|
|
کدخبر: ۱۷۱۸۳۱

پرونده «خشت کج» / قدیری ابیانه در گفت وگوی تفصیلی با تسنیم:

خبرگزاری تسنیم: قدیری ابیانه گفت: انگلیسی ها برای گرفتن امتیاز نفت ایران با این این عبارات که نفت بدبو است، به ثمن بخس نفت ما را می خریدند، به تدریج ایرانی ها به پول نفت عادت کرده و وابسته شدند و انگلیسی ها اینگونه فرهنگ کاهلی را در ایران رواج دادند.

به گزارش خبرنگار اقتصادیخبرگزاری تسنیم، محمدحسن قدیری ابیانه، دارای دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار و عضو نظام مهندسی، سفیر سابق ایران در مکزیک واسترالیا، کارشناس عالی وزارت امور خارجه از جمله شخصیت هایی است که دیدگاه های خاصی درباره اقتصاد ایران دارد، وی اگرچه تحصیلات خود را در علوم استراتژیک به پایان رسانده و تجربه های اجرایی متعددی در وزارت امور خارجه داشته، ولی سال های متوالی در زمینه اقتصاد ایران و وابستگی آن به درآمدهای نفتی و راه ها برون رفت از این وابستگی، مطالعه و تحقیق کرده است.

اصلاحات ساختاری در اقتصاد و همچنین نگاه ویژه به فرهنگ مردم ایران از جمله موضوع هایی است که وی همیشه بر آن تأکید داشته است. مطالعات مفصل وی در زمینه مصرف گرایی ملت ایران، نگاه و رویکرد ویژه ای را برایش به ارمغان داشته است که بخشی از آن را در گفت وگوی پیش رو با خبرنگار اقتصادی تسنیم می خوانید:

هدف از ملی شدن صنعت نفت چه بود؟ اساسا این رویداد چه مفهومی دارد و چه هدفی را دنبال می کرده است؟ خودکفایی و عدم وابستگی صنعت نفت است؟ اصلا آیا در دنیا امروز ملی شدن معنی دارد؟ چرا برخی معتقدند که ملی شدن زود اتفاق افتاد؟
در باره ملی شدن صنعت نفت باید به این موضوع توجه کنیم که ملی شدن به دو معنی به کار برده می شود؛ در معنی نخست ملی شدن صنعت نفت، این موضوع به ذهن می رسد که غیردولتی شدن مد نظر بوده است، یعنی صنعت نفت کشور در فرآیندی خصوصی شود. ولی در معنی دوم ملی شدن، این موضوع به ذهن متبادر می شود که صنعت نفت متعلق به آحاد ملت ایران باشد.
در این زمینه باید تأکید کنم که هم اکنون نیز نفت و همه منابع خدادادی دیگر در این سرزمین، اگرچه در اختیار دولت است، ولی دولت به عنوان کارگزار و نماینده مردم مدیریت توسعه و بهره برداری از این منابع را دنبال می کند، از این دیدگاه می توان پذیرفت که نفت ملی و متعلق به مردم است و دولت به عنوان نماینده اقشار مختلف مردم درآمدهای حاصل از فروش آن را به صورت های مختلف هزینه می کند.
حال موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که آیا دولت ها به عنوان نماینده مردم چه در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن، درآمدهای نفتی را به خوبی و آنچنان که باید و شایسته است در راستای منافع ملت هزینه کرده اند یا خیر؟
در رابطه با سیاست ها و روش های هزینه درآمدهای نفتی در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی که مقاله ها و سخنرانی های بسیاری موجود است و بسیاری به این موضوع باور دارند که این حکومت منابع مالی حاصل از نفت را در مسیر منافع ملی ایران هزینه نکرد.
اما در دوران شکل گیری جمهوری اسلامی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت کاملا فرق می کند. در این دوران، ملی شدن نفت به معنای خاص کلمه را شاهد هستیم؛ به این مفهوم که دولت ها منابع حاصل از فروش نفت خام را در چارچوب منافع و مصالح ملی هزینه کردند، ولی این موضوع نیز به صورت بی نقص نبوده و انتقادهایی به شیوه عملکرد و تصمیم گیری ها در این چارچوب قابل تبیین است.

