|
|
کدخبر: ۱۴۹۴۱۸

انتشار «ساعتا خوابن» و البته پیش از آن اکران فیلم سینمایی «بوی گندم» بهانه گفتگوی ما با ایشان شد.

به گزارشافکارنیوز، شنیدن نام رضا یزدانی یعنی خاطره بازی با «کافه نادری»، «لاله زار»، «شمال»، «پیکان» و… رضا یزدانی یعنی اعتراض های اجتماعی با اجرای «جردن»، «مش رمضون» و… و «خلیج فارس» زمزمه میهن پرستی این خواننده پرانرژی است. خواننده ای که در تئاتر مسیر «دادگاه جنجال برانگیز» را طی کرد و با «مرگ تدریجی یک رویا» پله های ترقی و شهرت را به طور حرفه ای طی کرد. انتشار «ساعتا خوابن» و البته پیش از آن اکران فیلم سینمایی «بوی گندم» بهانه گفتگوی ما با ایشان شد.

فضای موسیقی در آلبوم هایی که شما به مخاطبان خود ارائه می دهید، به دلیل اعتراضی و اجتماعی بودن، نسبت به فضاهای دیگر متفاوت است و البته همین تفاوت باعثجذب مخاطب بیشتر گشته است. نظر خودتان در این باره چیست؟

قبل از هر صحبتی باید به یک موضوع اشاره کنم. من در کارهایی که اجرا کردم موضوعات اعتراضی نسبت به مسائل اجتماعی شنیده شده، ولی هیچ وقت جهت اصلی موسیقی من، به این سو نبوده است. اولین آلبومی که با صدای من منتشر شد «شهر دل» بود که اشعار حضرت مولانا را در آن خواندم، اما از «پرنده بی پرنده»، تا «خاطرات مبهم» و جدیدترین آلبومم یعنی «ساعتا خوابن» هدف خودم را مشخص کردم. در این هدف سعی کردم نسبت به مسائل اطراف و محیطی که در آن زندگی می کنم بیشتر دقت کنم. به طور مثال، قبل از اجرای قطعه «برج»، روبروی همین آپارتمانی که در آن ساکن هستم، یک برج ساختند و من با اجرای «برج» به فرم غلط شهرسازی اعتراض کردم. در پروسه جدید شهرسازی به شکل صحیح، محل های برج سازی، آپارتمان و ویلاسازی با هم متفاوت هستند. با این دیدگاه، کارهای دیگری هم اجرا کردم مثل اعتراض به مهاجرت های بی رویه از شهرهای دور و کوچک به شهرهای بزرگ با قطعه «مش رمضون».

بنابراین اجرای تمام این قطعه ها یعنی موسیقی اعتراضی. آیا نظر شما چیز دیگری است؟

اگر نگاه متفاوتی به آنچه تاکنون از من شنیده اید داشته باشید به طور حتم متوجه خواهید شد که رضا یزدانی خواننده اعتراضی نیست. در رزومه و کارنامه موسیقایی من یک سری ترانه های نوستالژیک هست که با اجرای آنها سعی کردم ذهن مخاطبانم را به سمت و سوی خاطره بازی با خاطره هایشان ببرم. این اتفاق با «کارتن»، «شمال» و… ادامه پیدا کرد. تا جایی که در این مسیر به «کوچه ملی»، «پیکان»، «کافه رویا»، «گرامافون» و… رسیدیم.

به نظر خودتان تاثیر این خاطره بازی بر روی مخاطب چه خواهد بود؟

اگر کمی به این موضوع با دیدگاه روانشناسی نگاه کنید، متوجه خواهید شد آنچه خاطرات مردم را یادآوری کند هرگز کهنه نخواهد شد. به تعبیر دیگر این دست موسیقی، تاریخ مصرف ندارد. این نتیجه می تواند برای هر خواننده ای ایده آل و لذت بخش باشد. رضا یزدانی این نتیجه را گرفت.

بنابراین با توضیحات شما به این نتیجه می رسیم که با به کارگیری زیرکانه از هوش موسیقایی تان، با تلفیق و خاطره بازی با سبکی از موسیقی، که در زمان خودش بسیار کم رنگ بوده و البته آمادگی مخاطبانی که تشنه متفاوت شنیدن بودند، نتیجه بهتری برایتان حاصل شد.

همین طور است. اما نکته ای که نباید فراموش کنیم این است که این سبک از موسیقی، از نوجوانی همراه من بوده، سلیقه شنیداری ام موسیقی «راک» بود. به این ترتیب طبیعی خواهد بود برای حضور در عرصه موسیقی، آنچه نسبت به آن شناخت دارم و البته سلیقه موسیقایی خودم هست را انتخاب کنم. ناگفته نماند، به دلیل فضای فرهنگی حاکم در اذهان مخاطبین موسیقی، تلفیقی از ساختار موسیقایی «پاپ، راک» را منتشر کردیم.

قبول دارید که تعدادی از قطعه های اجرا شده شما، که البته بخش اعتراضی آن نسبت به مسائل اجتماعی پررنگ تر بوده، فاکتورهایی برای شناخت و معرفی رضا یزدانی محسوب می شوند؛ اما به یک باره در آلبوم قبلی تان یعنی «خاطرات مبهم» مسیر شما و حتی لحن تان نیز تغییر کرد. تمام فریاد و اعتراض های شما نسبت به معضلات اجتماعی و البته موضوعاتی که برای خیلی از مخاطبان نوستالژیک بوده، به یک اثر عاشقانه تبدیل می شود.

درست است اما به طور حتم در آلبوم جدید یعنی «ساعتا خوابن» همان رضا یزدانی هستم. این آلبوم ترکیبی از «ساعت فراموشی»، «ساعت ۲۵» و «خاطرات مبهم» است. حضور کارن همایونفر در آلبوم قبلی ام یعنی «خاطرات مبهم» یک اتفاق بود و این اتفاق باعثشد تا فضای آلبوم درگیر یکسری تغییرات شود. ناگفته نماند که پیش از این هم با کارن همایونفر با «مرگ تدریجی یک رویا» تجربه یک همکاری خوب را داشتم.

می خواهم دوباره به فضای موسیقی خودتان اشاره کنم و آن هم تولید و ارائه موسیقی «پاک راک» برای مخاطبانی که سال ها شنونده آثار تولید شده دور از حاشیه، عاشقانه های بی سروصدا، بهاری های آرام بوده اند. انتشار این نوع از موسیقی، می توانست ریسک بزرگی باشد. آیا به این موضوع فکر کرده بودید؟

این اتفاق افتاد و مردم نیز از آن استقبال کردند. و این یعنی مردم تشنه شنیدن آثار متفاوت در سبک های مختلف هستند. کاری که من در عرصه موسیقی انجام دادم یعنی با هدف وارد این عرصه هنری شدم. به طور حتم از روی اول سعی کردم هدفمند حرکت کنم و گام بردارم و تا آینده هم همین طور خواهد بود. خیلی خوشحالم که با انتشار هر آلبوم مخاطبان جدیدی را با خودم همراه می کنم. ناگفته نماند این اتفاق یک شبه نیفتاد. اگر توانستم از هدفم نتیجه خوبی بگیرم یک مسیر ۱۲ ساله را طی کردم.

گفتید که آلبوم «ساعتا خوابن» ترکیبی از «ساعت فراموشی»، «ساعت ۲۵» و «خاطرات مبهم» است. یعنی شما نخواستید مسیر «خاطرات مبهم» را ادامه بدهید. درست است؟

شما چرا به این موضوع طور دیگری نگاه نمی کنید. با انتشار آلبوم قبلی ام با یک فضای متفاوت، فقط نفس گیری کردم. اگر نگاهی گذرا به سایت های اینترنتی داشته باشید متوجه خواهید شد که یک سری از کسانی که هیچ تسلطی بر این کار ندارند با انتشار کارهای بسیار ضعیف و به اصطلاح اعتراضی، کلیت این سبک را زیر سوال بردند. من این بستر را برای نفس گیری مهیا ساختم تا دچار تکرار مکررات آن هم از نوع ضعیف اش نشوم.

و بعد از این نفس گیری، آلبوم «ساعتا خوابن» را منتشر کردید. بنابراین با توضیحاتی که دادید مسیرتان با آلبوم قبلی از یکدیگر جدا شد؟

عرض کردم آلبوم جدیدم ترکیبی از «ساعت فراموشی»، «ساعت ۲۵» و «خاطرات مبهم» است. در این آلبوم اتفاقات جدید افتاده است از جمله ترانه قطعه «عشق یک پست مدرن» که یا «قوی سیاه» … ضمن اینکه سعی کردم با موسیقی این آلبوم، بستری را برای شنیده شدن فضای موسیقی های «پاپ راک»، «راک»، «پاپ» و همچنین «فلامنیکو» برای مخاطبان و علاقمندان به موسیقی مهیا کنم. همان طور که شنیدید در این آلبوم ترانه های نوستالژیک، قطعه های فان و البته قطعه های عاشقانه با ترانه هایی از جنس عشق را شنیدید.

اگر قرار باشد آنچه در مورد پخش و انتشار «شهر دل» تا «ساعتا خوابن» توضیح بدهید و یا بهتر است بگویم دیدگاه و رویکرد رضا یزدانی نسبت به مسیری که از ابتدا تا امروز طی کرده است، چیست؟

خدا را شکر می کنم که در این مسیر به لطف او و حمایت مخاطبان موسیقی و البته تمام کسانی که با من همراه بودند و هستند، هر روز نسبت به روز قبل اتفاقات بهتری برایم رقم زده شد. معتقدم، از نظر ترانه، ملودی و تنظیم، سیر صعودی را طی کردیم و البته تجربه های بهتری که برای اجرای کارها، یعنی خواندن، کسب کردم. به طور مثال هر وقت در خلوت خودم به یاد آلبوم هایی مثل «شهر دل» و یا «پرنده بی پرنده» می افتم حس می کنم اگر آنها را امروز اجرا و پخش می کردم، به طور حتم با موفقیت بیشتری شنیده می شدند. البته به جهت لحن خواندنم عرض می کنم. در کل از مسیری که طی شده راضی هستم.

کمی در مورد ساختار ترانه های آلبوم «ساعتا خوابن» صحبت کنید؟

ببینید اینجا باید به یک نکته اشاره کنم و ان هم این است که ساختار کلی ترانه در آلبوم های من برگرفته از ذهنیت و باورهای خودم است. بنابراین قرار نیست هر بار این ساختار تغییر کند چون این تغییر یعنی تزلزل در باورهای من نسبت به کاری که انجام می دهم. عرض کردم ساختار کلی همان است اما ورود واژگانی نو به این آلبوم اتفاق خیلی خوبی بود. ترانه سراها دست به سرودن ترانه های خوبی زدند و در موسیقی هم همان طور که شنیدید با همان مهر و امضای قبل پیش رفتیم و تنها سعی کردیم که به روز باشیم و نسبت به آلبوم و آلبوم های قبلی در «ساعتا خوابن» حرکت صعودی داشته باشیم. البته بیشتر از این نباید درباره این موضوع صحبت کرد به دلیل اینکه هر اثر موسیقایی که به دست مخاطبان موسیقی می رسد باید زمان را شامل شود تا بازتاب و بازخوردها را بسنجیم.

شما با حضورتان در عرصه سینمایی و با هم راستایی آن با موسیقی تان، مخاطبان تصویر و سینما را نیز با خود همراه کرده اید. خیلی از همکاران شما در عرصه موسیقی، علاقه ای از خود نسبت به حضور در سینما و حتی در محافل سینمایی، نشان نمی دهند. اما شما با زیرکی و هوشمندانه این دو عرصه را در دست گرفتید. هر چند به طور حتم همیشه موسیقی برای شما جدی تر بوده است. اما حضور پررنگ شما را در عرصه سینما نمی توان نادیده گرفت.

حضور من با خوانندگی در عرصه سینما، در کنار یکی از بزرگان هنر هفتم، یعنی مسعود کیمیایی اتفاق افتاد. «حکم»، «محاکمه در خیابان» تا «تهران طهران» و امروز که در خدمت شما هستم بازی در نقش خودم در فیلم «بوی گندم» با کارگردانی آقای رضا خاکی که مدتی پیش اکران شد. تمام اینها اتفاقات خوبی بود که برای من افتاد و البته همان طور که بارها و بارها عرض کردم من بازیگر نیستم و تا امروز نقش خودم را بازی کردم. سینما برای من یعنی ویترینی برای دیده شدن و شنیده شدن. شاید اگر یک شبکه رسمی و ملی برای خوانندگان کشورمان طراحی می شد، هرگز پای من برای بازی کردن حتی در نقش خودم نیز باز نمی شد.

و بوی گندم…

«بوی گندم» دو سال پیش فیلمبرداری شد و امسال به مرحله اکران رسید. یکی از اتفاقاتی که برای من بسیار رضایت بخش بود در واقع برای ترانه «خلیج فارس»، افتاد. خوشحالم که این قطعه را در جای مناسب خرج کردم. در بهترین جای کشور و با بهترین و پرهزینه ترین تجهیزات فیلمبرداری، اجرا شد. وقتی فکر می کنم «خلیج فارس» را روی سکوی نفتی ابوذر اجرا کردم، حس خوبی پیدا می کنم.

و جشنواره امسال…

صدای من در تیتراژ پایانی فیلم «متروپل» با کارگردانی مسعود کیمیایی، «خط ویژه» با کارگردانی مصطفی کیایی و همچنین «کلاشینکف» با کارگردان سعید سهیلی، در جشنواره فیلم فجر امسال شنیده شد.

فضای این روزهای موسیقی از نظر رضا یزدانی…

ببینید شاید در این حوزه ایراداتی وجود داشته باشد، اما خدا را شکر رو به صعود و پیشرفت هستیم. موسیقی در کشور ما می تواند حرف های بسیاری برای گفتن داشته باشد. فکر می کنم اتفاقات خوبی در انتظار موسیقی سرزمین مان باشد.

صبح ایرانیان / شماره ۱ و ۲ / اسفند ماه ۹۲ / تهیه و تنظیم: مریم خوشرنگ / صفحه ۷۰

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار