|
|
کدخبر: ۱۵۹۱۲۴

قبل از انقلاب شناختی دهه ۶۰، ذهن همانند یک جعبه سیاه نگریسته می شد. اما بعد از این انقلاب شناختی، ساختار درونی آن توصیف شد تا بتواند روابط نظام دار بین درون دادهای اطلاعاتی و برون دادهای رفتاری را تبیین نماید.

بررسی ذهن به عنوان یک موضوع علمی، همچنان با این سوال اساسی مواجه است که ذهن چیست؟

تصور براین است که ذهن مجموعه­ ای از بازنمایی ها و پردازش های مربوط به آن در مغز است که این امکان را فراهم می کند که رفتار تبیین و پیش بینی شود. در ادامه چالش های پیش رو در مورد ذهن و شیوه مطالعه آن، یکی از سوالات اساسی در روانشناسی این است که پردازش های ذهنی از چه ترکیبی برخوردارند.

قبل از انقلاب شناختی دهه ۶۰، ذهن همانند یک جعبه سیاه نگریسته می شد. اما بعد از این انقلاب شناختی، ساختار درونی آن توصیف شد تا بتواند روابط نظام دار بین درون دادهای اطلاعاتی و برون دادهای رفتاری را تبیین نماید.

یکی از مهم­ترین پیشرفت ها در این زمینه، مربوط به دیدگاه های پردازش اطلاعات و در راس آنها دیدگاه محاسباتی ذهن می باشد. در بطن دیدگاه محاسباتی ذهن، رویکرد پیمانه ای قرار دارد که معتقد است پدیده های روانی از عملکرد فرایندهای متمایز چندگانه ای ناشی می شود نه یک عملکرد واحد نامتمایز.

روانشناسی قوا یا همان روانشناسی استعداد های ذهنی بعد از قرن ها و به دنبال چرخ زدن حول مباحثجمجمه شناسی و علوم وابسته، دوباره مورد توجه قرار گرفته است تا این اواخر روانشناسان و دیدگاه های تربیتی و آموزشی اعتقاد داشتند که ذهن انسان ها به صورت یک کل کاملا " پیچیده فعالیت می کند. اما امروزه متخصصان علوم شناختی فرضیه ساختار یک شکل داشتن ذهن را، مورد تردید قرار داده و فرض نموده اند که ساختار غالب ذهن به صورت پیمانه ای است.

در سال ۱۹۸۳جری فودور(۱) ساختار ذهن را به صورت خاصی تبیین نمود که در آن پیمانه های پردازش اطلاعات، حالتی شبیه به بازتاب ها داشته و بسیار تخصصی عمل می کنند و انواع بسیار ظریفی از اطلاعات را به صورتی کلیشه ای پردازش می کنند. هرچند انتقاداتی بر دیدگاه پیمانه ای فودور مطرح گردیده است، اما امروزه به خوبی پذیرفته شده است که ذهن ساختاری پیمانه ای دارد و روش های مختلف محاسباتی و فیزیکی ابداع شده است که ماهیت هر یک از پیمانه ها و نقش کارکردی آنها را مشخص می­نمایند و برهمین اساس تحقیقات مختلف وجود ساختارهای پیمانه ای و ارتباطات وسیع بین پیمانه ها را در پستانداران مختلف و در نواحی مختلف مغزی نشان داده اند.

در یکی از جدیدترین تحقیقات انجام شده با استفاده از روش تصویرسازی رزونانس مغزی و تحلیل­های ریاضی مرتبط، حدود ۹۰ ناحیه و منطقه قشری و زیر قشری با شبکه ارتباطات فراوان بین آنها در مغز شناسایی شد که این نواحی در قالب ۶ پیمانه اصلی و کارکردی قابل بررسی بود. در یکی از جدیدترین پژوهش ها در این رابطه، میونیر و همکاران(۲۰۰۸) به بررسی تعداد پیمانه های مغزی پرداخته و تغییرات آنها را بر حسب سن مورد بررسی قرار دادند. فرضیه اولیه آنها بر این اصل استوار بود که بین اجزای درونی هر پیمانه و همچنین پیمانه ها با همدیگر ارتباطات فراوانی وجود دارد.

همچنین به اعتقاد آنها بیشترین تعداد پیمانه ها و ارتباطات بین اجزا و پیمانه ها در افراد جوان تر مشاهده می شود. براساس نتایج حاصل از پژوهش آنها، ارتباطات پیمانه ای افراد جوان با افراد مسن متفاوت می باشد مثلا " در افراد جوان ارتباطات پیمانه ای نواحی خلفی با مرکزی، کمتر از افراد مسن می باشد. در واقع کمترین میزان ارتباطات پیمانه ای در افراد جوان، در پیمانه های این ناحیه می­باشد. در حالی که ارتباطات پیمانه ای همین ناحیه، بیشترین میزان را در افراد مسن دارد. در مقابل در افراد جوان، بیشترین میزان ارتباطات پیمانه ای در بین پیمانه های ناحیه فرونتال - سینگولیت – گیجگاهی با پیمانه های ناحیه مرکزی می باشد. در افراد مسن پائین ترین میزان ارتباطات، مربوط به ارتباطات پیمانه ای ناحیه فرونتال - تالاموس با نواحی خلفی می باشد.

همچنین نتایج جالب توجه آنها مربوط به تعداد پیمانه ها در دو گروه بود. به ترتیبی که در افراد جوان توانستند ۵ پیمانه کلی و در افراد مسن ۶ پیمانه کلی را شناسایی نمایند.
پیمانه های افراد جوان به ترتیب حجم از کوچک ترین به بزرگ ترین عبارت بودند از:
۱ - نواحی میانی گیجگاهی
۲ - نواحی بطنی – پیشانی،
۳ - نواحی خلفی
۴ - پیشانی
۵ - مرکزی.

اما پیمانه های افراد مسن به ترتیب شامل:
۱ - بطنی – پیشانی
۲ - نواحی میانی خلفی
۳ - پیشانی
۴ - گیجگاهی
۵ - خلفی
۶ - مرکزی بود.

در افراد جوان هرچند تعداد پیمانه ها، کمتر از افراد مسن می باشد، اما میزان ارتباطات درون پیمانه ای و بین پیمانه ای بسیار پیچیده و گسترده ای در افراد جوان در مقایسه با افراد مسن وجود دارد. در مقایسه بین تعداد و نوع پیمانه های دو گروه، نکات جالبی مشاهده شد.

نکته اول این که تعداد شبکه های ارتباطی درون هر پیمانه که در اصل خرده پیمانه های درون هر پیمانه کلی هستند، با افزایش سن کاهش می یابد، به این معنی که در افراد جوان بیشترین تعدادخرده پیمانه ها، مربوط به پیمانه مرکزی با حدود ۲۴ خرده پیمانه و کمترین آن، مربوط به تمپورال میانی با تعداد ۳ خرده پیمانه می باشد.
در افراد مسن، بیشترین تعداد خرده پیمانه مربوط به پیمانه مرکزی، با تعداد ۱۵ و کمترین مربوط به فرونتال بطنی، با تعداد ۶ خرده پیمانه می باشد.

دوم این که مقایسه نوع پیمانه ها نشان می دهد، افراد جوان فاقد پیمانه گیجگاهی هستند، تفاوت دیگر نیز مربوط به وجود پیمانه گیجگاهی میانی در افراد جوان و وجود پیمانه خلفی میانی به جای آن، در افراد مسن می باشد. بقیه انواع پیمانه ها در هر دو گروه تقریبا " یکسان می باشند، هرچند تعداد خرده پیمانه های آنها تفاوت زیادی با همدیگر دارند.

این نتایج، سوالات پژوهشی متعددی را پیش روی محققان در ارتباط با کارکردهای عصب شناختی و نوروسایکولوژیک افراد قرار می­دهد و می تواند کاربردهای وسیعی در مطالعات مربوط به آسیب های روانی و علوم اعصاب شناختی داشته باشد.

(۱) -جری الن فودر(Jerry Alan Fodor)(- ۱۹۳۵) فیلسوف و روانشناس علوم شناختی است. علایق عمده او عبارت اند از فلسفه ذهن، فلسفه زبان وعلوم شناختی.
نظریات معروف او عبارت اند از:
- واحدی بودن یا ماجولی بودن(modularity) ذهن، و زبان و تفکر.
وی از نوام چامسکی تأثیر پذیرفته است. از نظر فودور، بخش های مهمی از ذهن نظیر فرآیندهای ادراکی و زبانی، بر اساس «پیمانه ها» یا ارگان هایی ساختاربندی شده اند که بر اساس نقش های علی و کارکردی خود تعریف می شوند. این پیمانه ها از یکدیگر و از بخش «پردازش مرکزی» ذهن که خصلتی بیشتر عمومی و کم تر مکان ویژه دارد، نسبتاً مستقل هستند.

فودور می گوید که وی‍ژگی این پیمانه ها امکان روابط علی را با اشیاء بیرونی فراهم می آورد. این امر، به نوبه ی خود، به حالت های ذهنی امکان می دهد تا محتویاتی داشته باشند که در مورد اشیاء جهان هستند.
از سوی دیگر، بخش پردازش مرکزی مسئول روابط منطقی میان محتویات گوناگون و ورودی ها وخروجی هاست.

برای مثال از نظر اکثر افراد خط پائین کمی بلند تر از خط بالا است. اما در واقع اینجا یک خطای بینائی به نام مولر - لایر رخ می دهد و الا طول دو خط واقعا مساوی است. مثال دیگر از محدودیت اطلاعاتی را می شود در فوبی های بیمار گونه انسان مشاهده کرد.

به عنوان نمونه ترس از مار:
حتی اگر بدانیم که فلان مارخاص هیچ خطری برای ما ندارد باز هم به احتمال خیلی زیاد با دیدن آن احساس ترس و وحشت می کنیم. این موضوع نشان می دهد که شاید در ذهن هر یک از ما انسان ها پیمانه " ترس از مار " با اطلاعات محدود و به صورت غریزی وجود داشته باشد.

منبع: میگنا

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار