|
|
کدخبر: ۱۶۸۶۰۰

نگاهی به آنچه روز کارگر را رقم زد

روز اول می یادآور زمانی است که کارگران آمریکایی در مقابل نظام سرمایه داری لیبرال آمریکا و زیر پا گذاشتن حقوق مسلم خود سینه سپر کردند.

به گزارش خبرنگار سیاسیخبرگزاری فارس، هر ساله و در اول ماه می میلادی که مصادف با روز یازدهم اردیبهشت شمسی، روز جهانی کارگر ددر سراسر جهان گرامی داشته می شود.

در هر کشور بنا به مقتضیات محیط های کارگری مراسمی گرفته می شود و کارگران به بیان مسائل و دغدغه های خود می پردازند.

گرچه مراسم روز کارگر هر ساله با آب و تاب بیشتری نسبت به سال قبل برگزار می شود، ولی کمتر کسی می داند که باید مقصد و منظور اصلی گرامیداشت این روز را در قلب قاره آمریکا جستجو کرد؛ مهد کاپیتالیسم و جایی که در آن سرمایه حرف اول و آخر را می زند… و از دل همین سرمایه داری بی رحم روزی برآمده است تا خاطره و یاد کارگران زنده شود.

*آمریکا به دنبال رقابت با امپراطوری بریتانیاست

آمریکای قرن نوزدهم و به خصوص دهه های پایانی آن تصویری به همراه دارد که می توان آن را تا حدودی در فیلم «عصر جدید چارلی چاپلین» به وضوح دید.

آمریکایی که از یک جنگ داخلی همه جانبه گذر کرده است و حالا وقت آن است که سری در میان سرهای سرمایه داران و سرمایه سالاران بزرگ جهانی دربیاورد.

بزرگترین رقیب آمریکا، امپراتوری بریتانیای عهد ملکه ویکتوریا است و مستعمراتی دارد که در آن آفتاب غروب نمی کند. آمریکا به لطف رشد اقتصادی خود به خصوص پس از رکود سال های ۱۸۷۳ تا ۱۸۹۷ می رود تا تبدیل به اولین قدرت اقتصادی دنیا شود.

شهرها باشکوه می شوند و آسمان خراش های چند ده طبقه سر به آسمان بلند می کنند اما این آمریکای جدید تصویر دیگری هم دارد که پشت این نقاب طلایی قرار می گیرد.

*برده داری از مزارع به کارخانجات می رود

نو ام چامسکی فیلسوف آمریکایی در کتاب دولت های سرکش به خوبی این چهره جدید را که امروز داعیه برابری نژادی هم سر می دهد به تصویر می کشد.

بردگانی که پیش از این در مزارع پنبه جنوب سلاخی و بی رحمانه به بیگاری گمارده می شدند حالا و با آغاز انقلاب صنعتی در امریکا به خصوص در ایالت های شمالی در کارخانه هایی بردگی می کنند که گاه ساعات کار آنها به بیش از ۳ هزار ساعت در سال می رسد.

نه خبری از حق استراحت است و نه حتی خبری از محدودیت سنی برای کار و کودکان در هر سنی در کارخانه ها به کار گرفته می شوند. الیور تویست کتاب چارلزدیکنز به خوبی نشان دهنده این حقیقت تلخ است.

در این میان مطالبات کارگران نیز برای داشتن حق تعطیلی و یا حتی بازنشستگی و بیکاری نیز بر روی زمین مانده است و حقوق بسیاری از کارگران حتی به بیش از ۱.۵ دلار در هر روز نمی رسد.

*استخدام اراذل و اوباش برای مهار کارگران

این تصویر زمانی مصیبت بارتر می شود که دوره رکود اقتصادی نیز فرا می رسد در سال های بین ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۶ و با وجود فشار اقتصادی حقوق کارگران بیش از پیش زیرپا گذاشته می شود ودرخواست ها از سوی کارفرمایان با تدابیری همچون گذاشتن کارگران در لیست های سیاه، به کارگیری اراذل و اوباش برای ضرب و شتم آنان، حبس در کارخانجات و حتی ایجاد تنش های قومی بین کارگران مهاجر پاسخ داده می شود.

چنین اتفاقاتی سبب می شود تا برخی از کارگران به سمت گروه های آنارشیستی و همچنین گرایشات سوسیالیستی حرکت کنند.

در شهر شیکاگو به عنوان یک مرکز بزرگ صنعتی علاوه بر حضور کارگران آلمانی زبان یک جنبش آنارشیستی متشکل از چندین هزار نفر فعال بودند که روزنامه ای به نام بار کارگران را منتشر می کردند.

اما این گروه کوچک معنای زیر سؤال بردن تمام تلاش های کارگران برای رسیدن به درخواست های عادلانه آنها نبود.

پلیس های آمریکایی در مقابل کارگران اعتصابی

*اعتصابات کارگری آمریکا را فرا می گیرد

در اکتبر سال ۱۸۸۴ اتحادیه های کارگری توان خود را برای ایجاد استاندارد ۸ ساعت کار در روز به کار می گیرند و به همین منظور در تاریخ اول می ۱۸۸۶ خود را برای یک اعتصاب عمومی در حمایت از این قانون آماده می کنند.

در روز شنبه اول می ۱۸۸۶ نزدیک به هزار نفر از کارگران دست به اعتصاب زدند و فریاد کار روزانه ۸ ساعته بدون کاهش در پرداخت را سر دادند. این اعتصاب به سرعت به تمام آمریکا سرایت کرد و تعداد کل کارگران اعتصابی از ۳۰۰ هزار تا نیم میلیون نفر تخمین زده می شد.

در شهر شیکاگو نزدیک به ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر از کارگران دست به اعتصاب زدند و دو برابر این تعداد از سوی مردم حاضر در صحنه به تعداد کارگران اعتصابی اضافه شد. مهم ترین کانون اعتصاب در شهر شیکاگو کارگاه های چوب بری بود

*کارگران اولین کشته ها در مقابل پلیس آمریکا می دهند

در تاریخ سوم می ۱۸۸۶ کارگران اعتصابی در نزدیکی کارخانه مک کورمیک دست به تجمع زدند در همان زمان نزدیک به ۴۰۰ پلیس از این کارخانه حفاظت می کرد.

در این میان کارفرمایان کارخانه برای مقابله با اعتصاب از برخی کارگران که در اعتصاب حضور نداشتند کمک گرفته بودند و در پایان روز کاری و با به صدا درآمدن زنگ تعطیلی بین دو گروه از کارگران اعتصابی و کارگران اعتصاب شکن درگیری به وجود آمد و این درگیری منجر به کشته شدن تعدادی از کارمندان شد.

در این میان شدت عمل پلیس برای متفرق کردن کارگران سبب شد تا به خشم عمومی اضافه شود.

یک نقاشی از انفجار بمب در تجمع کارگران

*پلیس ها و بمب ها هر دو به یک اندازه تلفات می گیرند

در روز چهارم می بار دیگر کارگران به خیابان ها به خصوص کارگران کارخانه «های مارکت» آمدند و تلاش کردند بدون آنکه نظم و امنیت عمومی را برهم بزنند خواسته های خود را مطرح کنند.

جمعیت به حدی آرام بود که حتی شهردار وقت شهر شیکاگو کارتر پاریسون در حال تماشای تجمع کارگران بود.

در این میان و در حین سخنرانی یکی از رهبران کارگران به نام پارسونز ناگهان انفجاری در میان جمعیت اتفاق افتاد.

با ایجاد انفجار پلیس نیز به سمت تظاهرکنندگان هجوم برد شاهدان عینی بمب را ناشی از یک فیوز انفجاری مشتعل و پوسته فلزی ذکر کردند که از سمت خانه ای به سمت جمعت پرتاب شد.

در این میان یکی از پلیس ها کشته و ۶ پلیس دیگر زخمی شد و کمتر از ۵ دقیقه بیش از ۷۰ نفر زخمی شدند و درگیری منجر به بالا رفتن تلفات شد.

در مجموع ۷ تن از مأموران پلیس و دست کم نزدیک ۴ تن از کارگران کشته شدند. ۶۰ پلیس نیز در میان زخمی شدگان قرار داشتند.

بعدها یکی از نیروهای پلیس در توصیف صحنه با اشاره به اینکه بسیاری از کارگران نیز همانند پلیس ها در صحنه حضور داشتند و زخمی شده بودند به وحشیگری پلیس در قتل وعام کارگران اشاره کرد.

*جو امنیتی شهر را فرا می گیرد

پس از انفجار جو پلیسی بر شهر حاکم شد و پلیس حملات وسیعی را به خانه های کارگران به ویژه کارگران آلمانی انجام شد. تعدادی زیادی از افراد تنها به صرف ارتباط داشتن با کارگران دستگیر می شدند و همچنین محل تجمع انجمن های کارگری یکی پس از دیگری به اشغال پلیس درمی آمد.

در این میان روزنامه ها نیز با پوشش وسیع این حادثه به تحریک افکار عمومی کمک شایان توجهی می کردند.

نمونه ای از بمب منفجر شده در میان جمعیت

*جامعه خون می خواهد

پس از پایان عملیات پلیس ۸ نفر از فعالان کارگری دستگیر شدند و در نهایت تنها مدرک برای متهم کردن آنان یک خبرنگار ساده در روزنامه «بار کارگران» بود.

محاکمه دستگیر شدگان از تاریخ ۲۱ ژوئن ۱۸۸۶ آغاز و تا یازدهم اوت همان سال به ریاست قاضی جوزف گری ادامه پیدا کرد.

هیئت منصفه دادگاه از بین کسانی انتخاب شده بودند که بسیاری از آنها تعصب خود را نسبت به مخالفت با جریانات کارگری و همچنین آنارشیست ها اعلام کرد بودند.

در نهایت پس از کش و قوس زیاد هیئت منصفه هر ۸ متهم را محکوم شناخت و قاضی نیز ۵ نفر از متهمان را که جزو کارگران مهاجر آلمانی بودند و یکی دیگر نیز یک آلمانی تبعه آمریکا بود به همراه یک آمریکایی دیگر به حکم اعدام و نفر هشتم را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد.

در همان زمان انتشار این حکم باعثایجاد خشم و غضب فراوان بین کارگران شد و حتی در خارج از آمریکا نیز در صدور این حکم اعتراضات فراوانی اعمال شد.

بعدها با فشارهای فراوان دو نفر از کسانی که حکم اعدام گرفته بودند با حکم فرماندار ایالت فرمان عفو دریافت کردند و یکی از زندانیان نیز پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و ۴ نفر دیگر اعدام شدند.

فیلمی در خصوص وقایع روز چهارم می در شیکاگو

*و بالاخره یک روز مرخصی به کارگران اعطا می شود

اجرای این حکم باعثشد تا تلاش های کارگران برای رسیدن به حق روزانه ۸ ساعت کار ادامه یابد.

در سال ۱۸۹۰ کنفدراسیون کار آمریکا تصمیم گرفت تا روز اول می به عنوان یک روز شاخص برای اعتصاب سالانه جهت رسیدن به اهداف و حقوق اصلی کارگران در نظر گرفته شود؛ تا بعدها در سال ۱۹۰۶ قانون استراحت هفتگی برای کار تصویب شود و در سال ۱۹۱۹ نیز قانون ۸ ساعت کار روزانه نیز اجرایی شود.

در سال ۱۸۹۳ فرماندار ایالت ایلینویز به این مسئله اعتراف کرد که دولت هیچ گاه نتوانسته است کشف کند که چه کسی واقعاً آن بمب را به صورت پلیس پرتاب کرده و شواهد مورد ذکر هیچ ارتباطی با اصل واقعیت نداشته است.

*روزی که در آمریکا جشن گرفته نمی شود

در سال ۱۸۹۹ در کنگره اول انترناسیونال دوم به پیشنهاد نماینده کارگران آمریکا تصمیم گرفته شد تا روز اول می به عنوان «روز کارگر» و نمادی از به دست آوردن حقوق کارکنان شناخته شود.

از آن روز تاکنون و با گذشت بیش از ۱۲۰ سال همچنان یاد کارگران در این روز گرامی داشته می شود و مراسم هایی در اقصی نقاط دنیا برپا می شود.

نکته جالب در این میان این است که روز کارگر در اول می درآمریکا و ایالت متحده جشن گرفته نمی شود بلکه این جشن در ماه سپتامبر برگزار می شود.

انتهای پیام /

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار