|
|
کدخبر: ۱۷۱۷۳۷

پرویز شیخ طادی با بیان اینکه شاید رواج سینمای بی رمق، ضدداستان و ضدقهرمان، ترفندی سیاسی اقتصادی از سوی هالیوود برای ضربه به سینمای ملل دیگر است، گفت: چیزی که از سواحل سینمای کن و اروپا عاید سینمای ما شد، یک فاجعه بود.

گروه فرهنگی مشرق- پرویز شیخ طادی کارگردان سینمای ایران، درباره نقش قهرمان در سینمای ایران، یادداشتی به این شرح نوشت.

سینمای عاری از قهرمان و جبرمحور کنونی ناشی از الگو گیری سینمای ما از سینمای اروپاست یعنی سینمای کن؛ سینمای کن و اروپا تقریبا سینمایست که قهرمان ندارد؛ بلکه شخصیتهای افسرده؛ منفعل و درمانده هستند که ما آنها را قهرمان تصور میکنیم؛ سینمایی که انسان در آن اصالت ندارد و تنها چرخ دنده ایست از یک مجموعه چرخ دنده های خالی از اراده و تابع جامعه جهانی؛ درحالیکه انقلابات نظری؛ مادی؛ فلسفی؛ هنری و اجتماعی ابتدا از صاحب یک اراده محکم و پویا آغاز گردیده و همواره در سرگذشت آنها می بینیم چگونه با جامعه وقت خویش به مبارزه برخواسته و جهان را تحت تاثیر خود قرار داده و منشا تغییرات اساسی شده اند؛ قهرمانی که حتی در محیط کوچک خود؛ در یک سلول؛ درخانواده؛ درکارگاه؛ شغل و درخود خود… قهرمان است؛ حال نگاه میکنیم به سینمای اروپا و خودمان؛ این شخصیتهای قهرمان نما درواقع توان تغییر در خود را نیز از دست داده اند چه رسد به جامعه پیرامون.

این ویژگیها بعنوان ارزش و هنر به سایر فیلمسازان جویای نام و محجور وطن و حتی مدیران فرهنگی و دولتها القا شد و متاسفانه بمرور تبدیل به یک جریان فکری و سلیقه گردید.

این سینما طبعا مورد استقبال عام قرار نمی گیرد؛ زیرا انسان درعمل خودرا صاحب اختیار وموثر می یابد و با این آثار دچار تضاد ماهویست؛ همه انسانها از شخصیتهای بی اراده و ضعیف متنفرند.

درزندگی ترسیم شده توسط سینمای اروپا داستان و قصه گویی نیز معنا پیدا نمی کند زیرا شخصیت با اراده ای موجود نیست که از موانع عبور کند و قصه های زندگی را خلق کند.

سرنوشت نهایی این شخصیتها درفیلم تسلیم است و تن به تحمیل و تحمل می دهند؛ و این همان خصلت هایی است که می بایست به جهان بویژه جهان سوم و درحال توسعه القا نمود؛ تا ریشه پویایی و تغییر را بخشکاند و تسلیم محض شرایط موجود نماید؛ یک مصرف کننده بی آزار که باید ذائقه فطریش را برای پذیرش محصول تحمیل شده دراختیار غیر قرار دهد؛ درصورتیکه قهرمان شخصیتیست پویا؛ دربرابر ستم و زورگویی و حق کشی می ایستد؛ خطا دارد اما خطا پیشه نمیشود؛ دائم در حرکت است؛ به ذائقه و سلیقه خویش احترام میگذارد؛ گاهی خاکستریست اما سفیدی شخصیتش دراثر حرکت و عبور از موانع بر سیاهیش غالب می گردد؛ اگر سینما و هنرهای نمایشی و حتی موسیقی که معتقدم موسیقی نیز قهرمان دارد و تولید اراده میکند؛ اگر از سکون و ایستایی و خفتگی اراده خارج گردند روح حرکت را در کالبد خود و جامعه جاری می سازند.

درمقابل سینمای امریکا تلاش میکند داستان گو و قهرمان محور باشد تا بازار جهان را همچنان درقبضه خود نگه دارد؛ گاهی تردید میکنم؛ شاید رواج سینمای غیر قابل تحمل و بی رمق و ضد داستان و ضد قهرمان ترفندی سیاسی اقتصادیست از سوی هالیوود برای کوتاه نگه داشتن قد و قواره سینمای سایر ملل و اجرای آن را به برخی جشنواره ها سپرده.

چیزی که از سواحل سینمای کن و اروپا عاید سینمای ما شد یک فاجعه بود؛ یک زشت شناسی را جای زیبایی شناسی نشاند؛ یک کالبد مرده؛ یک ربات بی روح و خسته بجای انسان زند.

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار