|
|
کدخبر: ۱۵۱۲۱۶

تحلیل سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه با موضوع جهان اسلام / ۶

مفتی جدید تکفیریان در شبکه ماهواره ای ظاهر شد و گفت: «سعید رمضان که من با او دوست بودم، به دست یکی از جوانان در مسجدی در دمشق به قتل رسیده، ولی به مسجد آسیبی نرسیده است».

گروه امنیتی دفاعیخبرگزاری فارس- سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درسخنرانی تاریخ ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۲به بررسی و تحلیل اوضاع جهان اسلام و بایدها و نبایدها در این حوزه پرداخت که بخشی از این سخنان مهم و راهبردی توسط «ابراهیم جهانگیری» کارشناس مسایل بین الملل مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است.

«۴۰۰۰ حافظ قرآن در سپاه معاویه بود. امیرالمومنین(ع) به جنگ این سپاه رفته بود و الان همه اینها را می بینیم. غیر از کفر و شرکت و صهیونیسم، امروز ما در سوریه اینها را می بینیم که با الله اکبر سر می بُرند.»

(سردار قاسم سلیمانی)

متن نظرات ابراهیم جهانگیری را در زیر می خوانید.

تفکر تکفیر ریشه در صدر اسلام دارد و اولین گروه تکفیری، خوارج بودند که امام علی(ع) را کافر دانستند و ایشان را در محراب عبادت به شهادت رساندند و پس از آنها نیز در قرن چهارم با شروع فتنه جدیدی به رهبری «ابومحمد بربهاری» دور جدید تکفیر و کشتار مسلمین آغاز گردید.

امروزه نیز این تفکر که براساس تفسیری نادرست از مفاهیم اسلامی شکل گرفته و با استفاده از جهالت عده ای عوام رشد و نمو یافته، با حمایت سرمایه های مالی و سیاسی استکبار و صهیونیسم تقویت گشته است.

موج جدیدی تکفیر در عصر حاضر از یک سو در سرزمین حجاز با اتحاد «محمد بن سعود» و «محمد بن عبدالوهاب» به اوج خود می رسد و از سوی دیگر با ظهور سلفیه جهادی و تفکرات پایه گذاران آن همچون سید قطب که تحت تاثیر تفکرات ابوالاعلی مودودی بود، راه را برای گسترش تفکرات تکفیری در مصر، سوریه، عراق و سایر کشورهای اسلامی باز می کند وامروزه ظهور گروه های متعدد تکفیری بزرگ ترین عامل تهدید کننده کیان امت اسلامی است.

آنچه پدیده تکفیر در عصر حاضر را از اعصار پیشین متمایز می کند، اولا ابعاد جهانی آن است که از مرزهای اسلام گذشته و لباس کریه نسل کُشی بر تن دین رحمت پوشانده و چهره رحمانی اسلامی را نزد جانیان تخریب کرده است.

ثانیا کشتارهای وحشیانه و متعارفی را که انسان عصر حاضر ندیده است، متعارف می نمایاند. ثالثا شبکه ای شدن عناصر تکفیری و استفاده وسیع آنها از سایت های اجتماعی، مبارزه با آنها و جلوگیری از تکفیر و یا حتی هدایت آنها را مشکل کرده است.

یکی از شاخصه های تفکر تکفیری، تصاعدی بودن آن است. بدین نحو که آنها ابتدا از گروه اندکی شروع می کنند و بعد دایره گمراهان و کافران در ذهنشان نهادینه می شود و دایره متدینان تنگ تر می گردد.

در همین خصوص امیرمومنان علی(ع) خطاب به خوارج و تکفیری های زمان خود می فرماید: «اگر مخالفت با من از آن رو است که می پندارید من خطا کرده ام و گمراه شده ام، پس چرا همه را از دم شمشیرهایی که بر شانه حمایل کرده اید می گذرانید و کسی را که(به گمان شما) گناه کرده با کسی که گناه نکرده در هم می آمیزید»(نهج البلاغه، شرح شیخ محمد عبده، ج۲، ص۷.)

پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: «ناسزا گفتن به مسلمان، فسق است و کشتنش کفر.»(بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۸۴) و «همانا ریختن خون هایتان و دستبرد به اموالتان و هتک حرمت آبرویتان بر یکدیگر حرام است.»(همان، ج۲، ص۱۹۱)

ابوحامد غزالی می گوید: «تا آنجا که ممکن است نباید از گزینه تکفیر استفاده کرد زیرا اباحه دماء و اموال کسانی که اهل قبله هستند و شهادتین گفته اند، اشتباه است و اشتباه در زنده نگه داشتنن هزار کافر، آسان تر از خطا در ریختن قطره ای از خون مسلمانان است.»

ابن عابدین می گوید: «پس از اجماع اولی علمای مسلمین بر اینکه هرکس اهل قبله بود و شهادتین بر زبانش جاری ساخت، مسلمان است و جان و مال و ناموسش حرام است، این امر یقینی زایل نمی شود مگر با اجماعی دیگر یا حدیثثابتی که معارض نداشته باشد»

قرطبی نیز می گوید: «موضوع تکفیر، موضوع حساسی است و بسیاری که در آن وارد شدند، هلاک گشتند و دانشوران و اهل علمی که توقف کردند سالم ماندند و ما سلامت را با هلاکت عوض نمی کنیم.»

آنچه ذکر شد، خلاصه ای از اقوال علمای اهل سنت است و علمای مذاهب دیگر در این امر احتیاط بیشتری می کنند و اکثرشان معتقدند کهخطا و اشتباه در عفو و گذشت بهتر از اشتباه در عقوبت و مجازات است.

وقتی دکتر سعید رمضان البوطی شیخ الشیوخ شامات در مسجد خود در دمشق و به هنگام تدریس علوم قرآنی همراه ۵۰ نفر از طلاب و شاگردانش به دست یک جوان اغفال شده تکفیری به شهادت رسید، شیخ یوسف عبدالله القرضاوی مفتی جدید تکفیریان در ماهواره آل قطر ظاهر شد و گفت: «سعید رمضان که متاسفانه من با او دوست بودم، به دست یکی از جوانان در مسجدی در دمشق به قتل رسیده، ولی الحمدلله به مسجد آسیبی نرسیده است. او مع الاسف دوست قدیمی من بود!»

یوسف قرضاوی

بدین ترتیب جناب شیخ از اینکه با شیخ شهید دوست بوده، ۲ بار اظهار تاسف می کند و از اینکه شیخ، همراه ۵۰ نفر کشته شده اند، اظهار ناراحتی و تاسف نمی کند، بلکه از اینکه یک جوان در این اقدام به مسجد آسیب نرسانده است، اظهار رضایت دارد!

البته ضروری است اشاره کنم که چند ماه قبل از آن حادثه(که در اول فروردین ۱۳۹۲ در دمشق اتفاق افتاد) جناب شیخ باز در ماهواره خود فتوا داد: «هرکس که با رژیم سوریه همکاری کند اعم از مردم عادی، نظامی یا طلاب و علما باید با آنها جنگید: یجب قتالهم!» و به دنبال این فتوا علاوه بر صدها و هزارها جنایتی که تکفیری ها در شامات مرتکب شده اند، شیخ شامات نیز به شهادت رسید که «متاسفانه» دوست جناب شیخ بوده است!

یوسف قرضاوی دنبال اقدامات فتنه انگیزانه خود و بدون توجه به اینکه «الفتنه نائمه، لعن الله من ایقظها» در هر مناسبتی و در هر کنفرانسی به هجمه علیه تشیع و شیعیان پرداخت تا به این مرحله رسید کهچندی پیش در کنفرانس «علمای امت» در قاهره در کنار بعضی از شیوخ الازهر ضمن «مشرک» خواندن ایرانیان، حزب الله لبنان را حزب الشیطان نامید سپس از اینکه برخلاف مفتیان نفت خوار آل سعود. در جریان جنگ حزب الله علیه رژیم صهیونیستی از آن دفاع کرده است، اظهار تاسف و پشیمانی نمودکه این نکته به خوبی می تواند ماهیت واقعی و تحجرگرایانه شیخ را نشان دهد.

انتهای پیام /

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار