|
|
کدخبر: ۱۵۰۱۳۹

گفتگو با «راهی» که پس از مدت ها آلبومی با فضای اجتماعی منتشر کرده است.

به گزارشافکارنیوز، «راهی» خواننده ای است که در نخستین قدمش در بازار موسیقی، راه متفاوتی نسبت به سایرین در پیش گرفته است. او می گوید که دغدغه هیت شدن نداشته و فضاهایی که لمس کرده را در آثارش خوانده است. آلبوم او با نام «بن بست» از سوی شرکت «آویژه هنر» روانه بازار شده است. حاصل گفتگوی ما با خواننده قطعات اجتماعی آلبوم «بن بست» را بخوانید:

چه شد که برای کارهایت فضای اجتماعی را انتخاب کردی؟

من در ابتدا کارهای خودم را خواندم و بعد روی آثار باربد کار کردیم. خیل تست زدیم تا ببینیم صدایم روی آثارش مَچ می شود یا نه. باربد دوست داشت از صدای من استفاده کند و من هم فضاهایی را که به وجود آورده بود خیلی دوست داشتم. سمفونی «کوروش کبیر» را از او شنیده و خیلی لذت برده بودم و دوست داشتم با او همکاری کنم.

کار کردن در این فضا به پیشنهاد باربد خاکپور صورت گرفت؟

باربد یک سری کار برای من گذاشت، مثل «غم نان»، که من احساس کردم آن را لمس کرده ام و چشیده ام. دوست داشتم در آثار اجتماعی این چنینی سهیم باشم و از این به بعد هم اگر هر کار غمِ نانی ای باشد من آماده هستم که بخوانم.

ساخت موسیقی در این فضاها به نوعی ریسک محسوب می شود، برخلاف کارهای عاشقانه که بیشتر و زودتر شنیده می شوند. دغدغه ای در این زمینه نداشتید؟

با حرف شما کاملاً موافقم. شاید الان نیاز موسیقی و نیاز روحی اجتماعی این است که ما آثاری خلق کنیم که حداقل کمی ریتمیک تر و یا کمی پاپیولاتر باشد. اما به هر حال من سعی کردم مدیریت این فضا را تا جایی که می توانستم به باربد خاکپور بسپارم و من سربازی باشم که فرمان های ایشان را اجرا می کند. زیرا دوست داشتم نتیجه دقیقاً چیزی باشد که در ذهن طراح این پروژه وجود دارد و من سعی کردم تمام این مسیر را گوش به فرمان باربد باشم.

قطعه عاشقانه ای هم در این آلبوم دارید؟

بله، اما نه عاشقانه ای که آنقدرها هیت باشد. فکر می کنم دو قطعه از آلبوم پاپیولارتر و خیلی شنیدنی تر است. از همان ابتدا که موسیقی را شروع کرده بودم، این طور نبود که به این فکر باشم که کار هیت بسازم. آن زمانی که مشغول انتخاب شعر بودیم به دنبال آثار اجتماعی بودیم و الان هم ترانه هایی را که خودم ساختم و آماده دارم، باز هم رنگ و بویی اجتماعی دارند. بالاخره این هم یک ژانر است. کم کم من فکر می کنم این مسئله جا می افتد، چون موسیقی ما هنوز خیلی نو ظهور است.

گرفتن مجوز برای این ترانه ها سخت بود. درست است؟

خوب قاعدتاً در مقایسه با آثار عاشقانه، کار سخت تری بود. چنین آثاری مطمئناً ریزبینانه تر بررسی می شود. از مسئولین ممنونم از اینکه فضا باز شده و می توان آثار اجتماعی را هم اجرا کرد. ما صرفاً دغدغه اجتماعی داشتیم و افتخار می کنم که توانستیم با این گستردگی حرکت کنیم و جلو بیاییم.

در صحبت هایت اشاره کردی که فضای قطعه «غم نان» را لمس کرده ای. از سوی دیگر گفتی که مجری تفکرات باربد خاکپور بوده ای. این دو امر چطور مکمل هم بوده اند و چه تاثیری داشت؟

ما قبل از هر چیز، شعر را می خوانیم، بعد راجع به کار صحبت می کنیم؛ راجع به فضا صحبت می کنیم که این ترانه از کجا شروع شده و چه شد که این ترانه نوشته شد. برای من توضیح داده می شود و وقتی که قرار است کار را بخوانم، شروع می کنیم به اتود زدن. این طور نبوده که صرفاً ملودی اش را روی پیانو در بیاوریم البته ملودی اش که در آورده و ساخته شده است منتها هنگام ضبط، فضا به این شکل بود که باربد به من توضیح می داد این بیت به چه شکل است و چه فضایی می خواهیم به وجود بیاوریم. بارها اتود می زدیم. شاید حدود شش نمونه برای «غم نان» اتود زدیم، شش نمونه کاملاً متفاوت، تا به یک نظر جمعی رسیدیم.

ترانه هایی که اجرا شده همگی با روحیات خودت عجین بوده و فضای آن را لمس کرده ای؟

بله، با روحیات من عجین بوده است. بازیگری که در یک فیلم بازی می کنند، سعی می کند که نقشش را خوب ایفا کند. حتی وقتی یک نقش منفی به او محول می شود، حتی اگر آن را دوست نداشته باشد، سعی می کند بهترین خروجی و کارایی را داشته باشد. من هم همین سعی کردم اینطور باشد و در این پروژه مثل یک «ساز» کارایی داشته باشم.

تو از خوزستان می آیی؛ جایی که جنگ را خیلی عمیق لمس کرده است. آیا کاری در فضای مرتبط با جنگ هم در آلبوم داری؟

بله، قطعه ای با نام «گذرگاه شرف»، احساس می کنم حتی بیشتر از خودِ شاعر، فضای این کار را لمس می کنم. من ترکش های یه شهر زخمی را همیشه لمس کرده ام، شهری که هنوز هم ترکش ها درونِ آجرهای خانه هایش هست؛ چه خرمشهر، چه آبادان. همیشه عرق خاصی نسبت به این شهر داشتم، نه به این خاطر که انجا زندگی می کردم. روحیات مردم آنجا را خیلی دوست دارم.

یک سری از موزیسین ها با تقاضای مخاطب جلو می روند و عده ای هم دوست دارند صرفاً تفکرات خودشان را ارائه دهند و چندان درگیر این نمی شوند که مخاطب از آنها چه می خواهد. تو در این زمینه چه خط مشیی دنبال می کنی؟

این نکته ای که به آن اشاره کردی، خیلی مهم است و نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود. من خیلی خوشحالم از اینکه باربد دید بسیار وسیعی به موسیقی دارد و موسیقی ملل را به خوبی درک کرده و در این زمینه باسواد است. مطمئن بودم که این کار خوب از آب در می آید، چون سواد موسیقی پشت آن وجود داشت. از سوی دیگر مخاطب را هم نمی توان نادیده گرفت؛ بنابراین هر دو مسئله ای که گفتی مهم است و من نمی توانم هیچ کدام را نادیده بگیرم.

رعایت کردن هر دو مسئله، کار دشواری است. بخش عمده ای از آثاری که تولید می شوند، طوری هستند که با مخاطبین عام آنها را می پسندند و یا کارشناسان و مخاطبین خاص. تعداد کمی از کارها هستند که رضایت هر دو قشر را به دنبال دارند…

بله کار بسیار سختی است. در همین آلبوم، درست است که ژانر کلی اجتماعی است، اما فضاهای متفاوتی وجود دارد و ده قطعه متفاوت هستند. حتماً نظرات را بررسی کرده و در مورد آنها بحثخواهیم کرد و قطعاً روی آلبوم بعدی ما تاثیر خواهد گذاشت و بررسی می کنیم تا ببینیم که صدای «راهی» چقدر توانسته مخاطب را جلب کند و آیا فقط مخاطب خاص دارد، یا هم مخاطب خاص و هم عام را راضی می کند.

پیش بینی خودت از بازخورد آلبوم چیست؟ فکر می کنی که مخاطبین بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند یا نه؟

خیلی سخت است. من، باربد و کمپانی آویژه هنر بیشتر از همه انتظار می کشیم که ببینیم مخاطب چه برخوردی با آلبوم خواهد داشت. چون سرمایه گذاری کلان روی پروژه ای که نگاه روز موسیقی به آن این است که سخت می تواند موفق شود، خیلی برای ما هیجان انگیز و استرس زا است.

اگر آلبوم به اندازه ای که انتظار داری، بازخورد نداشت و میان مخاطبین جا باز نکرد، آیا فضای کارت را تغییر می دهی؟ اصلاً در این مورد فکر کرده ای؟

بله، به این مسئله فکر کردم. شاید زیاد از این فضا خارج نشوم. بستگی دارد که برای آلبوم بعد چه طرحی داشته باشیم، چه نگرشی دنبال کنیم و پروژه هایی که شرکت آویژه هنر مطرح می کند به چه شکل باشند…

تو امسال همراه با گروه «آویژه» تجربه کنسرت داشتی. در این مورد برایمان بگو…

در آن برنامه هفت قطعه اجرا شد. به نظرم واکنش مردم ربطی به موزیک ما نداشت. فضا به هیچ عنوان خوب مهیا نشده بود. اصلاً تبلیغاتی صورت نگرفته بود. بعد از اجرا از عزیزانی که مابین جمیعت بودند پرس و جو کردم و فهمیدم نسبت به کارهایی مثل «غم نان» و «بن بست» و «ایران زمین» حس خوبی داشتند.

برای کنسرت هایت برنامه ریزی ای انجام شده؟

به کنسرت هم فکر کردیم و شرکت آویژه هنر مشغول برنامه ریزی های اولیه جهت اجرا می باشد. ولی در حال حاضر زمان دقیقی نمی توانیم به صورت رسمی اعلام کنیم. منتظریم آلبوم منتشر شود و بازخوردها را ببینیم، نقدها را بشنویم و تاریخ دقیق را مشخص کنیم.

«راهی» به عنوان یک خواننده چه افقی در ذهن دارد که می خواهد به آن برسد؟

دوست دارم یک نفر جدید باشم و تکراری نباشم؛ همه تلاشمم همین است. تا اینجا هم خیلی سختی اش را به جان خریدم. همیشه همه تلاشم بر این بوده که کار متفاوتی انجام بدهم. فکر می کنم الان خیلی از کسانی که دارند کار می کنند، تمام تلاش شان این است که متفاوت باشند و اگر این اتفاق برای تک تک خواننده ها بیفتد، مطمئناً خیلی زود می بینیم که در فضای موسیقی تغییرات خوبی ایجاد می شود.

در آینده قصد استفاده از ترانه و ملودی های ساخته خودت را داری؟

وقتی می بینم عزیزانی کنار من هستند که واقعاً خوب می نویسند و من نمی توانم مثل آنها بنویسم، لزومی نمی بینم به حیطه ترانه نویسی وارد شوم. متن هایی می نویسم، اما اینکه بخواهم از آنها به عنوان یک ترانه استفاده کنم، نه! اما حتماً از ملودی های خودم استفاده خواهم کرد.

چرا در این آلبوم استفاده نکردی؟

در این آلبوم پلنی از قبل طراحی و تعریف شده بود و دوست داشتم چون یک نفر بِیس آن را چیده بود، سعی کنم همراهش باشم و عین تفکراتش را پیاده کنم. در زمینه شغلی ام(طراحی معماری) هم همین طور است. اگر یک نفر ایده ای دارد، سعی می کنیم همراهی اش کنیم و اگر من ایده ای داشته باشم، دوستان دیگر سعی می کنند من را همراهی کنند تا به موفقیت برسیم. پروژه را در قالب کاری گروهی به سرانجام رساندیم.

برداشت من این است که پروژه «بن بست» تعریف شده بود و تو به عنوان یکی از اعضای پروژه اضافه شدی و ظاهراً روندی متفاوت با سایر آلبوم ها اتفاق افتاده. درست است؟

بله. اتفاق خیلی خوبی که افتاد این بود که من توسط دکتر معینی و دکتر الماسی به آقای خاکپور معرفی شدم. دکتر الماسی دوستِ صمیمی آقای خاکپور بود و من موقعی که معرفی شدم و تست دادم، شاید بیشتر نقاشی های من بود که باربد را جذب کرد که با من کار کند. اگر نقاشی های آن زمان من را ببینید، خیلی به فضای موسیقی که امروز دارم کار می کنم نزدیک است. خیلی از این بابت خوشحالم که فضای کاری ام در موسیقی و نقاشی به هم نزدیک بوده است.

سبک کارهایت به کسی نزدیک است؟

واقعاً نمی دانم. ولی چند نفری گفته اند که صدایت ما را به یاد «رضا یزدانی» می اندازد.

نظر خودت نسبت به آثار «رضا یزدانی» چیست؟

آلبوم آخرش را دوست داشتم. روند رو به رشدی داشته است. «رضا یزدانی» موزیسینی است که سعی می کند اتفاق خاصی به وجود بیاورد و در ژانر متفاوتی کار کند. من این را دوست دارم و بابت این مسئله به او تبریک می گویم.

دوست داری با رضا یزدانی همکاری کنی؟!

اگر یک اتفاق خوب در موسیقی بیفتد، این باعثافتخار من است.

آثار خوانندگان پاپ را دنبال می کنی؟

بله.

چه نظری در موردشان داری؟

یک اتفاق خیلی خوب در موسیقی ما افتاد و آن ورود «حامی» به موسیقی بود. واقعاً من از درست خواندنش لذت می برم؛ همین طور «مانی رهنما» که خیلی خوب می خواند و من از صدایش خاطره دارم. از آلبوم آخر مانی رهنما(من و تو) خیلی لذت بردم. کارش خیلی متفاوت تر از آثار قبلی اش بود. «احسان خواجه امیری» هم جزو کسانی است که درست انتخاب می کنند و علاوه بر این، هم در کنسرت و هم در آلبوم درست می خوانند. تعداد افراد این چنینی کم است.

موزیسین های مورد علاقه ات چه کسانی هستند؟

مجید انتظامی. چند کار از کارن همایونفر را هم خیلی دوست دارم.

به کنسرت چه کسانی رفته ای؟

«رضا یزدانی»، «کاوه آفاق» که خیلی اجرایش را دوست داشتم، «سیروان خسروی» و…

از میان ستارگان امروز موسیقی، کار چه کسانی را دوست داری؟

اینها را به عنوان افراد موفق در ژانر خودشان می دانم: محسن یگانه، سیروان خسروی، رضا صادقی، محسن چاوشی هم در روند رو به رشدش، آلبوم «پرچم سفید» بسیار خوب بود. احساس کردم چاوشی دارد فضای جدیدی را تجربه یم کند. چاوشی را هر چه بیشتر گوش می کنم، بیشتر خوشم می آید، نمی توان با یک بار گوش کردن در مورد کارش نظر داد.

سایر بچه محل های خوزستانی ات چطور؟!

بچه محل های من، اهالی همه ایرانند. همسر من بختیاری است و من واقعاً از فضای بختیاری لذت می برم و موسیقی بختیاری و به ویژه کارهای «مسعود بختیاری» را دوست دارم؛ موسیقی ترکمن و خراسان را هم همین طور.
از بچه های خوزستان، کارهای «مهدی یراحی» را دنبال می کنم و وقتی شنیدم اهل خوزستان است خیلی خوشحال شدم. مهدی در آلبوم «امپراطور» استایل و سبک خودش را پیدا کرده است. از صمیم قلب برایش آرزوی موفقیت می کنم.

نظرت در مورد شهرام شعرباف(گروه آفاق) چیست؟

از ۱۱ سال پیش می شناسمش، البته رابطه دوستی با او ندارم. موقعی که کارهایش به ماهشهر رسید، در دلم به او آفرین گفتم که در شرایطی که موسیقی روند یکنواختی طی می کرد، یک نفر آمد که کارش متفاوت بود…

و کاوه آفاق؟

من فضای کارهایش را خیلی دوست دارم. یکی از موفق ترین های این سبک است. قطعاً برای استایل و سبک کارهایش آینده روشنی وجود دارد. من کارهایش را دوست دارم.

چه شد که همکاری ات با موسسه «آویژه هنر» شکل گرفت؟

من توسط باربد خاکپور به آقای فروزان معرفی شدم. واقعاً در موسیقی امروز، تهیه کننده ای که از یک کار خاص و پر ریسک حمایت کند، خیلی کم است و حتی نمی شود گفت تعدادش انگشت شمار است. هم خود آقای «دیبا فروزان» و هم پدر محترم شان جناب «فرهاد فروزان»، دوست داشتند از یک موسیقی خاص حمایت کنند. تا امروز پای حرفی که روز اول زدند ایستاده اند و به صورت خیلی جدی و حرفه ای حمایت می کنند و این حمایت را من با تمام وجود لمس می کنم. در واقع ما دوست هستیم.

روی کارهایت اعمال نظر هم دارند؟

نه به آن شکلی که شاید مد نظر شما باشد… روش کار در شرکت «آویژه هنر» به این صورت است که کاری وسط گذاشته می شود و راجع به آن صحبت و بحثصورت می گیرد، نقد و بررسی انجام شده و نتیجه گیری می شود.

انتخاب نوازندگان آلبوم برعهده چه کسی بوده است؟

این کار به صورت گروهی انجام شد. آقایان دیبا فروزان(مدیرعامل آویژه هنر) به اتفاق باربد خاکپور و مهدی میرزا باقریان تصمیم گرفتند چه کسایی در این پروژه حضور داشته باشند. بزرگان هم افتخار دادند و همکاری کردند.

حالا که بعد از مدت ها تلاش آلبومت آماده انتشار شده، از چه کسانی می خواهی تشکر کنی؟

در ابتدا از شرکت آویژه هنر و مدیر عامل محترمش آقای دیبا فروزان که حامی و تهیه کننده این آلبوم بودند تشکر می کنم. همچنین از پدر و مادر سپاسگزارم و امیدوارم توانسته باشم ذره کوچکی از زحمات شان را جبران کرده باشم. از همسرم هم بسیار ممنونم که در این سه چهار سال، پشتم بود و خیلی حمایتم کرد. در زندگی، در یک سنی و در نقطه ای شاید کمک یک نفر بتواند شما را خیلی جلو بیندازد و من دوستان خیلی نزدیکی داشتم که باعثشدند پایم به تهران باز شود و این فضا را مهیا کردند که من اینجا بیایم و در رشته ای که در آن تحصیل کرده بودم ادامه کار دهم و باز حمایت کردند و فضا را دوباره مهیا کردند که من بتوانم در کنار کاری که انجام می دهم، موسیقی را هم ادامه دهم.

هومن و حسام تهمتن از صمیمی ترین دوستان و از تاثیرگذارترین افراد زندگی من هستند که درست در همان نقطه تاثیرگذار ما به هم رسیدیم. آنها کمک شان را دریغ نکردند. همچنین باربد خاکپور که افتخار داد که من در پروژه اش حضور داشته باشم و ترانه هایش را بخوانم. من خودم یکی از طرفدارهای آثار او هستم، یعنی وقتی که آلبوم را گوش می کنم، دیگر راهی نیستم و طرفدار «درد چوپان»، «گور اعتقاد»، «ایران زمین» و «غم نان» هستم. از دکتر محفوظیان و دکتر علی معینی هم بسیار تشکر می کنم که خیلی حمایتم کردند و روی ذهن من کار کردند تا به کارهای اجتماعی برسم.

آرمانی / شماره ۱۵۹ و ۱۶۰ / صفحه ۳۸

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار