|
|
کدخبر: ۱۷۱۰۲۱

گزارش تسنیم

خبرگزاری تسنیم: هم زمان با اعترافات صریح اعضای حزب توده و بر مبنای اسناد و مدارک به دست آمده از توطئه ها و خیانت های حزب توده، دادستانی کل انقلاب اسلامی در پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۲ با صدور اطلاعیه ای رسمی، انحلال حزب توده را اعلام کرد.

خبرگزاری تسنیم- گروه سیاسی:

::: تاسیس حزب توده:::

هفتم مهرماه ۱۳۲۰ در حالی که تنها سیزده روز از برکناری رضاشاه توسط انگلستان می گذشت، حزب توده اعلام موجودیت کرد. این اقدام در پی تصور برخی نیروهای سیاسی مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی در کشور صورت گرفت.

در این زمان، ۲۷ نفر از ۵۳ مارکسیست بازداشت شده در سال ۱۳۱۶، از زندان آزاد شده و با تشکیل یک گردهمایی در تهران، تشکیل سازمانی سیاسی تحت عنوان «حزب توده ایران» را اعلام کردند؛ تشکلی که افرادی همچون سلیمان میرزا اسکندری، عباس اسکندری، ایرج اسکندری، دکتر رضا رادمنش، رضا روستا، دکتر محمد بهرامی، بزرگ علوی، علی امیرخیزی، محمد یزدی و عبدالحسین نوشین در کمیته مرکزی موقت آن حضور داشتند. ترکیب اولیه نشان از آن داشت که حزب توده در ابتدای تاسیس خود ماهیت کمونیستی نداشت و آن گونه که نورالدین کیانوری واپسین دبیرکل حزب توده در کتاب خاطرات خود نوشته است، موسسان این حزب چهار گروه عمده بودند؛ بخشی از گروه ۵۳ نفره، عده ای از عناصر ملی همچون سلیمان اسکندری که پیشینه آزادی خواهی داشتند، کمونیست های قدیمی از جمله اردشیر آوانسیان و رضا روستا که پیش از گروه ده نفره دستگیر شده و ده سال در زندان بودند و البته گروهی از عناصر فاسد، جاه طلب و مقام خواه مانند عباس اسکندری و محمد یزدی.

یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» ماجرای گروه ۵۳ نفر را این گونه شرح می دهد: در سال ۱۳۱۶، پلیس ۵۳ نفر را به اتهام تشکیل سازمان مخفی اشتراکی، انتشار بیانیه ماه می(روز کارگر)، سازماندهی اعتصابات دانشکده فنی و کارخانه نساجی اصفهان و ترجمه کتاب های الحادی مانند کاپیتال مارکس و مانیفست کمونیست، دستگیر کرد؛ گرچه پنج نفر از دستگیرشدگان بلافاصله آزاد شدند. این گروه به ۵۳ نفر معروف شد. فرد اصلی در گروه ۵۳ نفر، تقی ارانی بود که در سال ۱۳۱۹ در زندان درگذشت.

حزب توده در نخستین گام، چهار هدف عمده برای خود تعریف کرد؛ آزادی باقی مانده گروه ۵۳ نفر از زندان، به رسمیت شناخته شدن حزب توده به عنوان سازمانی قانونی، انتشار روزنامه و همچنین تهیه و تدوین برنامه ای که بر خلاف برنامه های غیرمذهبی پیشین و بدون برانگیختن مخالفت علما، امکان جذب دموکرات ها، سوسیالیست ها و کمونیست های کهنه کار، مارکسیست های جوان و حتی غیر مارکسیست های رادیکال را نیز فراهم کند.

حزب توده پس از تدوین برنامه موقت و سازماندهی شد، رسما فعالیت خود را در تهران آغاز کرد. این حزب در مهر ۱۳۲۱، برای برگزاری نخستین کنفرانس موقتی خود آماده شد. در این گردهمایی ۳۳ ناظر از استان ها و ۸۷ نماینده از تهران حضور داشتند. هر یک از این ۸۷ نفر، نماینده ده عضو بودند.

براساس سخنان یکی از رهبران حزب توده، این حزب در آن زمان شش هزار عضو در سراسر کشور جذب کرده بود. پس از نخستین کنفرانس تهران، حزب توده در استان های دیگر به ویژه در برخی نواحی سازمان های موجود را جذب کرد و در برخی مناطق دیگر هم سازمان های جدیدی به وجود آورد.

::: حزب توده؛ هشت دوره متفاوت:::

حزب توده هشت دوره متفاوت را در تاریخ حیات خود سپری کرد؛ دوره هایی که شاید برخی از آنها ارتباط چندانی با یکدیگر نداشته باشند.

دوره نخست؛ از تأسیس تا فرقه دموکرات:این دوره از زمان تأسیس تا آغاز پیدایش فرقه دموکرات، یعنی از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ را در برمی گیرد. حزب توده توانست در این دوره، با حمایت شوروی و دخالت احمد قوام، هشت کرسی مجلس چهاردهم را از آن خود کند و فراکسیون توده را تشکیل دهد. حزب توده در این دوره از دیپلماسی شوروی تبعیت می کرد. نقطه عطف این دوره، امتیاز نفت شمال بود. در شهریور ۱۳۲۳ اعضای فراکسیون توده در مجلس با واگذاری هرگونه امتیاز به بیگانگان مخالفت صریح کردند اما در فاصله کمی با سفر کافتارادزه و درخواست امتیاز نفت شمال برای شوروی از هیچ تلاشی برای حمایت از این تصمیم دریغ نکردند و تا برگزاری تظاهرات علیه دولت ساعد پیش رفتند. در این تظاهرات عده ای از جمله جلال آل احمد با دیدن سربازان روسی که از معترضین حمایت می کردند، از حزب جدا شدند. کیانوری در توجیه این عمل می گوید: «روسیه برای جلوگیری از تبدیل شمال ایران به منطقه ای تحت سلطه آمریکا این پیشنهاد را کرد.» و طبری معتقد است: «شوروی هم در ایران منافعی دارد و شمال ایران در حکم حریم امنیت شوروی است و باید این امتیاز را به آنها داد!» این موضع وارونه و همچنین عدم حمایت حزب در سال ۱۳۲۱ از مبارزه مردم علیه قحطی و گرانی ماهیت حزب را برای مردم آشکار کرد. سازمان نظامی حزب نیز در این دوره تاسیس شد که با قیام افسران توده ای که قصد تاسیس پایگاه نظامی در ترکمن صحرا برای روس ها را داشتند در خراسان در سال ۱۳۲۴ به خون کشیده شد.

دوره دوم؛ از فرقه دموکرات تا کابینه قوام:اوج فعالیت حزب توده، حضور وزیران منتسب به این حزب در کابینه دوم قوام بود. حزب در این دوره توانست حوزه فعالیت های خود را به سراسر کشور گسترش دهد اما این روند با سقوط کابینه قوام متوقف شد.

دوره سوم؛ از کابینه قوام تا ترور شاه:این دوره از آذر ۱۳۲۶ تا ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ امتداد یافت که در این زمان، دوره طلایی حزب پایان می یابد. تیراندازی فردی به نام ناصر فخرآرایی به محمدرضا شاه در دانشگاه تهران موجب شد که دولت پهلوی، حزب توده را به توطئه چینی برای ترور شاه متهم کند و مدارکی مبنی بر رابطه سوءقصد کننده با روزنامه مذهبی پرچم اسلام و اتحادیه روزنامه نگاران وابسته به شورای متحده ارائه نماید. اگرچه دولت وقت، اتهام سوءقصد را به دلیل در اختیار نداشتن مدارک محکم و مستدل مسکوت گذاشت، اما در عین حال با توسل به قانون مصوب سال ۱۳۱۰، حزب توده را به عنوان سازمانی کمونیستی منحل و غیرقانونی اعلام کرد.

دوره چهارم؛ از ترور شاه تا ۱۳۳۰:از اعلام غیرقانونی بودن حزب تا رد قرارداد الحاقی نفت گس گلشاییان، یعنی از بهمن ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۰ چهارمین دوره حیات حزب توده سپری شد. در این دوره رهبران اصلی حزب توده در زندان به سر می بردند اما ده نفر از رهبران حزب که از زمان غیرقانونی اعلام شدن حزب، دستگیر شده بودند، به کمک دو افسر شهربانی عضو سازمان نظامی به نام های قبادی و رفعت محمدزاده با سازماندهی روزبه و عباسی، از زندان فرار کردند. کیانوری، قاسمی، مرتضی یزدی، جودت و بقراطی که موفق به فرار از زندان شده بودند، به دکتر بهرامی، علی علوی و دکتر فروتن که سه عضو باقی مانده هیأت اجرایی بودند، پیوستند و هیأت اجرایی هشت نفره، در یکی از حساس ترین برهه های مبارزه برای نهضت ملی شدن صنعت نفت، زمام امور رهبری را به دست گرفت.

دوره پنجم؛ از ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد:در این دوران با توجه به این که زمام امور در دست آیت الله کاشانی و دکتر مصدق بود، حزب شرایط مناسبی برای توسعه پیدا کرد و به گفته دکتر بهرامی، دبیرکل موقت حزب در ایران، بالغ بر ده هزار نفر عضو رسمی در تهران داشت. حزب توده به ابتکار قاسمی و کیانوری از همان ابتدا با شعار ملی کردن نفت به مخالفت برخاست و در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت به نفع رژیم پهلوی وارد میدان شد. این حزب، با اتخاذ سیاست عدم مقاومت در مقابل کودتای ۲۸ مرداد، یکی از عوامل مهم بازگشت رژیم پهلوی به عرصه قدرت بود.

دوره ششم؛ از کودتای ۲۸ مرداد تا متلاشی شدن حزب:این دوره با کشف سازمان نظامی حزب توده و متلاشی شدن تمام سازمان های علنی و مخفی حزب تا سال ۱۳۳۴ به پایان می رسد. این دوره همانند دوره سوم علاوه بر افول حزب، به شکست و ورشکستگی اخلاقی و سیاسی حزب و رهبری و سازمان های وابسته به آن انجامید.

دوره هفتم؛ فرار از ایران:این دوره، دوره بیم و امید و دوره اضطراب برای حزب توده بود؛ چه آن که از یک سو خود را در حال تجزیه می دید و از سوی دیگر امیدوار بود که با سرنگونی رژیم پهلوی بتواند سهمی از قدرت به دست آورد؛ غافل از آن که انقلاب اسلامی ایران، جایی برای وابستگان به قدرت های شرقی و غربی در نظر نگرفته بود و این حزب نیز همچون سایر احزاب و گروه های وابسته به بیگانگان باید غزل خداحافظی می خواند. خسرو روزبه تنها افسر از دوازده عضو «هیات اجرایی سازمان نظامی» بود که جان سالم به در برد. وی هرچند در رأس حزب قرار گرفت اما تلاش هایش بی نتیجه بود. افرادی همچون متقی و ثابت که از همکاران وی بودند، با پلیس تیمور بختیار(اولین رییس ساواک) همکاری می کردند و این مساله موجب لو رفتن روزبه شده بود. در این دوره همچنین تلاش هایی در خارج از کشور برای فعالیت حزب انجام گرفت و کمیته مرکزی حزب توده در آلمان شرقی تشکیل شد.

دوره هشتم؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران:این دوره شامل سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ است. بنا بر اراده شوروی و دستگاه های امنیتی و جاسوسی آن کشور، سرانجام نورالدین کیانوری دبیری حزب توده را به دست می گیرد و تا زمان انحلال حزب توده در سال ۱۳۶۱، این حزب با این باور که حکومت جمهوری اسلامی دوامی ندارد، به فعالیت های مخفی و علنی خود ادامه می دهد. در این دوره ماهیت حقیقی حزب توده مشخص می شود؛ آنجایی که از یک سو سیاست همراهی با موج انقلاب و اسلام نمایی با شعار خط امام و از سوی دیگر، آماده کردن سازمان های مخفی و نظامی - از جمله سازمان مخفی نوید - و جاسوسی برای شوروی را در دستورکار قرار می دهد. البته نگاه روشن حضرت امام هرگز اجازه نداد که جمهوری اسلامی فریب رفتارهای حزب توده همچون اسلام نمایی، ورود در جریان انقلاب و خط امام، مقابله با دولت بازرگان و بنی صدر و محکوم کردن تجاوز صدام را بخورد. امام خمینی با هوشیاری بارها در طول انقلاب تلاش های جریان های مارکسیستی و التقاطی را خنثی کردند. این در حالی بود که حزب توده با استناد به تعهد جمهوری اسلامی به اصل آزادی عقیده و فرمایش حضرت امام در دوران حضور در پاریس که «مارکسیست ها آزاد خواهند بود خواسته های خود را بیان کنند، اما آزادی توطئه علیه کشور را نخواهند داشت»، ۴ سال به فعالیت خود ادامه داد. اما بعد از دستگیری رهبران حزب توده در عملیات امیرالمومنین(ع) در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ و اعترافات وابستگان به این حزب، جرم جاسوسی حزب توده برای اتحاد جماهیر شوروی ثابت شد و در نهایت جمهوری اسلامی ماهیت واقعی این تشکیلات را با عنوان حزب شیطان افشا کرد. البته در این بخش به دلیل اهمیت فعالیت های حزب توده در دوره پایانی که به انحلال این حزب منجر شد، این مساله را به طور جداگانه بررسی کرده ایم:

::: فعالیت حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی:::

فعالیت حزب توده در زمان حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران، در چهار دوره قابل بررسی است:

دوره انتقال:دوره اول، نخستین ماه های پس از پیروزی انقلاب را در برمی گیرد. در این دوره، رهبر حزب توده با تمهیدات خاصی به داخل کشور منتقل می شود و سازمان خود را برپا می کند. کیانوری خود در این رابطه می گوید: «با پیروزی انقلاب و پیدایش شرایط جدید سیاسی در ایران، از اول فروردین ۱۳۵۸ تا آخر اردیبهشت همان سال همه کادرهایی که داوطلب بازگشت به ایران بودند، مهاجرت را ترک کرده و به کشور بازگشتند. من شخصا[در] روز ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. همسرم مریم که عضو کمیته مرکزی بود، اوایل فروردین به ایران آمده و فعالیتهای اولیه تشکیلات دموکراتیک زنان را آغاز کرده بود. زمانی که من به ایران آمدم، کار اساسی تجدید سازمان انجام شده بود. در اوایل اسفند ماه ۱۳۵۷ فرج الله میزانی به تهران اعزام شد. او به کمک علی خاوری و آن اعضای سازمان افسری حزب که پس از ۲۵ سال از زندان شاه آزاد شده بودند(عباس حجری بجستانی، محمدعلی عمویی، رضا شلتوکی، ابوتراب باقرزاده، تقی کی منش و محمد اسماعیل ذوالقدر) و تعدادی از زندانیان توده ای که هریک ۱۰ الی ۱۵ سال در زندان بودند مانند آصف رزم دیده، صابر محمدزاده، هدایت الله معلم، گاگیک آوانسیان و… سازماندهی تشکیلات حزب در ایران و تجدید انتشار روزنامه مردم را آغاز کرده بودند. در خیابان ۱۶ آذر روبه روی ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران، نیز ساختمانی به عنوان دفتر مرکزی حزب تهیه شده بود. این ساختمان به یکی از اعضای سابق حزب، مهندس جمشید هرمز برادر محمود هرمز از فعالین قدیمی حزب تعلق داشت. او این ساختمان را با وام مفصلی که از بانک و مقداری هم از برادرش گرفته بود، ساخت و زمانی که آن را به اجاره ما داد هنوز تکمیل نشده بود… پس از رسیدن من به تهران کار رهبری حزب منظم شد و جلسات هیات اجرایی تشکیل گردید. پس از مدتی ما نام هیات اجرایی را به هیات سیاسی تغییر دادیم… مدت کوتاهی پس از ورود من به تهران، هیات سیاسی تصمیم گرفت که چند نفر به ترکیب هیات دبیران و هیات سیاسی اضافه شوند. بدین ترتیب طبری، عمویی، خاوری و حجری به هیات دبیران و شلتوکی، باقرزاده، ذوالقدر و کی منش به هیات سیاسی وارد شدند…»

دوره تجدید سازمان:این دوره به طور عمده سال ۱۳۵۸ را در برمی گیرد و فعالیت تشکیلاتی رهبری حزب توده معطوف به جذب گروه ها، محفل ها و افراد توده ای و متشکل ساختن آن ها در چارچوب سازمان های علنی و مخفی است.

دوره تثبیت:سال های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ را در برمی گیرد و اوج فعالیت حزب توده محسوب می شود. حزب توده توانست در این دوره سازمان علنی و تشکیلات مخفی نظامی خود را منسجم سازد و فعالیت های سیاسی، تبلیغاتی و اطلاعاتی خویش را سامان بخشد. حزب توده تلاش می کرد با تبلیغات وسیع به عنوان حامی استراتژیک خط امام معرفی شود و در همین راستا به موضع گیری در مقابل حزب دموکرات کردستان، دولت بازرگان، حمایت از اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ادعای مشارکت در دفاع مقدس، مقابله تبلیغاتی با خط بنی صدر و حتی ارائه برخی اطلاعات به نهادهای انقلابی علیه ضد انقلاب راست و چپ افراطی و مائوئیسم، سعی کرد جای پای خود را در جامعه محکم کند. همچنین حزب توده در حالی نهایت تلاش خود را برای دریافت پروانه فعالیت قانونی از وزارت کشور به کار گرفت که در اوج فعالیت پنهانی خود برای سازماندهی تشکیلات مخفی - نظامی و ارتباطات جاسوسی به سر می برد. اقدامات حزب توده در ارائه برخی اطلاعات پیرامون کودتای نوژه، این حزب را به شدت مغرور ساخت و کیانوری بارها مدعی کشف کودتا توسط حزب متبوع خود می شود؛ توده ای ها نیز به شدت به اشاعه این شایعه می پردازند.

دوره کنترل اطلاعاتی و انحلال:دوره چهارم که سال های ۱۳۶۲-۱۳۶۱ را در برمی گیرد، بر اثر پیگیری نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، اسرار ارتباط شبکه مخفی نظامی حزب توده با کا. گ. ب(سازمان امنیتی شوروی) کشف می شود و حزب آماج کنترل ها و هشدارهای اطلاعاتی عملیاتی قرار می گیرد. رهبری حزب به شدت به تدارکات دفاعی در ابعاد اطلاعاتی سیاسی و تبلیغاتی می پردازد و می کوشد تا خود را از زیر فشار برهاند. از جمله در نیمه سال ۱۳۶۱ به قطع ارتباط مستقیم با شوروی دست می زند و ارتباط تشکیلات مخفی نظامی را پیچیده تر و مستورتر می سازد. اما با پیگیری و هوشیاری نهادهای اطلاعاتی، این اقدامات خنثی شده و در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ اولین گروه از رهبران و کادرهای درجه اول حزب دستگیر می شوند. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۲.۲. ۶ در عملیات «امیرالمومنین علی(ع)» که در شب میلاد مولای متقیان انجام گرفت، سازمان های علنی و مخفی حزب توده فرو ریخت و در پی آن با اطلاعیه دادستانی کل انقلاب اسلامی انحلال حزب توده اعلام شد.

::: تلاش حزب توده برای عملیات براندازی:::

در نیمه دوم سال ۱۳۶۱، اطلاعاتی مبنی بر توطئه گسترده حزب توده برای براندازی نظام جمهوری اسلامی در اختیار مسئولان نظام قرار گرفت. البته ماهیت حزب توده از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی - و حتی از دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی - برای سران نظام مشخص شده بود؛ شناختی که از تجربه عمیق بررسی فعالیت کمونیست ها در ایران و سایر کشورهای اسلامی سرچشمه می گرفت و نسبت به سایر گروه های چپ نیز تعمیم می یافت. امام خمینی(ره) در سخنان خود بارها هوشیاری نظام از فعالیت های حزب توده را گوشزد کرده و در برابر تلاش های جریان های مارکسیستی و التقاطی که منافقانه از اتحاد با نیروهای مسلمان دم می زدند، ایستادگی می کردند. در عین حال در فاصله سال های ۱۳۶۱-۱۳۵۸، شرایط سیاسی - اجتماعی کشور به گونه ای بود که مسئولین در عین ابراز هوشیاری، می کوشیدند فعالیت رسمی حزب توده را تحمل کنند. مهم ترین عاملی که سبب فعالیت آزادانه حزب توده در چهار سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد، تاکید حضرت امام(ره) بر اصل آزادی عقیده بود. امام(ره) در آخرین روزهای اقامت خود در پاریس تاکید کرده بودند که «مارکسیست ها آزاد خواهند بود خواسته های خود را بیان کنند، اما آزادی توطئه علیه کشور را نخواهند داشت.» عامل دیگر، اعتقاد به بازسازی فکری و فرهنگی نسلی بود که در دوران حاکمیت شاه و آمریکا به فرهنگ غربی آلوده شده بود.

بر این اساس، نظام جمهوری اسلامی فعالیت آزادانه احزاب و گروه های چپ در ایران را پذیرفت. این جریانات و گروه ها اما با سوءاستفاده از حسن نیت نظام، به توطئه و آشوب روی آوردند و خیلی زود توسط مردم از صحنه سیاسی - اجتماعی کشور حذف شدند. در این میان البته حزب توده ترفند خاصی را در پیش گرفت و تلاش کرد توطئه های خود را زیر پوشش حمایت از نظام انقلابی پنهان کند.

این رویه با وجود بردباری نظام جمهوری اسلامی ادامه یافت؛ اما از آنجایی که موجودیت این حزب موجب وارد آمدن صدماتی به کیان انقلاب می شد، نهادهای انقلابی جمهوری اسلامی پرده از چهره توطئه آمیز حزب توده برانداختند و مأموریت دستگیری سران این حزب در دستورکار «واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» قرار گرفت.

::: عملیات فروپاشی نهایی:::

در ساعت ۴:۳۰ بامداد روز ۱۳۶۱.۱۱. ۱۷، نخستین مرحله عملیات مقدماتی فروپاشی حزب توده با دستگیری نورالدین کیانوری دبیر اول کمیته مرکزی حزب و همسرش مریم فرمانفرماییان فیروز، عضو هیأت سیاسی کمیته مرکزی حزب آغاز شد. در نخستین ساعات بامداد همان روز بخش مهمی از مراکز پنهانی حزب توده به تصرف نیروهای سپاه درآمد و حدود چهل نفر از چهره های برجسته حزب توده و عناصر کلیدی کمیته مرکزی و کادرهای درجه اول این حزب دستگیر شدند.

بلافاصله تخلیه اطلاعاتی این عناصر با طبقه بندی حفاظتی بالا دستورکار بعدی مقابله با حزب توده بود. با این اقدام، تلاش های احتمالی عوامل نفوذی شوروی و حزب توده و عناصر ضد انقلاب راست در سایر ارگان ها برای دستیابی به اطلاعات به دست آمده - که جزییات آن بعدها کشف شد - ناکام ماند. در فاصله کمتر از دو ماه، اطلاعات کلیدی فراوانی پیرامون عملیات پنهانی حزب توده به دست آمد و سازمان های مخفی و نظامی، شبکه های نفوذی و جاسوسی و همچنین طرح های براندازی این حزب کشف شدند. ابعاد اطلاعات کشف شده به حدی بود که کادر رهبری حزب توده تصور آن را نمی کرد و طرحی را برای جبران و جایگزینی آن پیش بینی نکرده بود.

دومین مرحله عملیات با نام «عملیات حضرت امیرالمومنین(ع)» بر مبنای اطلاعات کشف شده در مرحله نخست، در شب میلاد امام علی(ع) در هفتم اردیبهشت ۱۳۶۲ آغاز شد. در گام نخست، فرج الله میزانی مسئول تشکیلات کل، انوشیروان ابراهیمی مسئول فرقه دموکرات آذربایجان، محمدمهدی پرتوی مسئول سازمان های مخفی و نظامی، رحمان هاتفی مسئول وقت سازمان ایالتی تهران چهار عضو رهبری حزب توده که جلسه هیات دبیران را تشکیل می دادند، پس از دستگیری حجری، در ضربه اول دستگیر شدند. در این عملیات، حدود ۱۷۰ نفر از کادرهای حزبی، اعضای سازمان های مخفی و نظامی و عوامل جاسوسی و نفوذی در تهران و همچنین بیش از ۵۰۰ نفر در شهرستانها دستگیر شدند. در این عملیات همچنین حدود ۸۰ واحد خانه مخفی حزب، سه محل جاسازی شده اسلحه، شامل ۲۰۰ قبضه انواع سلاح کمری، تفنگ ژ۳، کلاشنیکف، آرپی. جی۷، تیربار و مقادیر زیادی فشنگ و نارنجک، صدها دستگاه اتومبیل و موتورسیکلت، انواع وسایل چاپ و تکثیر و آرشیوهای محرمانه حزبی و قریب به نه میلیون تومان وجه نقد به دست آمد.

حزب توده دارای قریب به ده هزار عضو و هوادارانی بود که اکثریت آنها در سازمان های رسمی حزب سازماندهی شده بودند و مستقیماً در جریان توطئه ها و اقدمات پنهانی حزب قرار نداشتند. از همین رو، تمام تلاش ها بر بازگردادن این عناصر با تکیه بر اطلاع رسانی و افشای توطئه های خیانت بار حزب توده بود. گام نخست در افشای ماهیت حزب، مصاحبه رادیو تلویزیونی تعدادی از برجسته ترین سران حزب و اعتراف صریح آنان به مشارکت در تخلفات قانونی و توطئه های پنهانی و جاسوسی بود.

::: شش تخلف حزب توده به روایت کیانوری:::

نورالدین کیانوری، دبیر اول کمیته مرکزی حزب توده در نخستین اعترافات تلویزیونی خود، تخلفات حزب توده را در شش محور بیان کرد. وی سخنان خود را این گونه آغاز کرد: «با سلام به حضور امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران من امروز می خواهم کوشش بکنم با پوزش و شرمندگی در مقابل ایشان، تخلفاتی را که حزب ما در عرض این چهار سال فعالیت در جمهوری اسلامی انجام داده آن طور که هست بیان بکنم و این تخلفات درسی باشد برای نسل جوان ما که راه درست خودشان را از راه گمراهی که ما رفتیم جدا بکنند و بتوانند در چارچوب کشور خودشان با قوانین موجود در کشور خودشان خدمت به مردم کشور بکنند و از این گمراهی که ما را به این روز و این فاجعه انداخته است دوری بجویند…

نورالدین کیانوری در بازداشت

این تخلفاتی که ما کردیم، من در شش محور عمده اینها را خلاصه کردم. البته این به این معنی نیست که ما به غیر از این شش محور عمده، تخلف دیگری نداشتیم. تخلفات دیگری هم داشتیم ولی این شش محور به نظر من عمدهترین و تعیین کننده ترین محورهای تخلفات ما بوده است:

اولین و شاید مهم ترین - به نظر من - تخلف ما عبارت است از زیرپا گذاشتن شعار عمده و اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی که به وسیله امام اعلام شد و بعدا رسمیت کامل یافت. این شعار نه شرقی نه غربی، مفهوم درستش این است که افرادی که در ایران هستند، مطابق قوانین ایران حق فعالیت آزاد سیاسی مطابق عقاید خودشان را دارند. اینها با اجتناب از هرگونه تماس با کشورهای خارجی، با نیروهای خارجی اعم از شرق یا غرب، اعم از ابرقدرت امریکا یا قدرت بزرگ شوروی.

ما این شعار را در حرف پذیرفتیم ولی در عمل به علت آن چسبندگی و وابستگی که طی چندین ده سال بین حزب ما و حزب کمونیست اتحاد شوروی برقرار شده بود، نتوانستیم خودمان را از این وابستگی خاص بکنیم و صرفا در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران، فعالیت سیاسی خودمان را آن قدری که قانون اساسی اجازه می داد، انجام بدهیم…

دومین تخلف ما مسأله سلاح است. امروز مشخص است که در روزهای بهمن[۱۳۵۷] مقدار زیادی از سلاح های ارتش به دست نیروهایی که در جریان ۲۲ بهمن شرکت داشتند، ریخته شد و از آن جمله به دست گروه هایی که تحت عنوان حزب توده فعالیت می کردند، افتاد. واقعیت این است که انقلاب بهمن را توده های وسیع مردم ایران به رهبری امام خمینی زیر شعارهای اسلامی، زیر شعار واقعی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی انجام دادند و به موفقیت رساندند و نقش گروه های کوچک سیاسی دیگر و از آن جمله ما، بسیار کوچک بوده است که اگر نبود هم انقلاب پیروز می شد. ولی بعدا ما به جای آن که این واقعیت را عمیقا درک بکنیم و بفهمیم که چه در کشور ما رخ داده است، نتوانستیم درک کنیم و در همان چارچوب وابستگی ها باقی ماندیم و از آن جمله در مورد سلاح وقتی امام دستور دادند که سلاح ها همه تحویل داده شود به مقامات جمهوری اسلامی و به کمیته ها، به جای آن که این دستور را اجرا کنیم، ظاهرا[به اعضا و هواداران] دستور دادیم[که سلاح ها را تحویل دهند] ولی بالواقع مقداری را نگه داشتیم، مقداری را جاسازی و مقداری را مخفی کردیم و با این کار تخلف بزرگی را انجام دادیم. من که در بازجویی هم گفتم که اگر تا قبل از تجاوز عراق، نگهداری این سلاح ها فقط یک تخلف بزرگ و خیلی شدیدی می توانست باشد، از آن تاریخ قطعا خیانت است؛ چون این سلاح ها برای جبهه ضرورت داشت. از این جهت من خودم را مسئول میدانم.

سومین و یکی از عمده ترین مواد تخلف ما، تخلف از اعلامیه ده ماده ای دادستانی کل انقلاب بود. به نظر ما این اعلامیه عبارت بود از یک رحمت بزرگی که از طرف امام نسبت به گروه ها و گروهک ها انجام می گرفت. این رحمت و بخشش بزرگی بود. ایشان دستور دادند که هرکس هر کاری کرده به جای خودش، از این تاریخ دسته ها بیایند سازمان های مخفی خود را منحل کنند، سلاح هایی که دارند تحویل دهند و به کار سیاسی بپردازند. اعلامیه فوق العاده پر ارج و پر ارزش بود و ما قدر آن را درک نکردیم و این به واسطه همان خواص حزب ما بود و به جای این که سازمان مخفی خود را که تا آن وقت هنوز وسعتی نداشت منحل کنیم، آن را تقویت کردیم. عده ای از افراد را به آن جا اضافه کردیم و این سازمان را تبدیل کردیم به یک سازمان مخفی که کارش عبارت بود از جمع آوری اطلاعات، تا حد اطلاعات جاسوسی؛ به این ترتیب ما یک اشتباه و خطای بزرگی را انجام دادیم که قابل مجازات است.

چهارمین محور در خطای ما مساله افسران است. امام اعلام کردند که نیروهای مسلح باید از برخوردهای احزاب سیاسی برکنار باشند و واقعا در جهت حاکمیت جمهوری اسلامی عمل بکنند، نه این که براساس میل سیاسی حزب خودشان عمل کنند. و این دستور درستی بود و ما با کمال تأسف باز هم به همان علت های گذشته این دستور را زیرپا گذاشتیم. آن وقت عده ای از افسران به وسیله دوستان خود با حزب تماس می گرفتند و به طور متشکل کاری انجام نمی دادیم، ولی از آن پس ما این افسران را از آن شکل پراکنده ای که در داخل شبکه عادی حزبی بودند، جدا کردیم و وصلشان کردیم به شبکه مخفی و برایشان در شبکه مخفی یک جریان مشخصی به وجود آوردیم که منظم تر از سابق شد و وسیله ای شد برای گرفتن خبر و در مواردی هم انتقال این خبر به مقامات شوروی؛ یعنی همان کاری که سابقا گفتم. به نظر ما این خود یک خیانت به جمهوری اسلامی بوده است، مثل موارد مشخص قبلی که من گفتم.

محور پنجمی که من به طور مهم تشخیص می دهم، برخورد ما هست با قانون پاکسازی تصویب شده از طرف مجلس شورای اسلامی. حق هر حاکمیتی است که افرادی که سیاست آن حاکمیت را نمی پذیرند، در مقامات مسئول مملکتی و بالطبع مقامات انتظامی باقی نگذارند. در عین حال که اسم حزب توده ایران صریحا برده نشده است، ولی به طور تلویحی گفته شده که افراد وابسته به حزب توده ایران یا به احزاب وابسته به خارج - که مقصود همان حزب توده بوده - اینها می بایست در دستگاه دولتی فرهنگ، دانشگاه و بعضی مقامات و به ویژه از مقامات انتظامی تصفیه شوند.

این قانون کاملا به حق است، هیچ گونه ایرادی به آن نمی شود گرفت. حق جمهوری اسلامی است که چنین قانونی بگذارد و عملی کند. ما به جای این که این را بپذیریم و افراد را آزاد کنیم از عضویت حزب توده ایران و یا به آنها بگوییم که خودشان را معرفی کنند و بگویند که عضو حزب توده ایران هستند، اگر مقامات مجاز می دانند که بمانند و به کارشان ادامه بدهند. اما اینها با توسل به دروغ و ریا و با هدایت ما درصدد برآمدند تا عضویتشان را به حزب توده ایران تکذیب کنند تا همان مقامات خودشان محفوظ بماند. ما سعی کردیم که با افراد مختلفی در دستگاه تماس بگیریم. خلاصه افراد نفوذی خود را به جاهای حساس تری بنشانیم و یا این که افراد تازه ای را برای تماس با حزب جلب بکنیم که این عبارت است از همان کار نفوذی که محکوم شده است از طرف جمهوری اسلامی ایران.

ششمین محوری که من بازهم به عنوان یکی از خطاهای بزرگ قائل هستم، عبارت است از این کاری که ما اخیرا شروع کرده ایم و آن عبارت است از کوشش برای پیدا کردن راهی برای عبور از مرز؛ عبور غیرقانونی از مرز در درجه اول. البته این برای بیرون بردن عده ای از کادر رهبری حزب بود، برای این که ما احساس می کردیم که حزب زیر ضربه قرار خواهد گرفت. به علت همین تخلفاتی که انجام داده و در یک مورد هم که من می خواستم استفاده بکنم برای یک مشورتی به خارج بروم و این هم یکی از آن گناهان بزرگ و کبیره بود…»

شش تخلف حزب توده از زبان کیانوری
سیاست گزینشی در مورد شعار(نه شرقی نه غربی) به نفع شوروی
جمع آوری سلاح و تشکیل سازمان های مخفی
تخلف از اعلامیه ۱۰ ماده ای دادستانی کل انقلاب مبنی بر تحویل سلاح و انحلال سازمان های مخفی
نفوذ در افسران و سازماندهی آنها
برخورد با قانون پاکسازی تصویب شده توسط مجلس
کوشش برای پیدا کردن راهی برای خروج از مرزها

::: اطلاعیه دادستانی انقلاب درباره انحلال حزب توده:::

هم زمان با اعترافات صریح اعضای حزب توده و بر مبنای اسناد و مدارک به دست آمده از توطئه ها و خیانت های حزب توده، دادستانی کل انقلاب اسلامی در پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۲ با صدور اطلاعیه ای رسمی، انحلال حزب توده را اعلام کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم

ومکروا و مکروالله والله خیر الماکرین

بار دیگر دست خدا از آستین حزب الله به درآمد و همان طور که بارها شاهد پیروزی این امت محروم بر اجانب بوده ایم، این بار نیز یکی دیگر از جریانات خائن به اسلام را رسوا ساخت. در پی دستگیری سردمداران حزب منفور توده و اقاریر صریح آنان مبنی بر توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و براندازی به شرح ذیل:

۱. جاسوسی به نفع بیگانگان

۲. سرقت و نگهداری اسلحه و مهمات جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران

۳. رابطه با گروهک های محارب

۴. اخلال در کارخانجات و مراکز تولیدی و صنعتی کشور

۵. نفوذ در سازمان ها، ادارات، نهادهای انقلابی و مراکز نظامی و انتظامی

دادستان کل انقلاب اسلامی بنابر اصول ۹،۳۴ و ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به موجب این اطلاعیه، حزب توده را منحل اعلام داشته و هر نوع فعالیتی به نفع آن را غیرقانونی و عملی ضدانقلابی محسوب می کند. بنابراین به کلیه اعضا و هواداران این حزب اخطار می شود در تهران از تاریخ ۱۳۶۲.۲. ۱۷ لغایت ۱۳۶۲.۲. ۲۵ به اطلاعات دادسرای انقلاب اسلامی مرکز، واقع در لونا پارک و در شهرستان ها از تاریخ ۱۳۶۲.۲. ۲۵ الی ۱۳۶۲.۳. ۲۵ به دادستانی های انقلاب اسلامی آن شهرستان ها مراجعه و ضمن ارائه اصل شناسنامه، دو نسخه فتوکپی شناسنامه و سه قطعه عکس جدید، خود را معرفی و پس از تکمیل فرم مربوطه مرخص شوند.

بدیهی است کسانی که پس از انقضای مهلت مذکور خود را معرفی نکرده باشند، به عنوان ضدانقلاب و توطئه گر علیه نظام جمهوری اسلامی تحت پیگرد قرار گرفته و مطابق قوانین دادگاه های انقلاب اسلامی به کیفر خواهند رسید.

دادستان کل انقلاب اسلامی

وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز، بر مبنای اسنادی که در زمینه رابطه جاسوسی عوامل حزب توده با عوامل اطلاعاتی سفارت شوروی به دست آمده بود، نسبت به اخراج ۱۸ عضو سفارت شوروی از ایران مبادرت ورزید.

در پی این اقدامات، تشکیلات گسترده حزب توده به سرعت فرو پاشید و اکثریت کادرها و اعضای آن با معرفی خود به مراکز انتظامی و قضایی کشور دستور مندرج در اعلامیه دادستانی کل کشور را عملی ساختند.

با دستگیری رهبران حزب توده و انحلال آن، به عمر حزبی که طی ۴۱ سال موجودیت خود به عنوان ستون پنجم و کارگزار ابرقدرت شرق از خیانت به منافع مردم و میهن اسلامی و به انحراف کشانیدن جوانان فروگذار نکرده بود، پایان داده شد. با فروپاشی این حزب، استوانه اصلی مارکسیسم در ایران درهم شکست و به حق می توان مرگ سیاسی حزب توده را مرگ مارکسیسم در ایران دانست.

::: چرا انحلال حزب توده مهم است؟:::

فروپاشی حزب توده به حیات ستون پنجم شوروی در ایران پایان داد و کانال اصلی سیاست مداخله جویانه و کودتاگرایانه روس ها را مسدود ساخت.

اگر فعالیت حزب توده ادامه می یافت، با گسترش شبکه نظامی - اطلاعاتی و نفوذی که در نهادها و ارگان های جمهوری اسلامی ایران برای خود فراهم می کرد، در شرایط داخلی و بین المللی مساعد، زمانی که عوامل و زمینه های براندازی طبق تحلیل های حزب توده و شوروی فراهم می شد، به عملیات براندازی کودتاگرایانه علیه نظام جمهوری اسلامی دست می زد. این توطئه چه بسا در یک مقطع حساس و بحرانی سیاسی - اجتماعی می توانست به شکل تصرف یک نقطه بی اهمیت و دورافتاده کشور، تشکیل یک دولت مستقل مارکسیستی در آن و سپس دعوت «ارتش سرخ اتحاد شوروی» اجرا شود و بدین سان عملیات کودتا و براندازی با اشغال نظامی تکمیل گردد.

حزب توده نقش زائده «کا. گ. ب» ارگان جاسوسی شوروی را در ایران ایفا می کرد و از طریق شبکه وسیع حزبی، شاخه های «کا. گ. ب» را به ادارات، محلات، مدارس و حتی خانه ها و خانواده ها گسترانیده بود. عملیات فروپاشی حزب توده به فعالیت جاسوسی عوامل «کا. گ. ب» در ایران پایان داد و بساط حزب توده را برچید و ضربه اطلاعاتی سهمگینی را بر ابرقدرت شرق وارد ساخت.

وجود حزب توده همچنین بهانه مناسبی برای غرب، عوامل داخلی آن و جریانات، نهضت ها و انجمن های غرب گرا و لیبرال بود تا با دمیدن در بوق خطر «حزب توده» و «خطر شوروی»، در راه اقدامات بنیادی دولت جمهوری اسلامی و اجرای طرح های آن سنگ اندازی کنند و بکوشند تا با برجسته کردن حزب توده، بر عملکردهای خود سرپوش بگذارند و با برچسب توده ای و شرق گرا، علیه افراد و نهادها سمپاشی نمایند. فروپاشی حزب توده، حقانیت شعار نه شرقی و نه غربی را نشان داد و این سلاح تبلیغاتی را از چنگ غرب و عوامل آن در داخل کشور درآورد.

حزب توده در طول چهار سال فعالیت خود در جمهوری اسلامی ایران، عامل ایجاد نارضایتی های اجتماعی و اقتصادی بود و می کوشید با دامن زدن به مشکلات اجتماعی و اقتصادی، از نارسایی ها و کاستی ها به نفع خود سوءاستفاده کند، انواع ترفندها را برای ایجاد نفاق و تعارض در میان مسئولین طراحی و به اجرا گذارد و اتهامات و شایعات را علیه نهادها، مسئولین و شخصیت ها بپراکند. با فروپاشی حزب توده به حیات این عامل منفی و غده سرطانی نیز پایان داده شد.

::: توابین توده؛ از جلال آل احمد تا احسان طبری:::

در این میان البته افرادی هم بودند که در میانه راه یا پس از محرز شدن خیانت حزب توده، از این گروه جدا شدند. توابین گروه معروف به ۵۳ نفر و مشخصا حزب توده را در دو گروه متفاوت باید بررسی کرد. دسته نخست کسانی هستند که در طی فعالیت شان در برخورد با حوادثسیاسی - اجتماعی به ماهیت کمونیستی حزب پی برده و راهشان را تغییر دادند؛ مانند جلال آل احمد که در حوادثمربوط به امتیاز نفت شمال از حزب خارج شد و به مذهب روی آورد و آثار گران بهایی از خود به جا گذاشت و احسان طبری به عنوان یکی از شناخته شده ترین اعضا و تئوریسین های حزب. دسته دوم اما بعد از انحلال حزب در مسیر بازجویی ها و بحثهای صورت گرفته زمانی که فهمیدند دیگر راهی برای فرار نیست، به انحرافی بودن و واهی بودن این جریان اعتراف کردند. پس از انحلال حزب، بسیاری از رهبران و اعضای فعال حزب به نوشتن خاطرات خود پرداختند که بررسی این گفته ها از واقعیات و اهداف حزب توده به عنوان عامل(کا. گ. ب) و جاسوس شوروی پرده برمی دارد.

جلال آل احمد

احسان طبری

در جریان اعترافات هرکس از واقعیتی پرده برمی داشت و اظهار ندامت می نمود که مهمترین این افراد عبارتند از: محمدعلی عمویی، منوچهر بهزادی، مهدی کیان، علی گلاویژه، حسین جودت، رضا شلتوکی، مهدی پرتوی، کیانوری و تعدادی دیگر.

منابع:

۱. خاطرات نورلدین کیانوری، انتشارات روزنامه اطلاعات

۲. ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان

۳. حزب توده از شکل گیری تا فروپاشی(۱۳۶۸-۱۳۲۰)، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

۴. سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی

انتهای پیام /

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار