|
|
کدخبر: ۱۷۵۱۱۵

یادداشت / سیدمحسن میرشمسی

خبرگزاری تسنیم: " … بهترین کار این است که دولت زمین بازی را تغییر دهد و نگاه مردم را به حواشی دیگری منحرف کند؛ سیاستی که این روزها در اولویت و دستورکار دولت یازدهم و توپخانه رسانه ای عظیمش قرار گرفته است ".

عملکرد نه چندان مطلوب دولت یازدهم در عرصه اقتصادی و سوءتدبیرهای بزرگی مانند سبدکالا، به حدی " تدبیر " در دولت را زیر سوال برده که بی تردید جای دفاع و حتی توجیه آنچنانی برای طرفدارانش باقی نگذاشته است.

در حوزه اقتصادی از آنجا که مستقیماً با زندگی روزمره مردم سر و کار دارد، عملکرد منفی اقتصادی بیشترین آسیب را به اعتبار اجتماعی دولت وارد می سازد و این آسیب زمانی مضاعف می شود که دولت به لحاظ برخورداری از پایگاه اجتماعی مستحکم دچار فقرِ آشکار باشد. از ماجرای سبد کالا و انصراف از یارانه ها گرفته تا گرانی آب و برق و گاز و خودرو و بنزین و حامل های انرژی دیگر حتی صدای موافقان و اطرافیان دولت را هم درآورده است، چه برسد به مردم! ثبت نام بیش از ۹۵درصدی مردم برای دریافت یارانه که حتی شامل ۱۸ میلیون نفری که به روحانی رأی دادند نیز می شود، خود گویای نوع نگاه افکار عمومی به عملکرد اقتصادی دولت یازدهم است.

در اینگونه موارد نه " سکوت " پاسخگوست که دولت ها بتوانند با اتخاذ سیاست " سکوت " از سیل انتقادات رهایی یابند و از زیر بار پاسخگویی و مسئولیت پذیری شانه خالی کنند. و نه " فرافکنی " و انداختن تقصیرات و مشکلات به گردن این و آن جواب می دهد، هرچند که ممکن است این راهبرد در کوتاه مدت به یاری دولت بیاید اما لزوماً در درازمدت جوابگو نیست و بالاخره زمانی فراخواهد رسید که دولت مجبور به پذیرش ناکارآمدی خود می شود. و نه تهمت زنی، توهین، تحقیر و شکایت و پرونده سازی برای منتقدان.

پس بهترین کار این است که دولت زمین بازی را تغییر دهد و نگاه مردم را به حواشی دیگری منحرف کند؛ سیاستی که این روزها در اولویت و دستورکار دولت یازدهم و توپخانه رسانه ایش قرار گرفته است.

دولتی ها و رسانه های دولتی و حامی دولت با استفاده از تکنیک " برجسته سازی " هر روز و هر هفته یک موضوع حاشیه ای را آن چنان برجسته و به موضوع اصلی رسانه ای تبدیل می کنند که همه نگاه ها از عملکرد منفی اقتصادی دولت منحرف شده و متوجه مسئله دیگری می شود، یعنی دغدغه ها و مسائل بی ارزش ساختگی را با عملیات روانی جایگزین دغدغه و مسائل اصلی مردم می کنند.

به عنوان نمونه اخیراً شاهد بودیم که پس از شکست سنگین دولت یازدهم در همراه سازی مردم با خود در موضوع فاز دوم هدفمندی یارانه ها و انصراف از یارانه ها، مقامات دولتی با هجمه های هماهنگ و حساب شده به یک مستندِ دانشجویی به نام " من روحانی هستم "، این مستند را به مسئله روز جامعه تبدیل می کنند و حتی " انتقادناپذیری " را به جان می خرند و خواستار برخورد قضایی با یک مستند دانشجویی می شوند.

رسانه های نزدیک به دولت نیز ادامه کار را به دست می گیرند و مهمترین اخبار و گزارش ها و مطالبِ خود را به این مستند اختصاص می دهند.

از آن سو نیز موضوع این مستند به مسئله اولویت دار همه منتقدان دولت تبدیل می شود و تقریباً همه توان و وقت خود را صرف دفاع از مستند " من روحانی هستم " می کنند.

و در این میان آنچه به حاشیه می رود، عملکرد اقتصادی دولت است.

به عنوان مثالی دیگر، به یکباره همایش منتقدان توافق ژنو با عنوان «دلواپسیم» بخش اعظم مطالب رسانه های دولتی و حامی دولت و نزدیک به دولت را به خود اختصاص می دهد و دولتی ها حتی در سطح وزیر نیز به این مسئله واکنش نشان می دهند و این همایش را که صرفاً جمع بندی همه انتقادات صورت گرفته به توافق ژنو تاکنون است، به مسئله و دغدغه اصلی جامعه بدل می کنند.

تاجایی که صحبت درباره این همایش به نقل محافل تبدیل می شود و وضعیت اقتصادی و عملکرد اقتصادی دولت کاملاً در حاشیه قرار می گیرد.

در نمونه ای دیگر دستیار ارشد رئیس جمهور به محفلی می رود و سخنانی را مطرح می کند که هیچ گونه ارتباطی با آن محفل ندارد. مثلاً در جمع یهودیان از اشکالات و نقایص هیئات مذهبی و عزاداری امام حسین(ع) می گوید، رژیم صهیونیستی را تلویحاً حکومت بنی اسرائیل می نامد و مطالبی را درباره شیر و خورشید مطرح می کند که ۱۸۰ درجه با آرمان های انقلاب اسلامی و فرمایشات رهبر کبیر انقلاب اسلامی تفاوت دارد.

سؤال اینجاست که آیا دستیار ارشد رئیس جمهور که سابقه پررنگ امنیتی دارد و سال ها در سطوح عالی مدیریتی در جمهوری اسلامی حضور داشته است، از تبعات چنین اظهارنظری آگاهی ندارد و نمی داند که پیرو این اظهارات چه جریان انتقاد ی ای به راه می افتد و برای دولت هزینه ساز می شود؟

حال نگاه کنید به افکار عمومی و ایضاً رسانه های منتقد برخی سیاست های دولت. ناگهان همه انتقاداتِ اقتصادی به کلّی تعطیل می شود و چند صباحی افکار عمومی و همه رسانه ها و همه چهره ها و جریانات منتقد به اظهارات شاذ آقای دستیار ارشد می پردازند، او را با مشایی دولت سابق مقایسه می کنند و… حتی رسانه های متمایل به دولت نیز به ظاهر در آتش تنور انتقادات می دمند.

در نهایت همه افکار عمومی متوجه جایی دیگر می شود، اظهاراتِ به ظاهر هزینه تراش و حاشیه سازِ دستیار رئیس جمهور دست به دست و زبان به زبان و محفل به محفل می چرخد، نقل می شود و دیگر کسی سراغ از وضعیت اقتصادی کشور نمی گیرد و انگار نه انگار که تا همین چند وقت پیش دولت به خاطر عملکرد اقتصادی اش به شدت زیرسؤال و مورد انتقاد بود.

به راحتی و با یک اظهارنظرِ ساده جهت نگاه ها و انتقادها تغییر می کند و دولت حتی برای یکی دو هفته هم که شده، نفس راحت می کشد و از سیل انتقادات اقتصادی رهایی می یابد.

البته در زمین های بازی جدیدی که دولت برای انحراف افکار عمومی پیش روی مردم می گشاید، بازهم دولت سیبل انتقادات است اما پاسخگو بودن در مسائل غیراقتصادی بسیار راحت تر از موضوعات اقتصادی است.

این سیاستِ انحراف افکار عمومی و برجسته سازی مسائل حاشیه ای و انحرافی را باید تعمیم داد به حوزه های دیگر مانند حوزه فرهنگ و موضوع برداشتن ممیزی و موضوعاتی مثل آزادی و موضوع حجاب و موضوعات مشابه که برای افکار عمومی جذابیت هم دارد و دولت با تبلیغات رسانه ای فراوان، افکار عمومی را سرگرم مسائل غیر اولویت دار می کند.

همه اینها نشان دهنده تحرکات فراوان تبلیغاتی سیاسی و رسانه ای و عملیات روانی تیم مشاوران رئیس جمهور و دولت یازدهم است که سابقه امنیتی پررنگی هم دارند.

حال باید دید که مردم و منتقدان تا چه حد هوشیارند؟!

انتهای پیام /

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار