بیا و استفاده کن. وقتی از این کار در تمرین جواب گرفتم، احتمال می دادم در بازی هم نتیجه بدهد. در ضمن اکبر صادقی هم توپ های خوبی روی دروازه می فرستاد. دفعه اول ارسال او موجب شد ضربه ای بزنم که نیلسون دفعش کرد و دفعه دوم گل به دست آمد.

تا حالا گل به خودی زده ای؟


سالی که توی جوانان هما بودم، با پاس بازی داشتیم که من به اشتباه یک گل به خودمان زدم. البته بازی را ۱۲ بردیم.

بهترین مهاجمی که مقابل تو بازی کرده؟


من خوش شانس هستم. چون در دوره ای فوتبال بازی کرده ام که با خیلی از مهاجمان مطرح فوتبال ایران هم دوره بوده ام. مثل علی دایی، خداداد عزیزی، ادموند بزیک، رسول خطیبی، فرهاد مجیدی، رضا عنایتی و حتی محسن بیاتی نیا که الان هم بازی می کند و به نظرم دلیل ماندگاری آنها، خوب بودن شان بوده.

بعد از فوتبال می خواهی چه کار کنی؟


هنوز فکر نکرده ام، اما دوست دارم در بحثآموزش فوتبال(مدرسه فوتبال) فعالیت کنم، چون خیلی به این موضوع اهمیت می دهم. همین طور بحثبدن سازی تخصصی در فوتبال که خیلی به آن توجه نمی شود.

اگر به گذشته برگردی همین مسیر را طی می کنی؟


صددرصد. با اینکه پدر و مادرها خیلی راحت تر به فرزندان خود اجازه حضور در مدارس فوتبال را می دهند و خیلی ها دوست دارند بچه هایشان فوتبالیست شوند، اما مسیری که الان باید طی کنیم تا به لیگ برتر برسیم خیلی سخت تر است.

چرا این جوری فکر می کنی؟


برای اینکه تیم های سازنده کم شده و یک بازیکن برای اینکه به سطح لیگ برتر برسد، شاید الان شانس انجام بازی های زیادی را در رده های مختلف نداشته باشد، مگر اینکه فوتبالیست قابلی باشد.

الان هم به اسلامشهر برای بازی به زمین های خاکی می روی؟


به اسلامشهر می روم، به چند دلیل اول اینکه خانه پدری ام آنجاست و هنوز برادر و خواهرم آنجا زندگی می کنند. همین طور همسرم که بچه محل مان است برای دیدن خانواده و اقوامش به آنجا می رود، اما خبری از زمین خاکی نیست. اکثر زمین های خاکی به چمن تبدیل شده.

در آینده به پسرت اجازه می دهی فوتبالیست بشود؟


اگر قرار باشد به من نگاه کند حتماً فوتبالیست می شود. چون در خانه هم که هستم، مدام کانال هایی را می بینم که فوتبال نشان می دهد. البته این مسئله به خودش بستگی دارد.

تیم و بازیکن خارجی مورد علاقه ات؟


طبیعتاً بارسلونا. البته بازی های منچستریونایتد را هم خیلی با دقت پیگیری می کنم و بازی رونالدوی برزیلی را خیلی دوست دارم.

الگوی فنی ات چه کسی بود؟


همیشه سعی کرده ام از همه فوتبالیست های خوب نکات فنی را یاد بگیرم. از همان روزی که فوتبال را شروع کردم بازی سهراب بختیاری زاده را خیلی دوست داشتم.

چه جالب! با سهراب که همبازی هم شدی!


بله، شش سال با سهراب همبازی بودم و همیشه هم به خودش می گفتم از بچگی بازی تو را دوست داشتم.

احتمالاً با صبا از فوتبال خداحافظی می کنی؟


هر چه خدا بخواهد. من امسال با صبا قراردادم را تمدید کردم و قصد دارم در همین تیم از فوتبال خداحافظی کنم.

کلام صحبت پایانی.


دست پدر و مادرم را می بوسم که خیلی برایم زحمت کشیدند. از مربیانم نه فقط تشکر می کنم بلکه دست بوس آنها هم هستم. همین طور از همسرم که همیشه به من کمک کرده تا پیمودن مسیر سخت فوتبال برایم سخت تر نشود، متشکرم.

مجله خانواده / شماره ۴۹۷ / نیمه اول آذر ماه ۹۲ / گفتگو: حسین برزگر یاری / صفحه ۲۲

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار