پیروانی: شاید اگر در فجر می ماندم سقوط نمی کرد / ۱۱ سال به چنین سرنوشتی دچار نشدیم

غلامحسین پیروانی در گفت وگو با خبرنگار ورزشیخبرگزاری فارس، در خصوص سقوط فجرسپاسی به لیگ دسته اول و شرایط این تیم که خودش در ابتدای فصل برای حضور در لیگ برتر تیم را بسته بود صحبت هایی را انجام داد که در زیر می خوانیم؛

فارس: فجرسپاسی روز گذشته مقابل پیکان شکست خورد و به لیگ دسته اول سقوط کرد. به نظر شما علت این موضوع چه چیزی بود؟

من نزدیک ۱۰ سال با این تیم کار کردم، نمی خواهم انتقاد بی موردی انجام دهم و بگویم شاید اگر من بودم تیم را نگه می داشتم. می گویم اگر من هم بودم شاید این اتفاق رخ می داد. فجرسپاسی همیشه خروجی خوبی داشته اما ورودی در این تیم بسیار کم بوده است. من در ابتدای فصل سرمربی این تیم بودم و با قرعه دشواری روبه رو شدیم که باید روبه روی تیم های استقلال، پرسپولیس، نفت، فولاد و تراکتورسازی بازی می کردیم. از ۶ بازی ۴ امتیاز گرفتیم که پس از آن دیدم شرایط سکوها مناسب نیست و باشگاه هم حمایت نمی کند و رفتم.

فارس: چه اتفاقی افتاد که از فجر رفتید؟ فکر نمی کنید اگر تغییر و تحولاتی رخ نمی داد همچون سال های گذشته این تیم می توانست در لیگ برتر بماند؟

من وقتی دیدم در سکوها شعارهایی داده می شود که در شان و شخصیت خودم و خانواده ام نیست تصمیم گرفتم از تیم بروم. باشگاه هم حمایت لازم را نکرد. در ابتدای فصل من سه مهره کلیدی خواستم که جعفری با صداقت به من گفت ما پول این بازیکنان را نداریم. رجب زاده، رضا خالقی و روح الله عرب را می خواستم اما باشگاه با این موضوع موافقت نکرد و این بازیکنان را نگرفت. تیم داری مثل کشاورزی می ماند که باید خوب زمین را شخم بزنیم، خوب آبیاری کنیم و خوب درو کرد.

فارس: به هر حال شما ۱۱ سال در کنار این تیم بودید.

زمانی که سکوها مسموم باشد فایده ای ندارد که من در تیم بمانم. همه چیز پول نیست و ارزشی برایم ندارد که به خاطر آن تن به هر چیزی بدهم. من ۱۱ سال در این تیم کار کردم و خدا کمک کرد و هیچ گاه به چنین سرنوشتی دچار نشدیم. البته نمی خواهم بگویم تقصیر یاوری است او هم مقصر نیست. او حق استادی و شاگردی بر من دارد اما باید جایی که کار می کنم مرا بخواهد. آنقدر خودخواه نیستم که بگویم اگر من در تیم بودم می توانستم نتیجه بگیرم اما شاید اگر حمایت شده بود شرایط متفاوت بود. البته یاوری هم مربی کوچکی نیست.

فارس: تیم بازیکن سازی همچون فجرسپاسی حالا باید در لیگ دسته اول بازی کند و حتی احتمال آن می رود که مسئولان نخواهند تیم داری کنند. چه کاری باید کرد این تیم به سرنوشت برق شیراز دچار نشود.

همانطور که می گویید فجر تیم بازیکن سازی بود بازیکنانی چون رحمتی، اکبرپور، معدنچی، سوشا مکانی، رجب زاده و… را به فوتبال ایران معرفی کرده اما همانطور که گفتم این تیم پولی ندارد. شما ببینید سایر باشگاه ها هزینه ۲۰-۳۰ میلیاردی می کنند و بعد هم می گویند ما پول نداریم. با ۴-۵ میلیارد که نمی توان تیم داری کرد. بازیکنان فجر ۳۰-۴۰ درصد قرارداد خود را دریافت کردند و بقیه پول بازیکنان را هم باشگاه ندارد. جعفری یک نفره نمی تواند کاری کند. او آدم عاشق و پاکی است اما تنهایی به جایی نمی رسد. واقعا حیف شد که فجر به لیگ دسته اول سقوط کرد. هم اکنون هم معلوم نیست این تیم قصد تیم داری دارد یا خیر. شنیدم مدیرعامل باشگاه روز گذشته گفته که مسئولان نمی خواهند تیم داری کنند. امیدوارم این اتفاق رخ ندهد. فجرسپاسی در لیگ دسته اول بماند تلاش خود را می کند راهی لیگ برتر شود اما اینکه تیمی نداشته باشد شرایط خوبی را به وجود نمی آورد.

فارس: اگر بار دیگر پیشنهاد سرمربیگری فجرسپاسی به شما داده شود، این سمت را می پذیرید؟

خیر. سال خیلی بدی را سپری کردم. شخصیت من اینگونه نیست در هر جایی کار کنم. برنامه به گونه ای بود که نمی خواستن از من حمایت کنند.

فارس: فکر می کنید فجرسپاسی بتواند بار دیگر به عرصه فوتبال بازگردد؟

چرا که نه. این تیم می تواند با بها دادن به بازیکنان امیدش نتایج خوبی بگیرد. تیم امید فجرسپاسی قهرمان شده است و با استفاده از آنها می توان شرایط را بهبود بخشید.

فارس: یک سؤال غیرفوتبالی داشتم. اتفاقاتی برای برادرزاده شما در شنا رخ داده که باعثشده از تیم ملی کنار گذاشته شود. در این باره توضیح می دهید؟

این موضوع به اختلافی که بین کشتکار سرمربی تیم ملی و برادر من به وجود آمد مربوط می شود. برادرم از خانواده ماست و آدم خودخواهی نیست که بگوید حتما من باید سرمربی تیم ملی باشم. در روزنامه ها به ناحق در این باره نوشتند و او را فرد خودخواهی معرفی کردند. در حالی که اینگونه نبود و چون پسرش در کنار او حضور داشته قصد داشته تمرین ها و برنامه هایش را پیگیری کند. همچنان که با موفقیت هم صورت گرفت و توانست سهمیه A المپیک را کسب کند. حالا اگر اختلافی هم هست چرا سر جوان مردم خالی می کنند. به قول معروف می گوید «گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری». این موضوع خیلی می تواند راحت تر حل و فصل شود. نباید با سرنوشت یک جوان به این راحتی بازی کرد.

انتهای پیام / خ