این انتقاد ها چیست و بیشتر معطوف به کدام قسمت از عملکردها و تصمیم گیری ها می شود؟
به نظر من مشکل و معضلات امروز جامعه بیشتر معطوف به مسائل فرهنگی است و به طور خاص به نوع نگاه مردم و دولتمردان به صنعت نفت برمی گردد. برای بیان بهتر موضوع اجازه دهید بحثرا این طور بگویم؛ در طول تمامی این سال ها چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تعریف ملی شدن صنعت نفت در ایران برای تک تک مردم به گونه ای تبیین شده است که مردم از همه دولت ها پول نفت و یا سهم خود از پول نفت را مطالبه می کنند.
به این معنی که تمامی ایرانیان از فقیر و غنی معتقدند چون نفت ایران ملی است پس باید دولت ماهانه و یا سالانه این پول را در میان ۷۰ میلیون جمعیت به مساوی تقسیم کند. حال وقتی از مردم بپرسیم که به نظر شما سهم هر ایرانی از درآمدهای نفتی چقدر است، به طور میانگین رقمی در حدود یک تا یک میلیارد تومان را برای هر ماه بیان می کنند.
توجه کنید این ذهنیت مردم ایران از صنعت نفت و درآمدهای نفتی است که بر اساس تحقیق علمی در دوره ای خاص برای من به دست امده است.
حال اگر به صورت واقعی درآمدهای نفتی کشور را در اوج تولید و فروش در نظر بگیریم عمق فاجعه بیشتر نمایان می شود.
برای نمونه در سال ۱۳۹۱ بودجه کشور رقمی در حدود ۶۱ هزارمیلیارد تومان برای درآمدهای نفتی در نظر گرفته شده بود که رقمی بسیار بزرگ و برای اولین بار در طول تاریخ کشور بود. حال اگر این رقم را بر جمعیت ایران یعنی ۷۷ میلیون نفر و برای ۱۲ ماه سال تقسیم کنید سهم هر ایرانی ۶۷ هزار تومان خواهد شد.
حال این رقم با رقمی که بسیاری از مردم در ذهن خود تصور می کنند را مقایسه کنید به نظر بنده مشکل اساسی امروز کشور در همین نکته است. یعنی توقعی که در ذهن بسیاری از مردم از نفت به وجود آمده و متاسفانه در طول این ۳۰ سال از سوی بسیاری از مسئولان و مدیران نیز تشویق و تقویت شده است.

به نظر می رسد وابستگی اقتصاد به نفت بیشتر عوامل غیراقتصادی دارد و بیشتر به ساختار قدرت در دولت ها وابسته است. دولت ها چون غیر از نفت ابزار دیگری برای جلب رأی مردم ندارند، از این رانت استفاده می کنند. نظر شما چیست؟
بله دقیقا. بیایید بدون تعارف صحبت کنیم، ملت ایران ملت تنبلی است و متاسفانه به این تنبلی و کاهلی عادت کرده است، موضوع برای امروز نیست.
تنبلی ملی در ایران سابقه تاریخی دارد. البته این ویژگی در دوره ای از سوی کشورهای استعماری به ویژه انگلیس در ایران تشویق شد. در ابتدا که نفت در ایران کشف شد، انگلیسی ها برای گرفتن امتیاز آن تنها با این این عبارات که نفت ماده ای بدبو است و استفاده از آن سخت و دشوار است به راحتی و ثمن بخس نفت ایران را خریداری کردند و در ازای آن به دولت ایران مبالغی پول به صورت سالانه می پرداختند.
به تدریج ایرانی ها به پول نفت و فروش آن عادت کرده و وابسته شدند در این میان به موازات این روند تاریخی انگلیسی ها و کشورهای استعمارگر به دنبال تقویت فرهنگ کاهلی و تنبلی در میان مردم ایران بودند تا فرهنگ کار به صورت کلی از ایران رخت بربندد.
به تدریج با کمرنگ شدن فرهنگ کار، فرهنگ مصرف گرایی در کشور شکل گرفت و مردم در مسیر مصرف کالاهای ساخته شده غرب ترغیب شدند. نتیجه این روند این گونه شد که ایرانی ها از یک طرف نفت می فروختند و از طرف دیگر پول نفت را به کشورهای غربی باز می گرداندند تا کالاهای تولیدی آنها را خریداری کننند. این وضعیت متاسفانه تا به امروز نیز وجود دارد.
این روند اگرچه در ۳۰ سال گذشته کاهش یافت، ولی هنوز هم کلیت آن باقی است و درآمدهای نفتی ما در طول این سال ها صرف خرید و واردات کالاهای لوکس خارجی شده است هم اکنون خیایان های تهران و شهرهای بزرگ ایران جولانگاه خودروهای گران قیمت خارجی است خودروهایی که با پول نفت وارد کشور شدند.
و در این میان رسانه ها ما نیز نه تنها فرهنگ مصرف گرایی را تبلیغ می کنند که در کنار آن دائما مطالبه گری مردم را دامن می زنند. مطالبه گری که دولت تنها و تنها پاسخگوی آن است چون درآمد نفت در اختیار دولت است. دولت های نیز همانطور که شما بیان کردید برای ماندن در کرسی قدرت و جلب نظر و رای مردم مجبورند به نوعی به این مطالبات پاسخ دهند و این گونه است که امروز کشور در دور تسلسل بیهوده و بسیار ویرانگری درگیر شده است.

* کشوری که در ۱۵ روز ۱.۵ میلیارد لیتر بنزین می سوزاند، توسعه پیدا نمی کند

چرا ۶۰ سال پس از ملی شدن نفت، نفت از اقتصاد جدا نشده است؟ درآمد جایگزین برای جدا کردن اقتصاد از وابستگی به درآمدهای نفتی چیست؟
این که چرا بعد از ۶۰ سال پس از ملی شدن صنعت نفت اقتصاد ایران هنوز هم وابسته به درآمدهای فروش آن است تنها به دلیل ضعف های فرهنگی است. متاسفانه ملت ایران در طول این سالها عادت کرده است که کار نکند و کار نکردن در ایران موضوعی کاملا طبیعی است در تمامی کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای در حال توسعه مانند مالزی، اندونزی، ترکیه این مردم هستند که با کار خود و پرداخت مالیات هزینه های دولت را پرداخت می کنند ولی در ایران دولت هزینه های زندگی مردم را می دهد.
این موضوع دلایل مختلف دارد برای نمونه به این موضوع توجه کنید در قانون اساسی جمهوری اسلامی بیان شده است که تحصیل برای همه افراد جامعه رایگان است حال معنی رایگان بودن آیا به این معنی است که معلمان و کارمندان آموزش پرورش نیز به صورت رایگان باید کار کنند.
بنابراین در کشورهای دیگر منابع تامین حقوق معلمان از مالیات مردم تامین می شود، ولی در ایران این هزینه ها را پول نفت تامین می کند.
شاید هیچ موضوعی به اندازه موضوع میزان ساعت کاری در ایران در قیاس با کشورهای دیگر وضعیت ایران را به خوبی به تصویر نکشد. میزان ساعت کار مفید در ژاپن هشت و در کره جنوبی ۹.۵ ساعت در روز است، این زمان در ایران به سختی به ۲۲ دقیقه در روز می رسد.
حال با حسابی سرانگشتی می توان دریافت که یک فرد ژاپنی در عرض یک سال به اندازه ۲۴ سال یک فرد ایرانی و یک فرد کره ای به اندازه ۲۶ سال یک ایرانی کار می کند.
کارمند ایرانی بر اساس کار ۲۲ دقیقه ای در هر ۲۴ ساعت در کل ۳۰ سال خدمتش کمتر از یک سال و نیم کار مفید برای کشورش انجام می دهد. حال باید پرسید آیا با چنین وضعیتی می توان از درآمدهای هنگفت نفتی چشم پوشید.
در این چارچوب باید گفت هیچ درآمد جایگزینی برای درآمدهای نفتی در حال حاضر وجود ندارد، زیرا ایرانیان به دلایل مختلف به ویژه فرهنگی، دچار تنبلی و کاهلی هستند و این وضعیت نمی تواند به راحتی جایگزینی برای درآمدهای نفتی ایجاد کند.
برای یک بار به صورت دقیق به میانگین ساعت کاری ایرانیان و حجم تعطیلی های رسمی تقویم نگاهی بیندازیم. اینکه می گویید درآمدی جایگزین برای درآمدهای نفتی چیست، سوال خوبی است و پاسخ بنده این است که هیچ.
در تمامی دنیا روال معمول این گونه است که مردم در طول سال با جدیت کار می کنند و درآمد کسب می کنند و مالیات خود را به دولت می پردازند و دولت از طریق این مالیات ها کشور را اداره می کند ولی در ایران مردم کار نمی کنند در نتیجه مالیات هم نمی دهند و در نهایت در آخر نیز از دولت سهم خود را از آمدهای نفتی مطالبه می کنند.

چرا تحریم ها بر نفت متمرکز شده است؟
پاسخ به این سوال بسیار ساده ولی دردناک است، زیرا نقطه ضعف ایران و پاشنه آشیل امروز ما نفت و درآمدهای نفتی است. به نظر شما ملتی که تنها در ۱۵ روز ایام تعطیلات سال نو ۱.۵ میلیارد لیتر بنزین را در باک خودروهایش می سوزاند آیا در رابطه با تحریم این کالا، ضعیف و غیر قابل دفاع نیست!؟
میزان یارانه ای که دولت برای این ۱.۵ میلیارد لیتر بنزین پرداخت کرده است در حدود ۳۷۵۰ میلیارد تومان است و حال زمانی این میزان معنی پیدا می کند که به یاد بیاوریم آزاد راه تهران شمال که نزدیک به یک ربع قرن از آغاز ساخت آن می گذرد تنها به سه هزار میلیارد تومان برای تکمیل نیاز دارد.
بگذارید یک بار دیگر با اعداد و ارقام سخن بگوییم. تولید نفت سفید، بنزین و گازوییل برای کشور در حدود سه هزار تومان برای هر لیتر هزینه به همراه دارد و یا این محصول در حدود ۱۱۰ دلار برای هر بشکه به کشور هزینه تحمیل می کند که با هزینه حمل و نقل و پالایش آن در حدود ۱۶۰ دلار برای هر بشکه می رسد حال دولت این محصول را با یارانه در حدود هشت دلار برای هر بشکه نفت سفید و ۱۶ دلار برای هر بشکه گازوییل به مردم عرضه می کند.
این ارزان فروشی منابع انرژی به مردم هزینه های گزافی را به اقتصاد کشور به صورت روزانه و سالانه تحمیل می کند که می توان با چند مثال حجم و میزان این هزینه ها را نشان داد.
برای نمونه فقط یارانه بنزین کشور روزانه معادل ۲ تن طلایی است که هر ساله از تمامی منابع کشور استحصال می شود؛ یعنی دولت روزانه یارانه ای برابر با میزان استحصال یک ساله طلا در کشور که رقمی در حدود دو تن است را پرداخت می کند.
حال در نظر بگیرید که منابع قابل استحصال طلای کشور در حدود ۳۴۰ تن است که نزدیک به یک قرن و نیم زمان برای استحصال آن لازم است و حال دولت تنها در عرض ۶ ماه به اندازه تمامی این منابع طلا، یارانه بنزین به مردم عرضه می کند. از آن طرف چون در ایران سوخت به ثمن بخس فروخته می شود، قاچاق آن به تمامی کشورهای همسایه انجام می شود که حجم این قاچاق تنها به دو کشور افغانستان و پاکستان روزانه در حدود ۱۰ میلیون لیتر برآورد می شود.
حال اگر به تمامی این مباحثموضوع اسراف در ایران را نیز اضافه کنیم، موضوع بسیار دردناک و هولناک می شود برای مثال تنها در سال ۹۰ بیش از ۳۰ میلیارد دلار سوخت در کشور مصرف شده است که این ۶ برابر مبلغی بوده که مقرر شد آمریکا و کشورهای غربی در ۶ قسط منابع مالی بلوکه شده ایران در بانک هایشان را پرداخت کنند.
باید اضافه کنم که ۳۰ میلیارد دلار یعنی ساخت همزمان دو فاز پارس جنوبی به علاوه پنج نیروگاه یکهزار مگاواتی، دو انبار نفت ۳۵۰ میلیون لیتری، سه پالایشگاه ۳۰۰ هزار بشکه ای و یک خط لوله ۵۶ اینچی یکهزار کیلومتری برای انتقال گاز، این تنها بخشی از فاجعه پرداخت یارانه در ایران است، حال باید پرسید با چنین حجم مصرف فرآورده های نفتی، آیا دشمنان ایران از این نقطه ضعف چشم پوشی می کنند.

* امروز اقتصاد مقاومتی را درک نکنیم، فردا اقتصاد ریاضتی را تجربه خواهیم کرد

قراردادهای نفتی همواره محل چالش جناح های مختلف سیاسی بوده است، نظام قراردادی در صنعت نفت ایران چگونه از ملی شدن صنعت نفت اثر گرفته است؟
در زمینه قراردادهای نفتی باید به این نکته توجه کنیم که مسیر خام فروشی نفت و تمامی منابع کشور به طور کلی تغییر کند، هم اکنون ایران به عنوان یکی از خام فروشان منابع طبیعی خود در جهان شناخته می شود.
امروز ما نه تنها نفت را که بسیاری از منابع دیگر خود مانند آهن، مس و محصولات پتروشیمی را به صورت خام به کشورهای دیگر صادر می کنیم، بنابراین تمامی قراردادهای نفتی اگر در راستای خام فروشی این محصول است، باید به سرعت در آن تجدید نظر شود.
برای پیشرفت در صنعت نفت و به طور کلی در تمامی صنایع، ما نیاز به سرمایه داریم که این سرمایه باید از پس اندازهای مردمی تأمین شود، در تمامی کشورها دولت ها سرمایه های کوچک مردم را جمع می کنند و پروژه های بزرگ را با آنها انجام می دهند، ولی در کشور ما دولت ها سرمایه های بزرگ ملی را تکه تکه و آن را در میان مردم توزیع می کنند!
در طول سال های گذشته ما بسیاری از سرمایه های خود را هدر داده ایم، بسیاری از این سرمایه ها را به بدترین شکل ممکن هزینه کرده ایم و این روند آسیب های سنگینی به ایران تحمیل کرده است.

مقام معظم رهبری در طول سال های گذشته همواره بر حرکت در راستای رسیدن به اقتصاد بدون نفت، خودکفایی و قطع وابستگی و تقویت نظام حقوقی و قراردادهایی نفت و گاز تأکید کرده اند. موضوع ملی شدن صنعت نفت را چگونه به این سه موضوع ارتباط می دهید؟
در این رابطه می توان به سادگی صحبت کرد، ببنیید مردم ژاپن به عنوان یکی از ابرقدرت های اقتصادی جهان روزانه هشت ساعت کار مفید انجام می دهند و یا مردم کره همان طور که در گفتم روزانه ۹.۵ ساعت کار مفید برای کشور خود انجام می دهند. این ساعات کاری در شرایط معمولی و نرمال است، حال ملت ایران که در وضعیت کنونی قرار دارد، برای رسیدن به جایگاه اصلی خود آیا نباید چند برابر این کشورها کار کنند.
این همان تأکید رهبر معظم انقلاب بر کار و مدیریت جهادی است، باید بپذیریم که در شرایط حساس و خاصی قرار داریم که فعالیت در آن نیز باید خاص و ویژه باشد، نمی توان با تداوم چنین روش و الگویی به وضعیت مناسب و شایسته رسید.
تنها با کار کردن می توان عقب ماندگی ها را جبران کرد، در این صورت است که صنعت نفت و تمامی صنایع ایران از وابستگی رهایی می یابند و درآمدهای نفتی صرف توسعه و پیشرفت می شود، در غیر این صورت همچنان این درآمدهای نفتی، تامین کننده هزینه های عمومی و جاری دولت ها است و روند نگران کننده کنونی نیز تداوم خواهد یافت. شاید باید تأکید کنم که اگر امروز اقتصاد مقاومتی را به خوبی درک نکنیم، فردا مجبور به درک و تجربه اقتصاد ریاضتی خواهیم بود.

انتهای پیام /

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار