|
|
کدخبر: ۱۷۶۷۴۸

یادداشت اقتصادی

خبرگزاری تسنیم: تحقیر ایرانیان از سوی انگلیس را باید مهم ترین عامل در ملی شدن صنعت نفت نامید.

اما این مهم را می توان در جنوب یافت، در شرایطی که اهالی پایتخت و مدیران صنعت نفت با توجه به استدلال های خود و لو رفتن بخشی از اسناد مربوط به تخلفات شرکت نفت ایران و انگلستان، به ملی شدن صنعت نفت ایران رأی دادند.

۱ - حساب سازی: یکی از پایه ای ترین اختلافات ایران و شرکت سابق نفت مربوط به حساب سازی های بیشمار شرکت نفت ایران و انگلیس بود؛ جایی که این شرکت با دست بردن در تزارنامه های شرکت، درآمد بسیاری از نفت ایران را در سهم خود منظور می کرد. برای مثال قبل از جنگ جهانی، دارسی تنها ۱۶ درصد از درآمد سالانه نفت را به حکومت ایران پرداخت می کرد! بعد از خرید سهام دارسی از سوی دولت انگلستان به پیشنهاد سر وینستون چرچیل، این روند بدتر شد، به طوری که ریچارد استوکس رئیس هیئت مذاکره انگلستان با ایران گفت: «درآمد نفت ما از ایران غیرمشروعانه و سارقانه است.»(کتاب خون و نفت)
در آن زمان حزب کارگر در دستکاری جالب توجهی در اسناد نفتی، ارزش پالایشگاه آبادان را برای دریافت خسارت ۵۰۰ میلیون لیره اعلام کرد که ریچارد استوکس رسما اعلام کرد ارزش این پالایشگاه ۲۸ میلیون لیره است نه ۵۰۰ میلیون لیره؛ این اختلافات در بریتانیا جنجال بزرگی به پا کرد و رانجام موجب شکست حزب کارگر در انتخابات و پیروزی حزب محافظه کار به رهبری چرچیل شد.
چرچیل بعدها گفت درآمد انگلیس از پالایشگاه آبادان ۲۰ برابر رقم اعلامی از سوی شرکت نفت ایران و انگلیس بوده است. این روند چنان مستی را برای انگلیسی ها دلیل شده بود که توافق پس از دارسی، لرد گرینوی در نامه ای به کدمن مدیرعامل شرکت نفت ایران و انگلیس نوشت «با این امتیاز، شما روی دستاوردهای ۲ هزار ساله اسکندر مقدونی بلند شده اید.» میانگین درآمد انگلیس از نفت ایران حدود ۴۰ میلیون دلار در ماه بود.(کتاب موج نفت)

۲ - صادرات غیررسمی: انگلیسی ها که برای افزایش کیفیت سوخت پالایشگاه آبادان و تأمین مازوت و نفت کوره کشتی هایشان قرارداد دارسی را از آن خود کرده بودند، روی نفت ایران حساب ویژه ای باز کرده بودند، برای نمونه لرد کرزن در اظهار نظری گفته بود: «کشتی جنگ روی امواج نفت به پیروزی رسید:»(موج نفت)
چرچیل که در روزهای جنگ وزیر دریا داری انگلستان بود با مطرح کردن ضرورت جایگزینی سوخت مایع به جای ذغال سنگ برای تأمین سوخت کشتی ها، به شرکت نفت ایران و انگلیس دستور داد خط لوله ای مخفیانه از زیر شط العرب به خلیح فارس بکشد تا ناوهای انگلیسی مخفیانه سوخت خود را تأمین کنند، آن هم بدون پرداخت هیچ وجهی.
البته با ملی شدن صنعت نفت ایران نخستین اقدام معتصبان، قطع این خط لوله بود. همچنین شرکت نفت قیمت فروش فرآورده های نفتی به ناوهای انگلیسی را یک بیستم قیمت واقعی در دفاتر ثبت می کرد. ایرانیان با دسترسی به این اسناد پیش از ملی شدن، توپ اعتراض های خود را روشن کردند، اما طرف انگلیسی همواره آن را کتمان می کرد و سعی در توجیه آن داشت.

۳ - سوزاندن گازهای همراه: نگاه فنی کارشناسان ایرانی نیز به فعالیت های شرکت ملی نفت هم در تدوین خیانت های شرکت سابق نفت به ملت ایران بی تأثیر نبود. کارشناسان ایرانی همواره از شرکت نفت درخواست می کردند که برای گازهای همراه نفت فکری اساسی کند تا هم برای صادرات از آن استفاده شود و هم محیط زیست بیش از این آلوده نشود. همچنین بر اساس طرحی مقرر شده بود گازهای همراه نفت برای استحصال و تزریق به میدان های نفتی و همچنین آغاز لوله کشی گاز استفاده شود، اما شرکت نفت به بهانه های مختلف از اجرای آن سر باز می زد، زیرا هزینه های بالای اجرای این طرح ها از سود سالانه آنها می کاست.
۴ - آموزش ندادن به کارکنان ایرانی: کارکنان ایرانی پیش از ملی شدن صنعت نفت ایران در مسئولیت های خدماتی، رانندگی، باغبانی، کارگری و… گمارده می شدند. تحصیل کرده های ایرانی نیز به طور تخصصی آموزش نمی دیدند و انگلیسی ها از نیروهای هندی، پاکستانی و فلسطینی برای امور فنی استفاده می کردند، برای مثال بیش از سه هزار نفر فلسطینی در آبادان مشغول به کار بودند که آن زمان تحت الحمایه انگلستان بودند. ۱۶ ایرانی تحصیل کرده در بیرمنگام انگلیس نیز در لایه های مدیریت به کار گرفته شده بودند، در حالی که برای همین میزان مدیر ایرانی، ۲ هزار انگلیسی در آبادان حضور داشتند! ایرانی ها بیگانه ترین افراد در حوزه صنعت نفت و دانش بودند که به هیچ وجه اجازه حضور آنها در لایه های بالای مهندسی داده نمی شد.
پیش از ملی شدن صنعت نفت این موضوع به قدری اهمیت پیدا کرد که هم رضاخان و هم محمدرضا پهلوی به واسطه فشارهای مجلس نسبت به این مقوله، به سفارت بریتانیا اعتراض کردند. آموزش های لازم هم در آموزشگاه آبادان صرف امور مقدماتی و پایه ای می شد و ایرانیان را طوی آموزش می دادند که در نهایت نیازمند انگلیسی ها باشند.
۵ - شراکت در نفت: یکی دیگر از مشکلات مجلس ایران با انگلستان مربوط به عدم شراکت ایرانی ها در نفت بود. لندن تنها و تنها مالیات و حق السهمی به ایران پرداخت می کرد، در شرایطی که ایران خواستار شریک شدن در نفت خود بود از مرحله اکتشاف و استخراج گرفته بود تا مرحله توزیع و فروش نفت و فرآورده های آن، اما انگلستان زیر بار نمی رفت.
البته در آن سال ها امتیازنامه ها به شکل شراکت در نفت تنظیم نمی شد، اما حوزه استعماری بریتانیا به قدری توسعه داده شده بود که ایرانیان نمی توانستد این موضوع را هضم کنند. شرکت نفت ایران و انگلیس به اندازه ای حق به جانب با این خواسته ایرانیان برخورد می کرد که به نظر می رسید سهمی را که به ایران می دهد، نوعی صدقه و منت است و صاحب نفت نباید تا این حد گستاخ باشند که چنین مطالبه ای را مطرح کنند. برخوردهای غیرعقلایی لندن با خواسته ایران زمینه را برای بروز احساسات ضداستعماری آماده کرد.
۶ - شراکت در برنامه های فراملی: شرکت نفت ایران و انگلیس برای گسترش فعالیت های خود، دامنه اکتشاف و بهره برداری خود را به سایر کشورهای منطقه گسترش داد و توانست در کویت، قطر، عراق و… تولید نفت را در پیش گیرد.
ایرانی ها بر این باور بودند که شرکت نفت باید بابت درآمدهای خود در دیگر کشورها، سهمی نیز به ایران پرداخت کند که طبق معمول با خشم انگلیس همراه شد. آنها در پاسخ به این خواسته چندان منطقی صحبت نمی کردند و این توسعه فعالیت ها را مختص خود می دانستند، نه شریک ایرانی. بر اساس قانون تجارت سود همه فعالیت های یک شرکت مشترک باید میان دو طرف طبق فرمول پذیرفته شده، تقسیم شود، اما هیچ گاه چنین قانونی به مرحله اجرا نرسید.

امیرحسین هاشمی جاوید

انتهای پیام /

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار